کاپ: صمد نیکخواه بهرامی کاپیتان تیم ملی بسکتبال کشورمان تا دقیقه ۹۰ منتظر بود تا شاید فدراسیون دوباره از او دعوت کند تا به تیم ملی بازگردد. صمد بازیکن کوچکی نیست و باوجود اینکه با او رفتار درستی نشد اما عشق او به تیم ملی کشورش قابل تحسین است. صمد و بقیه بسکتبالی ها طبق صحبت های قبلی بائرمن و مشحون چنین می پنداشتند که برای بازی ها چلنج کاپ آسیا از آنها دعوت می شود تا در تیم ملی حضور یابند و در ایران به مصاف حریفان آسیایی خود بروند از همین رو با اینکه کاپیتان تیم ملی کشورمان دل پری داشت و بارها با ما درد و دل کرده بود اما هر بار می گفت فعلا نمی خواهم مصاحبه کنم، فعلا دست نگه دار ... این جملات صمد نشان از این بود که هنوز امید کوچکی برای بازگشت به تیم ملی دارد اما آن امید کوچک را هم ناامید کردند تا صمد کوله بار خود را جمع کند و به چین رود تا تمرینات باشگاهی اش را آغاز کند.
قبل از اینکه صمد راهی چین شود ساعت ها با هم صحبت کردیم و بیشتر دردو دل کردیم که بسکتبال ما به کجا می رود. صمد حرف های خوبی زد اما گفتیم چلنج کاپ آسیا تمام شود بعد حرف های او را انعکاس دهیم تا خدایی نکرده تیم ملی تحت تاثیر قرار نگیرد اما بعد با خود فکر کردیم که چرا تیم ملی باید تحت تاثیر قرار بگیرد؟ مگر صمد حرف اشتباهی زده؟ مگر ما بازیکنان بی تجربه ای داریم که بخواهند تحت تاثیر قرار بگیرند؟ واقعیت این است هیچ کس با بازیکنان تیم ملی کاری ندارد آنها سربازان این مملکت هستند که با فراخوان فدراسیون و سرمربی آمده اند و با تمام وجود هم تمرین می کنند تا افتخارآفرین باشند. جامعه بسکتبال هم به داشتن چنین بازیکنانی افتخار می کند اما روی سخن اهالی بسکتبال با سرمربی و تصمیم گیرندگان است کسانی که ریاست را برعهده دارند و خط و مشی تعیین می کنند، پس دلیلی ندارد بازیکنان نقدهایی که می شود را به خود بگیرند! داستان آنها با داستان آقایان بسکتبال متفاوت است و همه بدون شک ملی پوشان را دوست دارند و برای موفقیت آنها هم دعا می کنند.
خلاصه آنکه در آستانه برگزاری رقابت های چلنج کاپ آسیا حالا که صمد با تمام امیدهایش راهی چین شد می خواهیم حرف های او را که مدت ها در دلش مانده بود را انتقال دهیم. به اعتقاد بسیاری از جامعه بسکتبال صمد دیر از خودش دفاع کرد. او چندین ماه است سکوت کرده و دیر لب به سخن گشود. چشم انتظاری صمد برای چراغ سبز نشان دادن فدراسیون باعث شد که امروز حرف هایش را مطرح کند حرف هایی که به اعتقاد خیلی ها باید زودتر مطرح می شد اما صمد قبل از رفتنش حرف هایش را زد و رفت.
در ادامه گفت و گوی صمد نیکخواه بهرامی را می خوانید:
*صمد می خواهیم از افتتاحیه باشگاه جدیدت شروع کنیم. چه شد که تصمیم گرفتی این سوله را راه بیاندازی؟
واقعیتش من وقتی با آسیب دیدگی زانو مواجه شدم هر کاری که فکر کنید برای خوب شدن آن کردم. به قطر رفتم و پیش بهترین دکترها جراحی کردم اما درد زانو همیشه با من بود تا اینکه یکی از دوستانم در آمریکا به من گفت بیا پیش ما تمرین کن قول می دهم درد زانویت خوب شود. من اصلا فکر نمی کردم که با تمرین کنار آنها مشکل من حل شود. این دوست من فوق لیسانس حرکت شناسی دارد و من هم قبول کردم رفتم. شاید باورت نشود ولی در عرض ۳-۴ جلسه تمرین ۷۰درصد از درد زانوهایم خوب شد و از تمرین کردن در آنجا و با این شیوه بسیار لذت بردم . من الان دیگر درد زانو ندارم و بسیار شاداب تر از گذشته هستم. اثر این ورزش عجیب و غریب است. برای همین تصمیم گرفتم که چنین امکاناتی را در ایران فراهم کنم و از همان زمان هم تقریبا شروع کردیم و خوشحالم که الان در ایران اولین باشگاه هستیم که به این رشته می پردازیم.
*می توانی راجب کراس فیت بیشتر توضیح دهی؟
این رشته ۱۰ فاکتور آمادگی جسمانی را در بر می گیرد و در ان قدرت، سرعت و چابکی بسیار مهم است. این رشته تمام ضعف بدنسازی سنتی را از بین برده و به نظرم ما با این باشگاهی که افتتاح کردیم به زودی مثل حباب خواهیم ترکید آنهم بخاطر اینکه تمام کسانی که بدنسازی کار کرده اند عاشق و معتاد این رشته خواهند شد. کراسفیت یک برنامهی شایستهسازی و قدرتی، برای بسیاری از دانشگاههای پلیس، تیمهای عملیاتی، نیروهای ویژه، قهرمانان رزمی، و هزاران ورزشکار نخبه و حرفهای دیگر در سراسر دنیاست.این رشته ترکیبی از تمرینات هوازی، تمرین با وزنه، ژیمناستیک، تمرینات استقامتی و انواع دیگر، تا بدن را برای شرایط غیر منتظره آماده سازد. مربیان این رشته بر این اعتقادند که هرچه در بازه زمانی کوتاه، تمرینات سنگینتر باشند، موثرتر خواهند بود. کراسفیت به ما میآموزد که رنج و سختی را بپذیریم و به خودمان فشار بیاوریم تا محدودیتها را پشت سر بگذاریم.به همین دلیل شما در این ورزش تحت بیشترین فشار قرار میگیرید فلسفه کراسفیت این است که شما باید بدنتان را برای شرایط ناشناخته تربیت کنید و برای تقریبا هر چیزی آماده باشید. اگرچه ممکن است این فلسفهای
ترسناک باشد، اما برای کراسفیترها بسیار الهام بخش و انگیزه دهنده است.
*در این مدت درگیر این رشته بودی اما از بسکتبال که غافل نشدی؟
نه، مگر می شود غافل شوم؟ من در این مدت بسکتبال تمرین کردم آنهم شدید، الان آسیب ندارم شدید، آماده آماده هستم اونم شدید(باخنده).
*بازی های چلنج کاپ آسیا هم به زودی شروع می شود و بازهم تو را دعوت نکردند.
متاسفانه همین طور است. من خیلی دوست داشتم در ایران بازی کنم. سالها آرزوی این را داشتم اما مثل اینکه بعضی ها نخواستند و برخی از دست اندرکاران اعتقاد داشتند که صمد نباید باشد و می گویند که بائرمن تصمیم گیرنده بوده است. خاک بر سر ما که بائرمن تصمیم می گیرد و ما اصلا نگاه نمی کنیم که این تصمیم منطقی است یا نه؟ اصلا می گوئیم فدراسیون را بیخیال یعنی ارگان های نظارتی ورزش هم نمی بینند که با قهرمان ملی کشور چه کرده اند؟! انتخابی المپیک گفتیم جوان ها بروند اشکالی ندارد برای آینده خوب است اما چلنج کاپ داستانش چیز دیگری بود و همه از ایران قهرمانی می خواهند. خیلی ها در این سالها به من گفته اند که دوست دارند بازی ما را در تیم ملی ببینند و همیشه می پرسیدند چرا یک بار در ایران بازی نمی کنید؟ حالا که این اتفاق افتاده باید یکی مثل بائرمن برای ما تصمیم بگیرد! نسل عوض کردن به چه قیمتی؟ اصلا راه جوانگرایی این نیست! به خدا این نیست. من برای خودم نمی گویم که اگر به فکر خودم بودم برایم بهتر است در تیم ملی بازی نکنم، استراحتم را بکنم و بدون مصدومیت بروم در لیگ چین و پولم را بگیرم اما من دلم برای بسکتبال و مملکتم می سوزد. من می
گویم سالها بسکتبال برای کسی مثل من هزینه کرده تا به اینجا رسیده ام و الان زمان آن است که من دینم را ادا کنم اگرچه همه این سالها کرده ام و با تمام توانم برای درخشیدن ایران جنگیده ام اما همیشه گفته ام تا آخرین قطره ای که در بدنم باشد و بدانم که توان جنگیدن برای ایران دارم دریغ نخواهم کرد. من به تیم ملی احتیاج ندارم، بخدا احتیاج ندارم اما تیم ملی به من احتیاج دارد، من در اوج آمادگی و بدون مصدومیت هستم چرا باید دعوت نشوم؟
*جالب است آقای مشحون گفته که صمد اعلام آمادگی نکرد وگرنه برای چلنج کاپ دعوتش می کردیم!
من پیغام هایی که به بائرمن دادم را دارم و جواب های او هم هست. اصلا نیازی هم به اعلام آمادگی نبود چون قبل تر با من صحبت شده بود که برای انتخابی المپیک نباشم و تمریناتم را انجام دهم و در چلنج کاپ به تیم بپیوندم. از یک طرف می گویند ما می خواهیم با جوانان ادامه دهیم از یک طرف دیگر می گویند صمد اعلام آمادگی نکرد، من نمی دانم واقعا چه باید بگویم! من هیچ وقت برای تیم ملی طاقچه بالا نگذاشته ام. همیشه سعی کردم در خدمت تیم ملی باشم و در سخت ترین شرایط هم بودم. زمانی که دخترم به دنیا آمد به جای اینکه کنار همسرم باشم در تمرینات تیم ملی بودم. وفادارتر از من برای تیم ملی چه کسی بوده؟ در تمرینات کم گذاشتم یا در بازی ها؟ با کی دارید لج می کنید؟! من چه هیزم تری به بسکتبال فروخته ام که باید اینگونه برخورد شود؟ غیر از این بوده در تمام این سالها سخت تمرین و بازی کردم و در کنار دیگر بچه ها همه از جان مان مایه گذاشتیم تا بسکتبال ایران سربلند باشد؟ بعد جالب است مسئولان فدراسیون می گویند ما مخالف این قضیه هستیم! من نمی دانم اگر مخالفند پس چرا جرات حرف زدن ندارند؟ یعنی ما در این ورزش آدم بزرگتر نداریم که بیایند ببینند در بسکتبال
چه می گذرد؟ اکثر فدراسیون ها شورای فنی دارند و حتی نظر سرمربی را هم مورد بررسی قرار می دهند و اگر به نفع تیم ملی باشد اجرایی می کنند. اگر این تصمیم سرمربی است چرا ما باید چشم و گوش بسته حرف های بائرمن را اجرایی کنیم؟
*به نظرت بائرمن به درد بسکتبال ما نمی خورد؟ باوجود قرارداد 4 ساله نمی تواند آینده بسکتبال را بسازد؟
از نگاه من بائرمن بدترین نتیجه ممکن را در این مدت گرفته است و با زرنگی تغییر نسل و جوانگرایی را بهانه عملکرد خودش کرده است. با بائرمن در قهرمانی آسیا سوم شدیم من قول می دهم هر مربی را بالای سر آن تیم می گذاشتند سوم می شدیم. بدون مربی هم می رفتیم سوم بودیم. من می گویم چوب هم بالای سر تیم می گذاشتند این نتایج بدست می آمد. انتخابی المپیک هم که گند زد واقعا نمی دانم چرا باید به این مربی تا این اندازه بها داد؟ ماهی ۳۵ هزار دلار می گیرد و این یعنی اینکه جزو مربیان خوب دنیاست، قرارداد کلی مربی فنرباغچه ۴۵۰هزار دلار است. بعد جالب است که ما در ایران می گوئیم بائرمن مربی خیلی خوب و بسیار هم قانع است و در همان سالن آزادی یک اتاق دارد و همانجا هم می خوابد. اگر مثلا لیکرز به من می گفت ۵ میلیون دلار بهت می دهم معلوم است من هم می رفتم، شب هم در همان سالن می خوابیدم حتی جارو هم میزدم! چون می دانم قیمت من این نیست حالا بائرمن هم اگر در آزادی می خوابد هنر نکرده.مگرشق القمر کرده با این نتایج که ما قرارداد ۴ ساله با او بسته ایم؟ بائرمن خیلی زرنگ تر از آن است که ما بدانیم.
*چرا زرنگ؟
او با این داستان جوانگرایی و تغییر نسل ۴ سال قرارداد خودش را گارانتی کرده و در هر تورنمنتی هم که نتیجه نگیرد همین را بهانه می کند. بائرمن برای ۴ سال آینده تیم ملی چه تضمینی داده است؟ بندی در قرارداد او هست که اگر تیم ملی به المپیک نرفت مثلا ۵۰درصد از قراردادش کسر شود؟ بحث سرمربی و فدراسیون این است که می خواهیم نسلی بسازیم تا در جهان حرف برای گفتن داشته باشند آیا بائرمن تضمینی برای این وعده خود داده است؟ معلوم است که نمی دهد! شک نکنید اگر چنین بندی بگذارند در ایران نخواهد ماند. خارجی ها می آیند پولشان را می گیرند و می روند. بائرمن روزی که از ایران برود دیگر جواب تلفن هیچ کس را هم نخواهد داد.
*یکی از بحث ها این است که می گویند با این تغییر و تحولات می خواهند تیم یکدست شود! مگر یکدست نبودید؟
۱۰ سال است که ما داریم برای بسکتبال مدال کسب می کنیم. قهرمان آسیا شدیم، جام جهانی و المپیک رفته ایم و به نظرم اینکه گفته می شود تیم یکدست نبوده بیشتر بازی با کلمات است. بحث و دعوا در همه تیم ها هست. در جام ملت های آسیا وقتی باختیم بائرمن در رختکن گفت ما باختیم چون من به صمد بازی ندادم و معذرت می خواهم! من آن روز بهترین بازیکن بودم روز من بود اما... من ناراحت شدم و به او گفتم نباید جلوی بچه ها اینگونه حرف می زدید هر اتفاقی افتاده بود باید بعد از بازی من را کنار می کشیدی و حرفت را می گفتی. اگر من عامل باخت تیمت هستم همین امروز من را بفرست بروم خانه ام! همان زمان جلسه ای برگزار کردیم که آقای سلیمانی، مشحون، توفیق، سررشته داری و شاهین طبع حضور داشتند. در آن جلسه من گفتم این خیلی استرس می دهد و من نمی توانم بازی کنم. بقیه هم برعلیه بائرمن حرف زدند یکی گفت بائرمن به من فحش داده، یکی می گفت می خواست من را بزند! یکی دیگر می گفت او خیلی عصبی است. همان موقع اقای مشحون به من گفت تو بخاطر تیم ملی و کشورت بازی کن بائرمن دیگر پشت گوشش را دیده ایران را هم دیده! مجموع سن آدم هایی که در آن جلسه بود فکر می کنم حدود ۴۰۰-۳۰۰
سال بشود، اینهایی که اسم بردم اگر می توانند بیایند در چشم من نگاه کنند و بگویند که در آن جلسه این حرف ها زده نشده است. بعد از این داستان جالب بود من در چین بودم که خبر رسید بائرمن قرارداد ۴ ساله امضا کرده است من کف کردم گفتم مگر داریم؟ خلاصه آنکه من حرفم این است که بائرمن اینکاره نیست. با این شرایط و با این مربی ما ۴ سال دیگر هم هیچی نمی شویم. آقایان این اون آدم نیست! بسکتبال را بدبخت نکنید. بائرمن به درد این می خورد که برای بسکتبال کتاب بنویسد. من میدانم چرا از روسیه بیرونش کردند. خیلی حرف ها هست ولی من نمی خواهم بزنم اگر هم اینها را گفتم دلم می سوزد. ما بازیکنان خوبی داریم و باید برای آنها برنامه درستی داشته باشیم.
*بائرمن در مصاحبه ای که کرده گفته است بازیکن پست 3 نداریم! چطور می شود مربی خودش اعتراف می کند بازیکن پست 3 ندارد اما تو را که یکی از بهترین های آسیا هستی خط می زند آنهم به اسم جوانگرایی؟
بخدا این سئوال خود من هم هست. ای کاش بائرمن جواب دهد. من بارها گفته ام اگر کسی باشد و با من رقابت کند و نشان دهد که در حد من و یا بهتر از من است خودم روی او را می بوسم و خیلی راحت از تیم ملی کنار می روم. من راحت به این جایگاه نرسیدم که راحت آن را از دست بدهم. برای رسیدن به اینجا زحمت کشیدم، تمرین کردم چرا باید الان که در اوج هستم و با وجود اینکه بازیکنی در این پست بتواند با من رقابت کند وجود ندارد باید از تیم ملی کنار بروم ؟ به نظر چه کسی این اتفاق می تواند منطقی باشد؟ این به سود بسکتبال ایران و تیم ملی کشورمان است؟
*صمد تو بعد از این اتفاق صحبتی نکردی و خیلی ها اعتقاد داشتند که باید از خودت دفاع کنی حالا چه شده که تصمیم گرفتی بالاخره حرف بزنی؟
خودت بهتر می دانی که من اصلا قصد مصاحبه کردن نداشتم و نمی خواستم حرف هایم رسانه ای شود توقع داشتم که آنها هم همین کار را کنند اما وقتی بائرمن مصاحبه کرد و حرف های بی پایه و اساس زد و سعی کرد ذهن مردم را منحرف کند من هم مجبور شدم حرف بزنم تا با مردم بازی نشود. بسکتبالی ها داستان کنار ماندن صمد نیکخواه بهرامی را به خوبی می دانند و آگاه هستند که این داستان با این چیزی که می خواهند نشان دهند فرق دارد و چیز دیگری است. من فقط از آنهایی که با صمد مشکل دارند می خواهم که به بسکتبال کشورمان فکر کنند نه اینکه به دنبال تسویه حساب شخصی با صمد باشند.من کوچیک همه بسکتبالی ها، مربیان و خبرنگاران و همه هستم ولی برای یک دفعه هم شده پشت حرف حق بایستیم و کلاه مان را به حق قاضی کنیم بدون اینکه نگاه کنیم که طرف ما صمد است یا کس دیگر...برای یک بار هم شده بیایم از کارهای خوب فدراسیون های دیگر مثل والیبال و فوتبال یاد بگیریم که چگونه با قهرمان های ملی خود برخورد می کنند.نمی دانم چرا ما همه چیز را سخت و باتنش انجام می دیم.
*تو دوست داشتی چگونه از تیم ملی کنار بروی؟
من هیچ وقت نخواسته ام با زور در تیم ملی باشم و حداقل این انتظار را داشتم وقتی می خواهند من را کنار بگذارند یک جلسه با خودم می گذاشتند و من بهترین راه را به آنها نشان می دادم. من که دیگر دشمن نیستم اشتباه گرفتید اون تیم ملی چین است که باید نابودش کنید نه صمد! من کاپیتان تیم ملی ایرانم! کسی که ۱۶ سال برای تیم ملی بزرگسالان زحمت کشید ه از زندگیش مایه گذاشته با دشمن تان فرق دارم، هرچقدر هم با طرز فکر من مخالفید اما باید قبول کنید که بالاخره یک کارهایی برای این بسکتبال کرده ام و این برخوردی که شد اصلا حق من نبود.
*بالاخره راهی چین شدی؟
بله من به چین آمدم و تمریناتم را اینجا شروع کرده ام. مدتی هم که در تهران بودم علاوه بر اینکه در سوله خودم سخت تمرین می کردم شب ها هم از باشگاه مهرام سالن گرفته بودم و به تنهایی بسکتبال تمرین می کردم. از هر نظری که فکر کنید آماده ام و در لیگ چین حتی بهتر از سال قبل بازی خواهم کرد.
*و در آخر اگر حرفی باقی مانده؟
برای تمام بازیکنان تیم ملی آرزوی موفقیت دارم. همه ما دلمان می خواهد که ایران قهرمان آسیا شود و بار دیگر پرچم مان بالا رود. امیدوارم که در ایران و جلوی چشم تماشاگران بتوانیم قهرمان شویم. بازی در خانه و قهرمان شدن آرزوی ما بود اما اجازه ندادند این آرزو برآورده شود. اشکالی ندارد که ما نیستیم انشالله بقیه بچه ها این حس خوب را تجربه کنند و باعث افتخار همه ما شوند. من برای موفقیت هم تیمی هایم دعا می کنم و بهترین ها را برای آنها می خواهم.
نظر کاربران
صمد جان بامنحل شدن تیم ملی فوتبال قول میدم بسکتبال اول بشه ...