کارخانه: بچه آخوندم و یاد گرفتم که هر روز یاد بگیرم
مصطفی کارخانه بعد از قهرمانی در جام باشگاههای آسیا حرف های خواندنیای دارد.
خبرآنلاین: مصطفی کارخانه؛او بیشک بخشی مهم از تاریخ والیبال ایران است. اینکه چطور وارد والیبال شده را شاید دقیقا کسی نمی داند. حرفهای ضد و نقیضی را بازیکنان طراز اول دهه های ۷۰ و ۸۰ درباره او میزنند اما از وقتی با صنام مربیگری را شروع کرده و پیش آمده، همیشه نتایج موفقی داشته. اگرچه در یک دهه گذشته دیگر او با روی کار آمدن فدراسیون توسعهگرای داورزنی ، تنها یک مربی سنتی لقب گرفته است اما در ماههای گذشته و موفقیتهای به دست آمده در بانک سرمایه، دوباره اوج گرفته است. همکار ما مهری رنجبر در طول پرواز میانمار به تایلند، در مسیر بازگشت از مسابقات قهرمانی آسیا و جدیدترین کاپی که کارخانه به دست آورده است، با او همکلام شده و آقا مصطفی حرف های جذاب و خواندنی درباره والیبال زده است که خواندنش را حتما به شما علاقمندان والیبال، توصیه می کنیم.
*شما از همان اول هدفتان قهرمانی بود و به این هدف هم رسیدید. تیم چه مراحلی را طی کرد تا به این هدف رسید آن هم تیمی که تازه یک سال از آمدنش به لیگ گذشته؟
درست است که یک سال است در لیگ بودیم اما یک تجربه قوی پشت این تیم هست. من سرمربی اش هستم که سی سال سابقه دارم، بازیکنانی آوردم که سالیان سال بازی می کنند بنابراین تجربه لازم را داشتیم و خوشبختانه سیستم باشگاه هم با ما همکاری کرد. آقای لاهیجی انصافا خیلی با ما همراه بود. امسال یک شرایط خیلی بهتری نسبت به پارسال که خیلی در این موضوع پرتنش بودیم داشتیم. بانک هم به یک ثبات مدیریتی خوب رسیده و ورزش را حمایت کردند ما کوچکترین دغدغه ای از این بابت نداشتیم و حامی ما بودند. مسوولین بانک و هیات مدیره حامی ما بودند و از این بابت نگرانی نداشتیم. این حمایت آنها به ما نیرو و توان داده بود. از این سمت هم چه از سوی کادر فنی و چه از سوی بازیکنان تجربه خیلی خوبی داشتیم و مشکلی نداشتیم و همه چیز عالی جلو می رفت.
*شما از همان اول هدفتان قهرمانی بود و به این هدف هم رسیدید. تیم چه مراحلی را طی کرد تا به این هدف رسید آن هم تیمی که تازه یک سال از آمدنش به لیگ گذشته؟
درست است که یک سال است در لیگ بودیم اما یک تجربه قوی پشت این تیم هست. من سرمربی اش هستم که سی سال سابقه دارم، بازیکنانی آوردم که سالیان سال بازی می کنند بنابراین تجربه لازم را داشتیم و خوشبختانه سیستم باشگاه هم با ما همکاری کرد. آقای لاهیجی انصافا خیلی با ما همراه بود. امسال یک شرایط خیلی بهتری نسبت به پارسال که خیلی در این موضوع پرتنش بودیم داشتیم. بانک هم به یک ثبات مدیریتی خوب رسیده و ورزش را حمایت کردند ما کوچکترین دغدغه ای از این بابت نداشتیم و حامی ما بودند. مسوولین بانک و هیات مدیره حامی ما بودند و از این بابت نگرانی نداشتیم. این حمایت آنها به ما نیرو و توان داده بود. از این سمت هم چه از سوی کادر فنی و چه از سوی بازیکنان تجربه خیلی خوبی داشتیم و مشکلی نداشتیم و همه چیز عالی جلو می رفت.
قبل از اینکه بیایم هدف گذاری من قهرمانی بود و می دانستیم که خیلی سخت است. سختی هایش هم از این بابت بود که نگران بازیکنانمان بود که در مسابقات انتخابی المپیک، لیگ جهانی و بعد از آن المپیک را با اردوهای فشرده و دوری از خانواده داشتند. روح و روانشان بهم ریخته بود از همه مهمتر اینکه در دو تورنمنتش نتیجه خوبی نگرفته بودیم و فقط در انتخابی المپیک نتیجه گرفته بود. نگرانی هایی خودم داشتم و احساس می کردم شاید بچه ها اشباع شده باشند و انگیزه ای برای بازی در تیم من نداشته باشند ولی از آنجایی که این بچه ها واقعا تیمشان را دوست دارند و تیم هم سال گذشته با کمترین حاشیه ها قهرمان شده و آنها از این بابت خوشحال بودند که تیمی را انتخاب کردند که نگرانی ندارند، این مهمترین اهرمی بود که ما توانستیم به آن تکیه کنیم. بازیکنان ما را نه با پول می شد مدیریت کرد نه چیز دیگر. الا اینکه این بازیکنان اول شخص خود مصطفی کارخانه را دوست دارند و متقابلا من هم بسیار آنها را دوست دارم و دوم اینکه باشگاهشان را دوست دارند که در یک سال همه تعهداتش را عمل کرده.
اینها باعث شده بود که نگرانی های من برطرف شود. از همان روز اول علیرغم همه خستگی هایی که وجود داشت ما کوچکترین تلاش و بی انضباطی را نداشتیم، همه در خدمت تیم بودند و بازی ها را جدی گرفتند. همه تیم هایی که مدعی بودند مثل چین تایپه قهرمان دوره گذشته، قطر نایب قهرمان دوره گذشته، چین، ژاپن را شکست داده بودیم. سطح مسابقات امسال از تمام ده یازده دوره ای که من حضور داشتم بالاتر بود. هیچ سالی مثل امسال نبود و ما خوان های بزرگی را رد کردیم تا به قهرمانی رسیدیم. ژاپن و چین بازیکن خارجی نداشتند ولی در این دوره داشتند. تیم قطری دو بازیکن تاپ دنیا را آورده بود. یک کشور چند ملیتی که حتی ست اول هم خیلی راحت ما را بردند اما من احساس می کنم در ست اول بچه های ما به یک شوک نیاز داشتند. من هم بعد از دست دادن ست اول به آنها گفتم دومی با هشتمی هیچ تفاوتی ندارد. آن چیزی که ما را ارضا می کند قهرمانی و رفتن به مسابقات قهرمانی جهان است. لیاقت شما و باشگاه ما بالاتر از این حرفهاست. به خودتان بیایید. با این حرف ها از نظر روانی آنها را تهییج کردم و واقعا هم تاثیر داشت. از ست دوم تیم سریع به موقعیت برگشت و باور کرد که تواناییش بالاست.
همین را هم می خواستیم. الحمدلله با موفقیت پشت سر گذاشتیم و جواز حضور در باشگاههای جهان را گرفتیم. من با این پشتوانه و با اعتماد به این بازیکن ها شک ندارم که در مسابقات جام باشگاههای جهان هم حرفی برای گفتن داریم. نمی توانم وعده قهرمانی بدهم اما به جرات می گویم سکو دارم.
*وقتی قرار بود تیم تان را برای این مسابقات ببندید ۶ بازیکنتان المپیک بودند و دو نفر آنها هم در تیم ملی ب بودند. فقط بازیکن های خارجی و یکی دو بازیکن دیگر را داشتید. در واقع تیم تان هیچ تمرینی نداشت. این نگرانی های شما را بیشتر نمی کرد؟
چرا. حالا که با تجربه تر شدم، یک مقدار درون گراتر شده ام و احساسات و هیجاناتم را بروز نمی دهم. سعی کردم که بازیکن من این احساس را نداشته باشد که حالا با هم هماهنگ نیستیم. چون وقتی فکر کند مربی هم همین فکر را دارد روی عملکردش اثر سو می گذارد. حتی برای مسئولین باشگاه هم هیچوقت این حس را بروز نمی دادم و حتی ایشان نگران تر از من بود. ولی کار بسیار سختی داشتیم. همواره تیم ناقصی را داشتیم و تا روز آخر هم ۶نفرمان نبودند که یک تمرین درست و حسابی داشته باشیم ولی از آنجایی که همیشه توکلم به خدا بوده و با او معامله کرده ام و او هم همیشه در جاهای سخت دست من را گرفته خوشحالم از این بابت که خدا را با خودم دارم و مهم نیست که دیگران می خواهند چه قضاوتی داشته باشند خود خدا از همه چیز آگاه است. وقتی من سطح مسابقات را دیدم از مسابقات قهرمانی آسیا سطح خیلی خیلی بالاتری داشت.
*ریسک بزرگی کردید.
خیلی. من حتی به مسئولین بانک سرمایه قول دادم که می روم و با قهرمانی برمی گردم. کمتر کسی جرات این ریسک را دارد ولی خدا به من این جرات را داده و خودش هم به من کمک می کند. از این که بازیکن ها را دارم خوشحالم و به آنها افتخار می کنم شاید برای جذبشان خیلی زحمت کشیدم ولی تنها به خاطر پول نیست که اینها به تیم من آمدند. قراردادهای باشگاههای دیگر را می دانم که بعضی ها شرایطی هستند و اگر قهرمان شوند خیلی خیلی بیشتر پول می گیرند. تنها پول نیست می توانم این را با استناد به سال های گذشته اثبات کنم. حتی همین امسال هم باشگاهی هست که بازیکن من را ۲۰۰ میلیون بالاتر می خواهد اما او گفته نه من این باشگاه را دوست دارم و به خاطر پول نمی آیم. این برای من ارزش است. تیم منضبط و کم حاشیه ای دارم و من هم نزدیک به ۶۰ سالم است و واقعا راه بازی گرفتن از این بازیکن های بزرگ را باید بلد باشیم. بازی گرفتن از آنها خیلی سخت است نه از روی ضعف است و نه از روی ترس یا به خاطر پول یا هر چیز دیگر. اینکه بازیکن من این حس را دارد که من با تمام وجودم دنبال کار بازیکنم هستم بنابراین هیچ دغدغه ای ندارد و می گوید مصطفی کارخانه هست. مثل خودم پیگیر کارم است. همواره خط قرمزهایی هم دارم که بازیکنم باید رعایت کند و اگر انجام نشود یک سری کارها انجام نمی شود این خط قرمز را برای او تعریف کرده ام و گفته ام اگر رعایت کنند با تمام وجود در خدمت آنها هستم. این را بازیکن من پذیرفته هم من راحت هستم و هم او.
*آقای تندروان هم گفتند جدای از بحث آنالیز و فنی شما خیلی خوب بلدی در جلسه آنالیز بچه ها را تهییج کنید.
این هم به این برمی گردد که بالاخره من بچه آخوند هم هستم. هم پدرم روحانی بوده و هم برادرم. اینها برای یک روز و دو روز نیست. من هر روز و هر سال دنبال یاد گرفتن چیزهای جدید هستم. کسانی که با من کار کردند می دانند که من چه می گویم. حالا کسی می خواهد از روی حسادت حرف بزند، بزند. در نهایت یک رزومه ای می ماند که همه اینها در آن هست. کارم را بلدم. سی سال است که مربی گری می کنم و این کم نیست. همواره هم در کنار والیبال بودم و از این بابت خوشحالم. تمام زندگی من والیبال است.
*کادرتان هم جوان هستند.
من یکی از بهترین کادرهای تمام تاریخ سی ساله مربیگری ام را دارم. هم از نظر دانش و هم از نظر شخصیت و هم از نظر اخلاق و تواضع، هم اینکه بسیار کم حاشیه هستند که این خیلی مهم است. آقای تندروان و آقای مهرگان و دکتر افروزی واقعا دوست داشتنی هستند. سرپرست ما آقای خادمی انسان بسیار وارسته ای است آقای نائیجی بسیار آقاست. آقای پیشیاری اندازه ۵ نفر کار می کرد. آقای تاج الدینی من تا به حال با او کار نکرده بودم ولی خیلی جلو است. من خودم این همه کار کردم و تجربه دارم ولی در این باره همگی احساس کردیم می خواهیم دنبال یک هدف بزرگ برویم. می توانستیم آقای حسینی را هم نبریم ولی احساس کردم یک بزرگتر دیگر هم با تیم باشد بهتر است. مدیریت تیم را به ایشان دادیم و ایشان هم سردی و گرمی روزگار را چشیده و همگی در کنار هم مجموعه خوبی هستیم و شاید همین هم راز موفقیتمان باشد. هر کس براساس شرح وظایفی که دارد کار می کند و هیچ کس از چارچوب خودش خارج نمی شود. یک ساختار مدیریت بسیار خوب و منظم داریم. بازیکنانمان یک بار بی انضباطی نداشتند. آن هم این بازیکنان که هر کدام برای خودشان یلی هستند و مدعی هستند.
*شما را خیلی دوست دارند.
خیلی. به خدا قسم به خاطر پول هم نیست. بخشی هم به خاطر دلسوزی است که برای آنها دارم. آنها هیچوقت فکر نمی کنند من مربی شان هستم و من هم هیچ وقت احساس نمی کنم آنها شاگردان من هستند. احساس می کنم برادران کوچک من هستند. این حس به انها منتقل شده و آنها هم این را می دانند. پسر من هم در این تیم است همان نگاهی را به بقیه بازیکنان دارم که به او دارم و بازیکنان این را می فهمند. مصطفی کارخانه بین پسر خودش و ۱۱ بازیکن دیگر هیچ تفاوتی نمی گذارد. اگر می بینید که همه چیز سر جای خودش است شاید یک دلیلش این باشد.
*با این قهرمانی آسیا مصطفی کارخانه یک بار دیگر خودش را ثابت کرد.
من که نیازی به این کارها ندارم. دیگر نه می خواهم مربی تیم ملی شوم نه دیگر حوصله اش را دارم، فدراسیون والیبال انگیزه های من را کشت. هیچ زمانی هم با وجودی که کنار رفتم از تیم حمایت کردم و تا آخر عمرم هم از والیبال حمایت می کنم. از آقای داورزنی و فدراسیون موفق حمایت می کنم. اما فدراسیون خیلی چیزها را نادیده گرفت. من کارنامه موفقی داشتم و یکی از پرافتخارترین مربی های ورزش این کشور هستم. نه تنها در والیبال در همه رشته ها اگر بررسی شود من بالاتر هستم اما خیلی راحت کنار هستم. مهم هم نیست که آنها بها بدهند یا ندهند من حمایت می کنم. مهم این است که تنور والیبال داغ است و من باید تلاش کنم این تنور داغ تر شود. مهم این است که فدراسیون موفقی داریم و من وظیفه دارم آن را حمایت کنم مهم نیست که آنها من را حمایت می کنند یا نه.
*در بدو ورود تیم به فرودگاه میانمار یک شوک به تیم شما وارد شد این که گفتند دو بازیکن خارجی اجازه ورود ندارند.
خدا را شکر آن هم درست شد. باشگاه ما باشگاه متعهدی است و آقای داورزنی هم کمک کرد. از طرفی هم می خواهم بگویم اگر آقای داورزنی نبودند این تیم اصلا شکل نمی گرفت. سال اول بود و ما جایگزین تیم دیگری شدیم و قبول کرد. اگرچه اکثر تیم ها همینطور وارد عرصه تیم داری شدند و یکی دو تیم هستند که باسابقه هستند. من سعی کردم تنور والیبال را داغ نگه دارم و به بازیکن ها همواره شور و نشاط بدهم اگرچه به من انگ می چسبانند و می گویند نرخ ها را بالا می برد. تیم های دیگر همه را مثل خودشان می بینند. آنها زیرمیزی می دهند ولی من آنقدر شفاف هستم که هیچ چیز پنهانی ندارم. تیم های دیگر دو تا قرارداد می بندند یا شرایطی قرارداد می بندند. آنها فکر می کنند کسی نمی داند ولی من همه اینها را می دانم. بازیکن ها در اردو اینها را به هم می گویند. من خوشحالم که هر جا بودم شفاف بودم و مشکلی هم نداشتم. و همچنان به این راهم ادامه می دهم در عین اینکه خط قرمزها را هم رعایت می کنم.
*در مسابقات جام باشگاههای آسیا یک رکورد برای دفاع روی تور داشتید.
در ۴ گیم ۵ دفاع روی تور داشتیم و این از رکورد جهانی هم بالاتر است. یک گیم هم ۲۵-۶ بردیم و این هم یک رکورد است. از اینها بالاتر هم این است که تیمم باانضباط است و بازیکن هایم با تمام وجود برای من زحمت می کشند این هم رکورد است.
*خستگی تان دررفت.
قهرمانی یک طرف این که بازیکنم اخلاق و خط قرمزها را رعایت کند و تیمش را دوست داشته باشد ارزش بیشتری دارد. اینکه بازیکنم با تمام خستگی همه انرژی اش را برای تیم بگذارد. بازیکنی که بخشی از انرژی اش برای لیگ جهانی رفته، بخشی برای انتخابی المپیک و بخشی هم در المپیک و بخشی هم در بعد مسافت، چیز دیگری برای او نمانده بود ولی آخرین انرژی اش را هم برای من گذاشت و این برایم مهم است.
*الان برای شما مهم است که امسال در قهرمانی باشگاههای جهان هم شرکت کنید.
با این پتانسیلی که در تیم می بینم و با این ویژگی های بازیکنان و همدلی که در وجود خودم و بازیکنان و مسولین بانک سرمایه می بینم، پا داده در سال اول قهرمان باشگاههای ایران شویم، سال اول قهرمان باشگاههای آسیا شویم، چرا پا ندهد که قهرمان باشگاههای جهان شویم. اصلا فلسفه تیم داری بانک تبلیغاتش است چه ایرادی دارد؟ می رویم و شانس مان را امتحان می کنیم. من که این همه از تیمم تعریف می کنم و در عمل هم ثابت شده باز هم ثابت می کنم. یک زمانی همه این حرف ها تئوری بود الان ثابت شده. می روم و شانسم را آنجا هم امتحان می کنم.
*یک ایرادی که وجود دارد این است که بچه ها با داور زیاد حرف می زنند و اعتراض می کنند...
من یک بخشی را پای حساب تعصب تیمی می گذارم که بازیکن دوست دارد برنده شود اما اینها ایراد دارد و این باید اصلاح شود. من تیم خودم را درست می کنم اما آیا تیم های دیگر هم درست می شوند؟ این مساله ریشه دارد و نیاز به اصلاح همگانی دارد. این والیبال متعلق به همه است و همه برای والیبال مملکت زحمت کشیدند. من هم یک گوشه این کار بودم و با توکل به خدا و نیت خیر کارم را پیش بردم و خدا هم دستم را گرفته. من راضی ام امیدوارم خدا هم راضی باشد.
*وقتی قرار بود تیم تان را برای این مسابقات ببندید ۶ بازیکنتان المپیک بودند و دو نفر آنها هم در تیم ملی ب بودند. فقط بازیکن های خارجی و یکی دو بازیکن دیگر را داشتید. در واقع تیم تان هیچ تمرینی نداشت. این نگرانی های شما را بیشتر نمی کرد؟
چرا. حالا که با تجربه تر شدم، یک مقدار درون گراتر شده ام و احساسات و هیجاناتم را بروز نمی دهم. سعی کردم که بازیکن من این احساس را نداشته باشد که حالا با هم هماهنگ نیستیم. چون وقتی فکر کند مربی هم همین فکر را دارد روی عملکردش اثر سو می گذارد. حتی برای مسئولین باشگاه هم هیچوقت این حس را بروز نمی دادم و حتی ایشان نگران تر از من بود. ولی کار بسیار سختی داشتیم. همواره تیم ناقصی را داشتیم و تا روز آخر هم ۶نفرمان نبودند که یک تمرین درست و حسابی داشته باشیم ولی از آنجایی که همیشه توکلم به خدا بوده و با او معامله کرده ام و او هم همیشه در جاهای سخت دست من را گرفته خوشحالم از این بابت که خدا را با خودم دارم و مهم نیست که دیگران می خواهند چه قضاوتی داشته باشند خود خدا از همه چیز آگاه است. وقتی من سطح مسابقات را دیدم از مسابقات قهرمانی آسیا سطح خیلی خیلی بالاتری داشت.
*ریسک بزرگی کردید.
خیلی. من حتی به مسئولین بانک سرمایه قول دادم که می روم و با قهرمانی برمی گردم. کمتر کسی جرات این ریسک را دارد ولی خدا به من این جرات را داده و خودش هم به من کمک می کند. از این که بازیکن ها را دارم خوشحالم و به آنها افتخار می کنم شاید برای جذبشان خیلی زحمت کشیدم ولی تنها به خاطر پول نیست که اینها به تیم من آمدند. قراردادهای باشگاههای دیگر را می دانم که بعضی ها شرایطی هستند و اگر قهرمان شوند خیلی خیلی بیشتر پول می گیرند. تنها پول نیست می توانم این را با استناد به سال های گذشته اثبات کنم. حتی همین امسال هم باشگاهی هست که بازیکن من را ۲۰۰ میلیون بالاتر می خواهد اما او گفته نه من این باشگاه را دوست دارم و به خاطر پول نمی آیم. این برای من ارزش است. تیم منضبط و کم حاشیه ای دارم و من هم نزدیک به ۶۰ سالم است و واقعا راه بازی گرفتن از این بازیکن های بزرگ را باید بلد باشیم. بازی گرفتن از آنها خیلی سخت است نه از روی ضعف است و نه از روی ترس یا به خاطر پول یا هر چیز دیگر. اینکه بازیکن من این حس را دارد که من با تمام وجودم دنبال کار بازیکنم هستم بنابراین هیچ دغدغه ای ندارد و می گوید مصطفی کارخانه هست. مثل خودم پیگیر کارم است. همواره خط قرمزهایی هم دارم که بازیکنم باید رعایت کند و اگر انجام نشود یک سری کارها انجام نمی شود این خط قرمز را برای او تعریف کرده ام و گفته ام اگر رعایت کنند با تمام وجود در خدمت آنها هستم. این را بازیکن من پذیرفته هم من راحت هستم و هم او.
*آقای تندروان هم گفتند جدای از بحث آنالیز و فنی شما خیلی خوب بلدی در جلسه آنالیز بچه ها را تهییج کنید.
این هم به این برمی گردد که بالاخره من بچه آخوند هم هستم. هم پدرم روحانی بوده و هم برادرم. اینها برای یک روز و دو روز نیست. من هر روز و هر سال دنبال یاد گرفتن چیزهای جدید هستم. کسانی که با من کار کردند می دانند که من چه می گویم. حالا کسی می خواهد از روی حسادت حرف بزند، بزند. در نهایت یک رزومه ای می ماند که همه اینها در آن هست. کارم را بلدم. سی سال است که مربی گری می کنم و این کم نیست. همواره هم در کنار والیبال بودم و از این بابت خوشحالم. تمام زندگی من والیبال است.
*کادرتان هم جوان هستند.
من یکی از بهترین کادرهای تمام تاریخ سی ساله مربیگری ام را دارم. هم از نظر دانش و هم از نظر شخصیت و هم از نظر اخلاق و تواضع، هم اینکه بسیار کم حاشیه هستند که این خیلی مهم است. آقای تندروان و آقای مهرگان و دکتر افروزی واقعا دوست داشتنی هستند. سرپرست ما آقای خادمی انسان بسیار وارسته ای است آقای نائیجی بسیار آقاست. آقای پیشیاری اندازه ۵ نفر کار می کرد. آقای تاج الدینی من تا به حال با او کار نکرده بودم ولی خیلی جلو است. من خودم این همه کار کردم و تجربه دارم ولی در این باره همگی احساس کردیم می خواهیم دنبال یک هدف بزرگ برویم. می توانستیم آقای حسینی را هم نبریم ولی احساس کردم یک بزرگتر دیگر هم با تیم باشد بهتر است. مدیریت تیم را به ایشان دادیم و ایشان هم سردی و گرمی روزگار را چشیده و همگی در کنار هم مجموعه خوبی هستیم و شاید همین هم راز موفقیتمان باشد. هر کس براساس شرح وظایفی که دارد کار می کند و هیچ کس از چارچوب خودش خارج نمی شود. یک ساختار مدیریت بسیار خوب و منظم داریم. بازیکنانمان یک بار بی انضباطی نداشتند. آن هم این بازیکنان که هر کدام برای خودشان یلی هستند و مدعی هستند.
*شما را خیلی دوست دارند.
خیلی. به خدا قسم به خاطر پول هم نیست. بخشی هم به خاطر دلسوزی است که برای آنها دارم. آنها هیچوقت فکر نمی کنند من مربی شان هستم و من هم هیچ وقت احساس نمی کنم آنها شاگردان من هستند. احساس می کنم برادران کوچک من هستند. این حس به انها منتقل شده و آنها هم این را می دانند. پسر من هم در این تیم است همان نگاهی را به بقیه بازیکنان دارم که به او دارم و بازیکنان این را می فهمند. مصطفی کارخانه بین پسر خودش و ۱۱ بازیکن دیگر هیچ تفاوتی نمی گذارد. اگر می بینید که همه چیز سر جای خودش است شاید یک دلیلش این باشد.
*با این قهرمانی آسیا مصطفی کارخانه یک بار دیگر خودش را ثابت کرد.
من که نیازی به این کارها ندارم. دیگر نه می خواهم مربی تیم ملی شوم نه دیگر حوصله اش را دارم، فدراسیون والیبال انگیزه های من را کشت. هیچ زمانی هم با وجودی که کنار رفتم از تیم حمایت کردم و تا آخر عمرم هم از والیبال حمایت می کنم. از آقای داورزنی و فدراسیون موفق حمایت می کنم. اما فدراسیون خیلی چیزها را نادیده گرفت. من کارنامه موفقی داشتم و یکی از پرافتخارترین مربی های ورزش این کشور هستم. نه تنها در والیبال در همه رشته ها اگر بررسی شود من بالاتر هستم اما خیلی راحت کنار هستم. مهم هم نیست که آنها بها بدهند یا ندهند من حمایت می کنم. مهم این است که تنور والیبال داغ است و من باید تلاش کنم این تنور داغ تر شود. مهم این است که فدراسیون موفقی داریم و من وظیفه دارم آن را حمایت کنم مهم نیست که آنها من را حمایت می کنند یا نه.
*در بدو ورود تیم به فرودگاه میانمار یک شوک به تیم شما وارد شد این که گفتند دو بازیکن خارجی اجازه ورود ندارند.
خدا را شکر آن هم درست شد. باشگاه ما باشگاه متعهدی است و آقای داورزنی هم کمک کرد. از طرفی هم می خواهم بگویم اگر آقای داورزنی نبودند این تیم اصلا شکل نمی گرفت. سال اول بود و ما جایگزین تیم دیگری شدیم و قبول کرد. اگرچه اکثر تیم ها همینطور وارد عرصه تیم داری شدند و یکی دو تیم هستند که باسابقه هستند. من سعی کردم تنور والیبال را داغ نگه دارم و به بازیکن ها همواره شور و نشاط بدهم اگرچه به من انگ می چسبانند و می گویند نرخ ها را بالا می برد. تیم های دیگر همه را مثل خودشان می بینند. آنها زیرمیزی می دهند ولی من آنقدر شفاف هستم که هیچ چیز پنهانی ندارم. تیم های دیگر دو تا قرارداد می بندند یا شرایطی قرارداد می بندند. آنها فکر می کنند کسی نمی داند ولی من همه اینها را می دانم. بازیکن ها در اردو اینها را به هم می گویند. من خوشحالم که هر جا بودم شفاف بودم و مشکلی هم نداشتم. و همچنان به این راهم ادامه می دهم در عین اینکه خط قرمزها را هم رعایت می کنم.
*در مسابقات جام باشگاههای آسیا یک رکورد برای دفاع روی تور داشتید.
در ۴ گیم ۵ دفاع روی تور داشتیم و این از رکورد جهانی هم بالاتر است. یک گیم هم ۲۵-۶ بردیم و این هم یک رکورد است. از اینها بالاتر هم این است که تیمم باانضباط است و بازیکن هایم با تمام وجود برای من زحمت می کشند این هم رکورد است.
*خستگی تان دررفت.
قهرمانی یک طرف این که بازیکنم اخلاق و خط قرمزها را رعایت کند و تیمش را دوست داشته باشد ارزش بیشتری دارد. اینکه بازیکنم با تمام خستگی همه انرژی اش را برای تیم بگذارد. بازیکنی که بخشی از انرژی اش برای لیگ جهانی رفته، بخشی برای انتخابی المپیک و بخشی هم در المپیک و بخشی هم در بعد مسافت، چیز دیگری برای او نمانده بود ولی آخرین انرژی اش را هم برای من گذاشت و این برایم مهم است.
*الان برای شما مهم است که امسال در قهرمانی باشگاههای جهان هم شرکت کنید.
با این پتانسیلی که در تیم می بینم و با این ویژگی های بازیکنان و همدلی که در وجود خودم و بازیکنان و مسولین بانک سرمایه می بینم، پا داده در سال اول قهرمان باشگاههای ایران شویم، سال اول قهرمان باشگاههای آسیا شویم، چرا پا ندهد که قهرمان باشگاههای جهان شویم. اصلا فلسفه تیم داری بانک تبلیغاتش است چه ایرادی دارد؟ می رویم و شانس مان را امتحان می کنیم. من که این همه از تیمم تعریف می کنم و در عمل هم ثابت شده باز هم ثابت می کنم. یک زمانی همه این حرف ها تئوری بود الان ثابت شده. می روم و شانسم را آنجا هم امتحان می کنم.
*یک ایرادی که وجود دارد این است که بچه ها با داور زیاد حرف می زنند و اعتراض می کنند...
من یک بخشی را پای حساب تعصب تیمی می گذارم که بازیکن دوست دارد برنده شود اما اینها ایراد دارد و این باید اصلاح شود. من تیم خودم را درست می کنم اما آیا تیم های دیگر هم درست می شوند؟ این مساله ریشه دارد و نیاز به اصلاح همگانی دارد. این والیبال متعلق به همه است و همه برای والیبال مملکت زحمت کشیدند. من هم یک گوشه این کار بودم و با توکل به خدا و نیت خیر کارم را پیش بردم و خدا هم دستم را گرفته. من راضی ام امیدوارم خدا هم راضی باشد.
پ
ارسال نظر