۹۹
۱ نظر
۵۰۹۵
۱ نظر
۵۰۹۵
پ

جواني كه مي‌خواهد « سيلورمن ايراني » را به همه بشناساند

من از جنس نقره هستم

شايد هيچ صاحب برند يا نمايشگاهي، تصورش را هم نمي‌كرد روزي براي رونق كار و تجارتش، بخواهد به جاي آگهي‌هاي تبليغاتي در مجلات و روزنامه‌ها، با كمك يك هنرمند كارش را رونق ببخشد! اما امروز، «آرمين بشرويه»، با ابداع يك كاراكتر جديد و جذاب، كاري كرده كه در تبليغات اكثر برندها يا نمايشگاه‌هاي بزرگ، ردپايي هم از او ديده مي‌شود. اين شما و اين هم جناب آقاي آرمين سيلورمَن، نه ببخشيد، بشرويه!

من از جنس نقره هستم

جواني كه مي ‌ خواهد « سيلورمن ايراني » را به همه بشناساند

من از جنس نقره هستم

شايد هيچ صاحب برند يا نمايشگاهي، تصورش را هم نمي ‌ كرد روزي براي رونق كار و تجارتش، بخواهد به جاي آگهي ‌ هاي تبليغاتي در مجلات و روزنامه ‌ ها، با كمك يك هنرمند كارش را رونق ببخشد! اما امروز، «آرمين بشرويه»، با ابداع يك كاراكتر جديد و جذاب، كاري كرده كه در تبليغات اكثر برندها يا نمايشگاه ‌ هاي بزرگ، ردپايي هم از او ديده مي ‌ شود. اين شما و اين هم جناب آقاي آرمين سيلورمَن، نه ببخشيد، بشرويه!

15 ساعت اجراي بي‌وقفه

سال 79 به خاطر علاقه ‌ اي كه به بازيگري داشتم ‌ ، براي قبول ‌ شدن در رشته تئاتر به ‌ تهران آمدم و ‌ سال 80 ‌ ‌ در اين رشته پذيرفته شدم و چون ‌ علاقه زيادي به كارهاي بدني و تمركزي داشتم، تمام ذهنم ‌ را روي تمريناتي منعطف كردم كه مرتبط به جسم يك بازيگر ‌ است. نخستين ‌ بار 2 سال پيش آقاي مهندس احمديان پيشنهاد اين كاراكتر را به من ‌ داد؛ ولي از او اجازه گرفتم تا به ‌ صورت مستقل اقدام كنم و استفاده از المان ‌ هايي مانند كلاه ‌ گيس و رنگ كردن صورتم كه منجر به پيدايش كاراكتري جديد به نام «سيلورمن» شد، از نو ‌ آوري ‌ هاي خودم بود. البته هميشه گفته ‌ ام در ايران، نخستين كسي نيستم كه اين حرفه را شروع كرده ‌ ام، چون قبل از من هم چند نفر بوده ‌ اند كه تا جايي كه ‌ اطلاع دارم يا از ايران رفته ‌ اند يا خسته شده ‌ اند و ديگر اين كار را ادامه نداده ‌ اند. البته شنيده ‌ ام به ‌ تازگي ‌ يك گروه اين كار را شروع كرده ‌ اند كه براي هر يك ربع اجراي برنامه، 45 دقيقه استراحت مي ‌ كنند! ولي من توانايي اجراي يكسره از 7 صبح تا 10 شب بدون وقفه را دارم و بارها اين ‌ كار را انجام داده ‌ ام.

بازيگر بايد همه فن‌حريف باشد

از سال 80 كه بازيگري را شروع كرده ‌ ام، تمام سعي ‌ ام بر اين بوده كه تا حد ممكن، از دانسته ‌ هاي استاد ‌ انم نهايت استفاده را ببرم و بازيگري را علمي ياد بگيرم. به ‌ هيچ عنوان مشخص نيست يك بازيگر كه الان فلان نقش را بازي كرده، فردا بايد چه نقشي را ايفا كند. ‌ مثلا در يك نقش از بازيگر مي ‌ خواهند شنا كند و در نقشي ديگر تير ‌ اندازي يا اسب ‌ سواري. به هر حال هر چه مهارت بازيگر بيشتر باشد، ايفاي نقشش هم بهتر و ملموس ‌ تر جلوه مي ‌ كند. نخستين استاد حركات بدني ‌ ا ‌ م، آقاي اصغر ‌ همت بود، بعد از او هم آقايان ميكائيل شهرستاني، عليرضا خمسه، رضا كشاورز، شجاع ‌ كاوه، شاملو، زارعي ‌ ، ‌ مرزبان، ماسوله و عبادتي از ديگر استادان من بودند كه زيرنظرشان تجربه كسب كردم.

تفاوت‌هاي تئاتر با سينما

از آن ‌ جا كه حركات بدن يك بازيگر تئاتر بسيار بيشتر از يك بازيگر سينما يا تلويزيون در معرض ديد تماشاگر است و بيننده به طور مستقيم با بازيگر ارتباط برقرار مي ‌ كند ، تئاتر را انتخاب كردم. ‌ تئاتر، مثل يك تابلوي نقاشي نيست كه ‌ سال ‌ هاي سال بماند و هر ‌ كس از آن اثر استنباط خودش را بكند ‌ يا مثل ضبط يك موسيقي در استوديو كه اگر خراب شد، بتواني دوباره ضبط كني. تا زماني كه تئاتر را ‌ به ‌ صورت زنده نبيني، نمي ‌ تواني عمقش را درك كني و اگر فيلم همان كار پخش شود، به هيچ عنوان نمي ‌ تواند آن تاثيري را كه در اجراي زنده روي تماشاگر مي ‌ گذارد، تكرار كند.

من عاشق اين كاراكترم

بارها اتفاق افتاده كه 15 ساعت اجراي مداوم داشته ‌ ام و چون روي صورتم گريم دارم، به هيچ عنوان نمي ‌ توانم حتي يك جرعه آب بنوشم. به همين خاطر اين كار نياز به انرژي بسيار بالا دارد كه آن را از ارتباطي كه با مردم برقرار مي ‌ كنم، مي ‌ گيرم. كاراكتر سيلور ‌ من مي ‌ تواند با همه ارتباط برقرار كند، از كودك 2 ماهه گرفته تا پيرمرد 80 ساله. در يك كلام، عاشق كارم هستم، وگرنه اگر بخواهم از نظر مالي به اين كار نگاه كنم، به هيچ عنوان ارزش زحمتي كه مي ‌ كشم را ندارد.

حالا ندو كي بدو!

از آنجا كه كاراكتر سيلورمن ‌ تازه است و هنوز خيلي ‌ ها ‌‌ اين شخصيت را نمي ‌ شناسند، هميشه زمان اجراهايم اتفاق ‌ هاي جالب و بامزه ‌ اي رخ مي ‌ دهد ‌ . يكي از بهترين خاطره ‌ هايم، برمي ‌ گردد به ‌ نمايشگاهي كه قرار بود ‌ كاراكتر سيلورمن را اجرا ‌‌ كنم. طبق معمول ‌ در حال اجراي برنامه ‌ ام بودم كه روبه ‌ رويم ‌ پيرزني را ديدم كه بعد از ديدن حركات من، به ‌ شدت ترسيد و عصايش را زير بغلش زد و حالا ندو كي بدو! اما چند دقيقه بعد كه ديد آزاري ندارم، خودش آمد و به ‌ جمعيتي كه دور من حلقه زده بودند، ملحق شد ‌ .

آدم‌هاي پشت‌ نقاب‌

به ‌ نظرم جمله ‌ اي كه در كتاب ‌‌ دلقك ميلان ‌ كوندرا راجع به دلقك ‌ ها گفته شده، بسيار شاهكار است: ‌ «دلقك همه غم ‌ ها، شادي ‌ ها، اشك ‌ ها، لبخندها و ‌ ... را پشت نقاب خندانش پنهان مي ‌ كند.» اصلا جذابيت دلقك به اين است كه كسي او را نشناسد. از نظر خودم، فعلا به آن مرحله نرسيدم كه كاراكتر سيلورمَن را اكثريت بشناسند. البته در چند نمايشگاه مثل مبلمان و ترافيك، ‌ آيتم ‌ هايي از اجراهايم از تلويزيون ‌ پخش شد و به تعداد افرادي كه سيلورمَن را ديده بودند، افزود، اما در حال حاضر نمي ‌ خواهم چهره واقعي ‌ ام ديده شود.

سيلورمن در كنار فيكس فريز

دورادور سعي مي ‌ كنم در جريان كار كساني كه در سراسر دنيا كارشان مشابه من است قرار بگيرم. مثلا مي ‌ دانم كسي هست كه توانسته 48 ساعت بدون ذره ‌ اي حركت دوام بياورد و بابت اين كار كه زيرنظر داوران گينس انجام داده، موفق شده نامش را در اين كتاب ‌ ثبت كند! خود من تجربه 45 دقيقه ‌ اي اين ‌ كار را داشته ‌ ام و مي ‌ دانم چه كار طاقت ‌ فرسايي است؛ آنقدر سخت و سنگين است كه براي مدتي سرگيجه مي ‌ گيري. چند وقت پيش هم ‌ يكي از دوستانم ‌ درايتاليا با يك «فيكس ‌ فريز» ‌ ارتباط برقرار كرده ‌ و با او در حال مذاكره است تا اگر موقعيتي فراهم شود، بتوانم اجراهاي مشتركي با او ‌ داشته باشم. ‌ اوايل كه مي ‌ خواستم كاراكتر سيلورمن را اجرا كنم، ‌ مثل هر كار ديگري كه آغازش دشوار است و نياز به كسب تجربه دارد، با سختي ‌ هاي زيادي روبه ‌ رو بودم و چون در ايران مدل ‌ هاي فيكس فريزينگ وجود نداشت، ‌ بايد با آزمون و خطا به متريال ايده ‌ آلم مي ‌ رسيدم. مثلا گريم اجراهاي اولم بيشتر از 4-3 ساعت دوام نمي ‌ آورد و مجبور مي ‌ شدم صورتم را بشويم و دوباره گريم كنم؛ اما الان به گريمي رسيده ‌ ام كه حتي تا 2 روز هم دوام دارد و چون حساسيت پوستي برايم ايجاد نمي ‌ كند، حتي براي زير چشم و داخل گوش هم ‌ استفاده مي ‌ كنم.

همه مي ‌ خواهند سوتي بگيرند

در اجراهاي سيلورمن، هميشه يكسري تماشاگران منتظرند اتفاقي بيفتد تا من اجراكننده، از آن كاراكتر در بيايم يا ‌ تمركزم را از دست بدهم، خنده ‌ ام بگيرد و...، در اصل همه دنبال اين هستند كه به ‌ اصطلاح از من سوتي بگيرند! خيلي از افراد هم در اين بين شيطنت ‌ هايي مي ‌ كنند اما موفق نمي ‌ شوند استايلم را خراب كنند! چون ‌ كارم را خوب بلدم و مي ‌ دانم چگونه نسبت به حرف ‌ ها يا حركات بيننده ‌ هايم، عكس ‌ العمل نشان دهم. در واقع كار من مثل كسي است كه براي ديگران لطيفه مي ‌ گويد، هر چه آن لطيفه را بيشتر طول بدهد و كش ‌ اش بدهد ‌ ، خواه ‌ ناخواه شنونده كنجكاو مي ‌ شود ببيند بالاخره آخر آن لطيفه چه مي ‌ شود اما وقتي شنونده متوجه انتهاي آن لطيفه شود، شنيدنش براي بار دوم، جذابيتي برايش ندارد. بنابراين هميشه سعي مي ‌ كنم ‌ كاراكتر سيلور ‌ من را طوري اجرا كنم كه اگر بيننده ‌ اي جاي ديگري هم اين شخصيت را ديد، پي به انتهاي آن نبرد و همچنان برايش جذابيت داشته باشد.

هنگام كتك ‌ كاري هم كاراكترم را خراب نكردم!

در نمايشگاه كتاب 2 سال پيش كه به ‌ عنوان نماينده ‌ يكي از انتشاراتي ‌ هاي معروف كشور در حال اجراي برنامه ‌ بودم، ‌ يكي از مسئولان حراست نمايشگاه، آنچنان برخورد فيزيكي بدي با من كرد كه بعد از آن تصميم گرفتم كاراكتر سيلورمن را براي هميشه از ذهنم پاك كنم؛ البته باوجودي كه برخورد فيزيكي حراست بسيار زشت و خشن بود اما در همان گيرودار هم تمركزم را از دست ندادم و نگذاشتم حالت آدم آهني ‌ سيلورمن به هم بخورد و بقيه پي به انتهاي لطيفه ببرند! ‌ بعد از اين اتفاق، آقاي دكتر پرويز، معاون وزير وقت كه ‌ آن زمان مسئول برگزاري نمايشگاه بود، از من بابت رونق گرفتن نمايشگاه آن سال تشكر كرد و با هم عكس يادگاري انداختيم ‌ . البته اين خاطره بد، مشتي از يك خروار خاطره است كه ديگر نمي ‌ خواهم به آن فكر ‌ كنم.

داماد ترسو!

‌ يكي از خنده ‌ دارترين اتفاقاتي كه تابه ‌ حال هنگام اجراهايم افتاده، مربوط مي ‌ شود به اجرايم در نمايشگاه مبلمان ‌ پارسال ‌ . ‌ حدود ساعت 11 صبح بود كه ‌ وسط نمايشگاه ايستاده بودم و داشتم برنامه ‌ ام را اجرا مي ‌ كردم كه ديدم زوج ‌ جواني (كه بعدا فهميدم تازه ازدواج كرده بودند)، دست در دست هم در حال قدم زدن و ديدن نمايشگاه هستند. ‌ به سمت ‌ شان رفتم، شايد باورتان نشود اما دو قدم مانده بود بهشان برسم، يك ‌ دفعه آقا داماد جيغ بلندي كشيد و دست عروس خانم را ول كرد و فرار كرد! ‌ واقعا به زور جلوي خنده ‌ ام را نگه داشتم ‌ ، صاحب يكي از غرفه ‌ ها هم تا اين صحنه را ديد، به شوخي گفت: «آقا، هنوز هيچي نشده زنت ‌ رو ول كردي؟!»

منبع : مجله زندگی ایده آل
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • داوود

    بسیار جالب بود. حرکات ایشان واقعاً حرفه است. در نمایشگاه ساختمان هم حضور داشتند.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج