آن مرد که مدال گرفت و محبوب نشد، رفت
بهترین نتیجه مدالی ورزش ایران در زمان مدیری به دست آمد که هیچ گاه در میان ورزشیها محبوب نبود و حتی به خاطر برخی کارهایش تا همیشه با خاطرهای تلخ در میان افکار عمومی شناخته خواهد شد.
وقتی محمد علیآبادی دقایقی پیش از آغاز مجمع انتخاباتی کمیته ملی المپیک در جمع خبرنگاران از انصراف خود به دلیل همگرایی مدیران جدید کمیته با دولت جدید خبر داد، هیچکس باورش نشد که علیآبادی به میل خود راضی به این کار شده باشد. در واقع اطمینان او از شکست در انتخابات، وی را بر آن داشت تا با یک فیگور صلحطلبانه از این ناکامی یک موفقیت بسازد.
اقدامات شدید و پر سروصدای او تا آخرین روزهای حضورش در کمیته ملی المپیک، نشان از عزم بالای او برای ماندن در انتخابات میداد و وقتی دیگر قافیه را تنگ و شانس ماندنش را پایین دید، رفتن را به ماندن آن مرد که مدال گرفت و محبوب نشد رفتترجیح داد؛ اما حتی این ژست آخر هم نتوانست او را نجات دهد؛ او همواره یک مدیر منفور در میان ورزشیها شناخته میشود.
اما علت عدم محبوبیت مدیری که بهترین نتیجه مدالی تاریخ ورزش ایران در زمان مدیریت او به دست آمده چیست؟ همان روز انتخابات کتابچه «پنج سال پر افتخار» در میان خبرنگاران پخش شد تا علیآبادی بیش از پیش اعلام کند که او مدیر موفق و توانمندی بوده، ولی دادههای بیرونی این را نمیگویند. او چه در زمان زمامداری محمود احمدینژاد و چه پس از آن منتقدان سفت و سختی داشت.
اوج اختلافات در زمینه عملکرد او به جایی رسید که علیه نائب رئیس خود در کمیته ملی المپیک اقامه دعوا کرد و او و خسرویوفا هر روز علیه هم مصاحبههای تند و تیزی انجام میدادند.
برای واکاوی همه این تناقضات به سراغ سید امیر حسینی، دبیرکل اسبق کمیته ملی المپیک و از کارشناسان زبده حوزه ورزش ایران رفتیم تا چرایی عدم محبوبیت علیآبادی را از زبان او بشنویم.
حسینی در این زمینه گفت: محمد علیآبادی مدیری با ویژگیهای خوب و مثبت مدیریتی بود اما شاید انتخابش برای حضور در حوزه ورزش اشتباه بود. شاید اگر علیآبادی به حوزههایی نظیر اقتصاد یا بازرگانی ورود پیدا میکرد، موفقیتهای بیشتری کسب میکرد، ول حضور او در حوزهای مانند ورزش که تعاملات و روابط گوناگونی دارد، موجب شد تا به رغم کارکردش نتواند محبوبیت بالایی در میان ورزشیها آن هم پس از پنج سال بیابد.
شاید یکی از مهمترین دلایل عدم محبوبیت علیآبادی، دخالت او در امور فدراسیونها بود که اوجش را در ماجرای فدراسیون فوتبال دیدیم. به هر حال ماجرای تغییرات ریاست فدراسیون فوتبال آن هم در زمانی که مدیریت این فدراسیون نتایج مثبت و مطلوبی کسب کرده بود و تیم ملی به جامجهانی راه یافته بود، موجب شد که خیلیها انگشت اتهام را به سوی محمدعلیآبادی و اعمال نفوذ مدیر تازه از راه رسیده حوزه ورزش نشانه بروند.
پس از این ماجرا بود که رویداد تلخ تعلیق فوتبال ایران رخ داد که یکی از سلسله اتفاقاتی بود که بر عملکرد محمد علیآبادی در زمان حضورش در ورزش سایه افکند؛ هرچند این اتفاق در مجموع منجر به تغییر اساسنامه فدراسیون فوتبال و استقلال این فدراسیون شد، هیچ گاه اذهان ورزشی دوستان ایرانی، ماجرای تلخ تعلیق فوتبال را از یاد نبرده و نمیبرد.
از سوی دیگر، محمد علیآبادی در دولتی مسئولیت ورزش ایران را بر عهده گرفت که ثروتمندترین دولت تاریخ ایران بود و به همین دلیل هم وضعیت بودجههای اختصاص یافته به حوزه ورزش ایران هم نسبت به دورههای پیش افزایش چشمگیری داشته ولی باید بررسی شود تا ببینیم که این هزینهها تا چه میزان در حوزه ورزش و در امور زیربنایی ورزش صورت گرفته است.
از انتقادهای دیگری که به دوران علیآبادی مربوط است، بیتوجهی وی به مسائل فرهنگی در حوزه ورزش کشور است. مغفول ماندن برنامههای علمی آموزشی در زمان مدیریت وی، یکی دیگر از انتقاداتی است که نمیتوان آن را پشت مدالهای رنگارنگ المپیک پنهان کرد.
ماجرای فروش اموال کمیته ملی المپیک که در رأس آن ماجرای معروف ساختمان گاندی قرار دارد و به سرانجام نرسیدن پروژههای عمرانی بزرگی نظیر موزه ورزش از دیگر اقداماتی است که اعتماد اهالی ورزش را نسبت به علیآبادی کاهش داد.
از دیگر نکات بارز زمان مدیریت محمد علیآبادی، اختلاف نظر فراوان اعضای هیأت اجرایی بود که ناهماهنگی را در حوزه مدیریت ورزش کشور ایجاد کرده بود.
با همه این حرفها و انتقادات، حسینی، اصلاح آیین نامه انتخاباتی هیأت اجرایی را در فرصت کوتاه مانده تا انتخابات کمیته ملی المپیک، سیاهترین نقطه کارنامه محمد علیآبادی میداند.
امروز دوران مدیریت پنج ساله محمد علیآبادی در ورزش ایران پایان یافت و مدیری که پس از نتیجه ضعیف پنجاه و یکمی ایران در المپیک پکن توانست با کاروان ایران رتبه خوب هفدهم المپیک لندن را به دست آورد، از عرصه مدیریت ورزشی ایران میرود و گویا کسی از این ماجرا چندان ناراحت نیست!
نظر کاربران
یادتون نرفته که پسر علی آبادی به همراه زن و مادر زنش در یک اختلاس دست داشتند و به زندان رفتند