داستان دوبله در ايران/ وقتي خارجيها فارسي حرف زدند!
شما هم خيلي وقتها برايتان پيش آمده كه فيلمي را با زبان اصلي ديدهايد و بعد وقتي دوبله فارسي آن را ميبينيد، متوجه ميشويد بيشتر به دلتان مينشيند. اين هنر شيرين دوبله است. هنری که در کشور ما به اوج رسیده ولی متأسفانه هنرمندانش کمی غریب ماندهاند.
شما هم خيلي وقتها برايتان پيش آمده كه فيلمي را با زبان اصلي ديدهايد و بعد وقتي دوبله فارسي آن را ميبينيد، متوجه ميشويد بيشتر به دلتان مينشيند. اين هنر شيرين دوبله است. هنری که در کشور ما به اوج رسیده ولی متأسفانه هنرمندانش کمی غریب ماندهاند. مجيد يارنديپور، يكي از دوبلورهايي هستند كه با ويدئو رسانهها همكاري دارند و از مجريان و گويندگان راديو و تلويزيون ميباشند. كسي كه در زمينه دوبله، تحقيقات زيادي كرده و حالا چكيدهاي از اين تحقيقات را در اختيار مجله «زندگي ايدهآل» گذاشته تا هم ما و هم شما لذت ببريم.
گويندگي يك هنر است و يك گوينده خوب گاهی مهربان و گاهی خشن است، یکبار شجاع و یکبار ترسو است، خلاصه اين هنرمند بايد داراي تمامي صفات انساني باشد تا بتواند آنها را به زبان يك چهره ديگر ارائه كند. كشور ما جزو پيشتازان و معدود كشورهايي است كه از ابتداي پيدايش دوبله فيلم، هنر دوبله را به «بهترين نحو» و «زيباترين شكل» و «بهجاترين حس» توسط گويندگان با استعداد و خلاق به بيننده انتقال داده است.
بعد از اینکه صنعت سینما كمكم به تمام كشورها راه يافت دستاندركاران صنعت «هنر هفتم» با خلائي مواجه شدند كه هرچه جلوتر ميرفتند، اين خلأ بيشتر احساس ميشد اين مسئله «گوياشدن فيلمها» بود. مسلما ناطقكردن فيلمها كه در آن زمان صامت بودند، تحولي عظيم را رقم ميزد. البته در موارد متعددي نيز لا به لاي صحنههاي فيلم، نوشتههايي پخش ميشد به اين ترتيب كه صحنههاي مختلف را به دلخواه از فيلم ميبريدند و خلاصه ترجمه آن قسمت يا ديالوگهاي هنرپيشهها را روي كاغذ مينوشتند، سپس از نوشتههاي فيلمبرداري كرده و حين پخش، پس از هر صحنه، نوشته مرتبط با آن پخش ميشد كه در زبان فارسي، استادان فن نام «مياننويس» را به آن اتلاق كردند. در ايران هم فيلمهايي كه با ميان نويس روي پرده پخش ميشد، ابتدا با كلمات و جملاتي غيراز زبان فارسي بود و توسط افرادي كه معاني آنها را حفظ ميكردند، بهصورت رسا و بلند در صحنه مورد نظر قرائت ميشد. اين افراد را «نوشتهخوان» ميناميدند. نكته جالب قبل از آنكه «مياننوشتهها» به فيلم اضافه شود، اين بود كه در فواصل از پيش تعيينشدهاي، پخش فيلم قطع ميشد و شخصي جلوي پرده به توضيح آن صحنه ميپرداخت كه توأم با اجراي موسيقي بود، به اين افراد «ميانخوان» ميگفتند.
سرانجام در اواخر سال 1930 ميلادي متخصصين كشور فرانسه مقدمات «گويا كردن فيلم» را فراهم كردند و درصدد توليد فيلمهايي برآمدند كه داراي حاشيه صوتي باشد و فيلم را با حاشيه صوتي توليد و تكثير كنندو در سال 1931 ميلادي این اتفاق افتاد و بعد از فرانسه ديگر كشورهاي اروپاي مانند: ايتاليا، انگلستان و بعد نيز كشورهاي مصر، هند و آمريكا، از اين اختراع تكميلي صنعت سينما بهرهمند شدند و اينچنين اساس و خميرمايه «دوبله» رقم زده شد.
اولين جرقه براي دوبله فيلم به فارسي، در ذهن دكتر «اسماعيل كوشان» شكل گرفت. البته نام خانوادگي ايشان (حريرفروش) بود كه بعدا به (كوشان) تغيير دادند او ساكن كشور آلمان بود و در دانشگاه برلين تحصيل ميكرد، وي در چند فيلم سينمايي آلماني در نقشهاي كوچك، ايفاي نقش كرده بود، همچنين در راديو چند صباحي در زمينه گويندگي و تهيه برنامه فعاليت داشت. ايشان بهعلت جنگ جهاني دوم از برلين به وين و سپس به تركيه نقل مكان و در سال 1943 ميلادي مقدمات دوبله نخستين فيلم به زبان فارسي را فراهم ميكند. دكتر كوشان دو فيلم را از «سيس فيلم تركيه» به مبلغ 2500 لير خريداري كرد، به نامهاي «يوميه راندوو» و «قيمتي». سپس دوبله فارسي فيلم فرانسوي «نخستين ملاقات» يا همان «يوميه راندوو» ساخته «هانري دوكوان» كليد خورد.
چون هنوز در ايران استوديويي براي دوبله راهاندازي نشده بود، اين فيلم در استانبول و در استوديوي «سيس فيلم» دوبله شد و نامش نيز به «دختر فراري» تغيير كرد. دكتر كوشان خودش مديريت دوبلاژ و سينك زدن فيلم را بهعهده گرفت.
اولين فيلم ايراني به نام «آبي و رابي» توسط اوگانياس، كارگردان ايراني ساخته شد. اين فيلم به طريقه صامت و سياهوسفيد بود.
متخصصان فرانسوي مسبب تولد فيلمهاي ناطق شدند، اين فيلمها حاشيههاي صوتي داشتند. بعد از فرانسه، كشورهاي ديگري مثل ايتاليا، انگلستان، مصر، هند و آمريكا از اين اختراع تكميلي صنعتي سينما بهره بردند.
در روز ۴ ارديبهشت راديو ايران آغاز به كار كرد، بسياري از دوبلورهاي به نام ايراني از آنجا شروع به كار كردند.
دكتر كوشان مقدمات دوبله اولين فيلم به زبان فارسي را فراهم كرد اين ۲ فيلم «يوميه راندوو» و «قيمتي» نام داشتند اما چون هنوز استوديويي در ايران نبود اين كار استانبول انجام شد.
اولين شركت فيلمسازي به نام «ميترا فيلم» توسط دكتر كوشان و چند نفر از دوستانش تاسيس شد و از آن پس اين شركت فيلمها را تركيه ميخريد و به ايران ميآورد.
اولين استوديو براي ضبط صدا و كلام روي فيلمهاي خارجي به همت ۴ همكلاسي آغاز شد و فيلم فرانسوي «مرا ببخش» در اين استوديو پس از حدود يك سال به فارسي دوبله شد.
نمايش اولين فيلم دوبله توسط «ميترا فيلم» ارديبهشتماه در سينما كريستال نزديك به 5 هزار ريال بليت فروخته ميشود.
اولين فيلم ناطق ايراني به نام «توفان زندگي» ساخته شد، اين فيلم محصول شركت «ايران فيلم» بود و به علت ضعفهاي فراوان موفقيتي به دست نياورد.
مهين بزرگي، اولين دوبلور زن ايراني اولين كار خود را دوبله كرد. او بيشتردوست داشت به جاي زن بداخلاق و ديكتاتورمنش حرف بزند.
تلويزيون ملي ايران در انتهاي خيابان الوند آغاز به كار كرد، تلويزيون ملي واحد دوبلاژ نداشت و فيلمها در استوديوهاي خصوصي دوبله ميشدند.
واحد دوبلاژ سيما رسما با يك استوديو آغاز به كار كرد، از نخستين كارهاي اين استوديو ميتوان به سريال ۲۰۰ قسمتي «محله پيتون» اشاره كرد.
اولين فيلم موزيكال تمام رنگي ايران به نام «حسن كچل و چهلگيس» توسط علي حاتمي نوشته و كارگرداني شد و اين كارگردان را به شهرت رساند.
از نكات ابتكاري و جالب ابتداي شكلگيري دوبله فارسي، اين بود كه مدير دوبلاژ نام شخصيتهاي فيلم را به نامهاي ايراني تغيير ميداد كه بهعنوان مثال فيلم «سرگذشت فريدون بينوا» را ميتوان نام برد او عقيده داشت كه با اين كار مخاطب با فيلم، بهتر و بيشتر ميتواند ارتباط برقرار كند. رفته رفته نياز به ساخت و تجهيز استوديوي دوبله در داخل ايران، هرچه بيشتر احساس ميشد و در اين راستا افرادي نيز به فكر تاسيس و راهاندازي استوديوي صداگذاري، كه در بخش بعدي، به معرفي بانيان و پيشتازان تاسيس استوديوي دوبله و صداپيشگان پرورش يافته در اين استوديوها ميپردازم.
از سال ۱۳۳۷ كه تلويزيون ملي ايران در انتهاي خيابان الوند، آغاز به كار كرد، واحد دوبلاژ نداشت و فيلمها در استوديوهاي خصوصي دوبله ميشد. در سال ۱۳۴۵ واحد دوبلاژ سيما رسما آغاز به كار كرد و يك استوديو داشت كه از نخستين كارهاي آن ميتوان به سريال ۲۰۰ قسمتي «محلهپيتون» اشاره كرد و از فيلمهاي شاخص دوبله شده در اوايل كار واحد دوبلاژ نيز ميتوان به فيلم «كازابلانكا» به مديريت سعيد شرافت با بازي همفري بوگارت و اينگريد برگمان اشاره كرد. از صداپيشگان ديگري كه در اعتلاي اين هنر نقش بسزايي داشتند و در بين ما نيستند، مرحوم مهدي آژير است كه در شكلگيري دوبله و كارهاي عروسكي براي كودكان زحمت بسيار كشيدند، از جمله ميتوان به هادي و هدي، سندباد، بچههاي كوه آلپ و... اشاره كرد.
در اواخر سال ۱۳۲۵ پس از اكران موفق فيلم «دختر فراري» با دوبله فارسي فعاليت استوديويي براي ضبط صدا و كلام روي فيلمهاي خارجي، به همت ۴ همكلاسي به نامهاي: هوشنگ كاوه، اميرحسين دهلوي و شاپور و منصور معيني كه به قولي دوقلو بودند، آغاز ميشود. فيلم فرانسوي «مرا ببخش» در اين استوديو پس از حدود يك سال به فارسي دوبله شد و به نام «جاي پايي در برف» به روي پرده سينما، نمايش داده شد و مردم در سينما ديانا و سينما پارك از شنيدن دوبله فارسي روي اين فيلم لذت بردند. در اين فيلم مرحوم عطاالله زاهد بهعنوان مدير دوبلاژ و صداپيشه نقش اول مرد و خانم مهري عقيلي صداپيشگي نقش اول زن را بهعهده داشتند و نيز مرحوم ايرج دوستدار و هوشنگ كاوه و خواهرشان در اين فيلم نقشهاي فرعي را گويندگي كردند، همچنين نقل است كه مرحوم اسدالله پيمان در اين فيلم، به جاي ۵ يا ۶ نفر با صداهاي مختلف گويندگي كرد و مرحومه خانم مهين ديهيم، گوينده معروف راديو و بازيگر تواناي تلويزيون، نيز در اين فيلم صداپيشگي كرده بودند.
بالاخره بعد از حدود 6 ماه اين فيلم دوبلهاش به پايان رسيد و تيتراژ آن نيز توسط آقاي كوشان درست شد، البته آقاي كوشان در رشته «روابط عمومي تلويزيون» از دانشگاه برلين فارغالتحصيل شده بودند و به همين دليل به امور سينمايي اشراف داشت. خط خوش مرحوم «حميد خواجه نصيري» جلوهاي خاص به تيتراژ فيلم داده بود و مرحوم خان بابا معتضدي همانطور كه پيشتر اشاره شد، بهعنوان نخستين فيلمبردار ايراني، فيلمبرداري تيتراژ را انجام داد. لازم به ذكر است ايشان تيتراژ و فيلمبرداري اولين فيلم ايراني با نام «آبي و رابي» را انجام دادند كه در 12 دي 1309 در سينما ماياي به نمايش درآمد. دكتر كوشان براي تسهيل در ورود قانوني فيلم به ايران و بنا كردن پايههاي ايجاد استوديو در ايران، شركتي به نام «ميترا فيلم» با مشاركت چند نفر ديگر از دوستانش، تاسيس كرد و به ثبت رساند كه اين امر در آذرماه 1324 محقق شد و آقاي غلام حيدري بهعنوان وكيل شركت، فيلمها را از تركيه ميخريد و به ايران ميآورد. در ايران نيز مراحل آمادهسازي براي اكران عمومي مهيا شد. در عنوانبندي فيلم هنگام نمايش، نام مؤسسه توليدكننده فيلم «كمپاني كينيال» حذف شد و به جاي آن نام «ميترا فيلم» قرار گرفت. سرانجام نتيجه زحمات اين گروه در ارديبهشت ماه 1325 شمسي در سينما كريستال واقع در خيابان لالهزار، با بهاي بليت 8 ريال براي رديف جلو، 10 ريال براي رديف مياني و 12 ريال براي لژ، به نمايش عمومي درآمد. اكران اين فيلم بهمدت 6 هفته در سينما كريستال ادامه داشت و بهطور متوسط روزانه نزديك به 50 هزار ريال فروخته ميشد، حتي در بعضي از سانسها استقبال مردم به حدي زياد ميشد كه بين صندليهاي دو رديف روي پله به تماشاي فيلم مينشستند و نخستين فيلم با دوبله فارسي آنقدر براي بينندگان لذتبخش و جذاب بود كه اوقات تلخي پرداخت وجه گران فيلم را فراموش كرده و حتي بيش از يك بار، براي ديدن فيلم «دختر فراري» به سينما كريستال رفتند. (در آن زمان كه اين فيلم به اكران درآمد، بهاي بليت معمولا 5 ريال يا كمي بيشتر براي بعضي سينماها يا فيلمهاي خاص بود) و يكي از موارد جالبي كه براي تبليغ اين فيلم به كار رفته بود تا حس كنجكاوي مردم را تحريك كند، دادو فرياد افرادي بود كه در استخدام سينما بودند تا فيلم را تبليغ كنند، با اين مضمون: «بشتابيد كه دانيل داريوي فرانسوي، فارسي صحبت ميكند» يا «بياييد و ببينيد كه آكتورهاي خارجي، فارسي صحبت ميكنند» يا «كي باورش ميشه لوئي ژوردان بتونه فارسي حرف بزنه؟!»
آقاي مصطفي سيفاللهي هنرمند تئاتر، مديريت استوديو سانترال را بهعهده داشت، اين هنرمند فقيد و پيشكسوت تئاتر را به نوعي ميتوان نخستين دوبلور سينماي ايران ناميد، زيرا وقتي هنوز استوديوهاي دوبله در ايران راهاندازي نشده بود، ايشان در زمان پخش فيلمهاي صامت در سينماي خودش كه در خيابان كارگر واقع بود، از طريق بلندگوهايي كه در سالن سينما نصب كرده بود، از داخل آپارت خانه، اصوات مختلف را به فراخور حال بازيگر در آن صحنه ايجاد ميكرد و با توانايياش به جاي چند شخصيت به راحتي گويندگي ميكرد. آقاي سيفاللهي اكثر بازيگران تئاتر را با خود در كار دوبله همراه كرد و در استوديوي سانترال بزرگاني چون مرحومه تاجي احمدي، محمدعلي زرندي، احمد رسولزاده، ژاله علو، علي كسمائي، ناصر ملك مطيعي و مهين كسمائي حضور داشتند. در اينجا از مرحوم محمدعلي زرندي و همسرشان مرحومه تاجي احمدي ياد شد؛ ۲ صداي ماندگار در دوبله ايران. كمتر كسي است كه از شنيدن صداي دوبله شده نورمن و يزدم به وجد نيامده باشد و لذت نبرده باشد. اين به لطف صداي دلنشين آقاي زرندي با بازي گويشي خاصش، محقق شده. نورمن ويزدم ۴۰ سال پيش به ايران آمد و چندصبح جمعه براي بچهها در تالار شكوفه برنامه اجرا كرد و از خانم سيمين سركوب كه از پيشكسوتان دوبله هستند نقل است: وقتي فيلم خودش را با صداي دوبله شده شنيد گفت: نميدونستم اينقدر قشنگ فارسي صحبت ميكنم! آقاي زرندي واقعا به جاي نورمن با اين بازي صداي دلنشين و بهجا شاهكار كردند. از ديگر صداهاي به يادماندني در نقشهاي كمدي، صداي مرحوم عزتالله مقبلي به جاي اوليور هاردي و لوئي دوفونس است كه در اذهان به جا مانده و مرحوم حميد قنبري كه به جاي جري لوئيس صداپيشگي ميكرد و جاودانه شد و مرحوم حسن عباسي كه به جاي استن لورل خنده را به هرلبي آورد و خانهها را شاد كرد.
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
ارسال نظر