داستانک؛ پاسخ دندان شکن دانشجو
دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود.
استاد پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟ کسی پاسخ نداد.
استاد دوباره پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟ دوباره کسی پاسخ نداد.
استاد برای سومین بار پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟ برای سومین بار هم کسی پاسخ نداد. استاد با قاطعیت گفت: با این وصف خدا وجود ندارد.
دانشجو به هیچ روی با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست تا صحبت کند. استاد پذیرفت. دانشجو از جایش برخواست و از همکلاسی هایش پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟ همه سکوت کردند.
آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟ همچنان کسی چیزی نگفت.
آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟
وقتی برای سومین بار کسی پاسخی نداد، دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که استادشان مغز ندارد!
نظر کاربران
جواب خوبی نداد. یعمی چی مغز استاد رو دیدن.
استاد هم میتونه دوباره یه جواب خوب دندون شکن بده
پاسخ ها
از منطق خود استاد استفاده کرد و نشون داد که منطق استاد درست نیست دیگه، استفاده هوشمندانه ای بوده
خب اگه اینجوری باشه که به سادگی میتونه بگه با شکافتن سر استاده مغزشو ببینن
اصل داستان اینه که دانشجو میگه کی عقل استادو دیده؟
اینجوری جوابی نمیتونه بده
اون دانشجو انیشتین بود
پاسخ ها
آفـــــــــــــــــــــــرین
یکی از دلائل وجود خدا همین ندیدن و لمس نکردن و اینا هست
خدایی که دیده بشه و لمس بشه محدودیت داره وندیدنش نشان از عظمتش
آخرش اون دانشجو درسو حذف کرد یا نمره گرفت.