درخشش ناصر در سومین سالگرد اعدام شهلا
مالدینی مرد اول بازی بزرگ پنجشنبه نبود. مرد اول، ستاره سال های دور سرخ ها بود که حالا می خواست دوباره همان جایگاه پیشین خود را پیدا کند. در آستانه سومین سال اعدام شهلا جاهد...
روزنامه هفت صبح: نه، این بازی، بازی پائولو مالدینی نبود. آن هیجان و اشتیاقی که بر سر حضور این فوق ستاره ایتالیایی و به توصیفی بهترین دفاع چپ تاریخ در 72 ساعت گذشته در تهران به پا شد بی سابقه نیست.
حدود 10 سال پیش زمان حضور میشائیل بالاک به همراه آلمان در تهران هم چنین حادثه ای را تجربه کردیم. همینطور صف برای عکس گرفتن و بانوانی که جیغ می کشیدند. در سال 88 هم وقتی بازیگر کره ای سریال جومونگ به ایران آمد باز هم حال و هوای مشابهی را تجربه کردیم. یک هیستری قابل تحلیل و نرمال در میان نسل جوان در مواجهه با ستاره ها. حالا شایددر مورد مالدینی کمی شدیدتر بود ...
اما نقش اول بازی پنجشنبه در میان ستاره های میلان نبود. در این سمت بود. با چهره ای شکسته اما بدنی روی فرم. از معدود پیشکسوت هایی که کیلوهای اضافی به همش نریخته بود، همان بهترین بازیکن دهه 60 ایران. همان چپ پایی که در سرعت و دریبلینگ ترکیبی رویایی را در سبک بازیش داشت تا آنجا که لقب محبوبترین را هم در آن سال ها به نام خود ثبت کرد. همان محبوبیتی که زمینه ای شد برای آن فاجعه.
فاجعه ای که به یکباره شهرت و اعتبار این غزال کم نظیر فوتبال ایران را نابود کرد و البته بسیاری در طیف ها و عقاید مختلف آماده بودند که او را یک تنه مسبب فاجعه ای بدانند که دو زن را به کام خود کشید: همسر شکه به قتل رسید و زن دیگری که در عشق او متهم به قتل شد و دست آخر پس از سال ها فراز و نشیب و بازی با احساسات، اعدام شد.
پنجشنبه، ناصر محمدخانی، بازیگر اول بود. او بود که پس از گذر سال های پر از رنج و اتهام و مشقت آمده بود تا جلوی 50 هزار نفر در گذر از 50 سالگی مستقیما میانبر بزند به خاطرات جوانی اش. به سال های گذر از سه مدافع حریف و ضربات مرگبار پای چپش.
سال های محبوبیت و عزت. گویی می خواست مردم این سال های واسط این دو دوران را فراموش کنند. سال هایی که کسی نمی توانست حادثه را باور کند. ناصر محمدخانی و زن صیغه ای؟ و داستان هیزم ریختن بر آتش حسادت و فاجعه ای که به مرگ همسر اولش انجامید.
افکار عمومی نمی خواست هضم کند قهرمانش در چنین حادثه ای نقش محوری دارد. بعد از آن، شهلا جاهد به سرعت به قهرمان افکار عمومی بدل شد. سخنان احساساتی اش در دادگاه، شعرهایش و میل بی مهارش به «خودویرانگری» بخش احساساتی افکار عمومی ما را واداشت تا مقصر را نه در ضربات خشمگینانه کاردهای این زن بر تن نحیف یک زن دیگر که در وجود مردی بدانند که در شیوه مرسوم و مذموم مرد ایرانی، زندگی پنهان دیگری - هر چند قانونی و شرعی - برای خود تدارک دیده بود که به فاجعه و مصیبت ختم شد. این بخش از افکار عمومی تصمیم خود را از قبل گرفته بود و کاری به نتایج دادگاه نداشت.
فردا سومین سالگرد اعدام شهلا جاهد است. پرونده ای که مطمئنا و بدون رقیب، جنجالی ترین پرونده تاریخ دادگاه های ایران باقی خواهد ماند. روایت است که در سال های طولانی تحقیقات قضایی سه بار حکم اعدامش متوقف شد و هیچ کس نفهمید که آیا او همدستی هم داشته یا نه و ...
در چنین ایامی حضور ناصر محمدخانی معنایی مبارزه جویانه در بطن خوددارد. او می خواهد زندگی کند. می خواهد زنده بماند. می خواهد از زیر بار کمرشکن آن حادثه تاثرانگیز جان سالم به در ببرد. حضور او با فیزیک آماده اش و پاس گل درخشانی که برای امامی فر برید، نشان از تلاش یک ستاره است برای اعاده اعتبار و حیثیت و شهرت.
چیزی که بسیاری از فعالان حقوق زنان تاب تحملش را ندارند. غوغایی که از پنجشنبه شب بر سر حضور او در این بازی به پا شده است نشانه سختی این حضور و این اصرار است. محمدخانی کار سختی در پیش دارد ...
نظر کاربران
آقای دو زنه كه از شرّ هر دویشان راحت شد و اجازه دارد که سوّم چهارمی را هم بگیرد!!!
واقعاض اون اتفاق ناراحت کننده بود و چیزی که منو به شک میندازه برای تنها بودن شهلا در قتل، نامه ی بهاره رهنما درباره ی لحظه ی اعدام شهلا هست و رفتار شهلا در زمان اماده شدن برای اعدام که از زبان بهاره رهنما نوشته شده. با یه سرچ کوچیک در گوگل ، متن نامه رو میتونید پیدا کنید.
قيافه محمد خانى را ديديد؟؟بالاخره داره تقا ص كارهاشو پس ميده ،چه فاجعه اي هنوزم دلم براى اوون زن بي گناهش كه قربانى هوس بازى اين اقا شد.
قتل,هووووووووووووووووووووووووووووووس
شما در ذهنتون جای اونو با همسرش عوض کنید شوهر داشته رفته یا بکی دیگه رو هم ریخته یعد هر دوتاشونو یه کشتن داده ولی اقا راست راست راه میره براش دستم میزنن چه جوری تو روی بچه هاش نگاه میکنه
پاسخ ها
واقعا که این موجود چقدر رو داره!!!!!!!!!!!!!!!
به نظرمن ما زنها باید به یه توافق یا تفاهم برسیم با ید باور کنیم کعه اگه خودمون به همدیگه رحم نکنیم حتمن مورد بیرحمی مردان هوسباز قرار میگیریم
مرگ بر هرچی مرد هوسباز و دوزنه و بی قیدو بند باد.....
چقدرم اینجا ازش تعریف کردن کاش به مرگطبیعی و راحت نمیره الهی جز جگر بزنه خدا لعنتش کنه