طنز؛ افزایش سرانهی مطالعه کشور
محسن فراهانی در پایگاه خبری گُلوَنی نوشت: امروز صبح زود، وقتی از خواب بیدار شدم، پدرم را دیدم که ناهارش را خورده، طاقباز و گوشی به دست خوابیده و در حال چک کردن فضای مجازی است.
محسن فراهانی در پایگاه خبری گُلوَنی نوشت: امروز صبح زود، وقتی از خواب بیدار شدم، پدرم را دیدم که ناهارش را خورده، طاقباز و گوشی به دست خوابیده و در حال چک کردن فضای مجازی است.
پرسیدم پدرجان شما که اهل فضای مجازی نبودید؟ جواب داد: ساکت. دارم سرانهی مطالعه رو افزایش میدم. گفتم: حالا چی میخونید؟ گفت: کانال چیزمیز. کلی عکس با حال و خندهدار داره. گفتم: بدید من هم نگاه کنم. گفت: مناسب سن تو نیست.
در آشپزخانه
وارد آشپزخانه شدم تا شاید چیزی از ناهار خانواده برای صبحانهی من مانده باشد. داخل آشپزخانه، مادرم را دیدم که با دقت بسیار در حال خواندن یک کتاب است.
پرسیدم: مادرجان چی کار میکنید؟ جواب داد: دارم باقالی پاک میکنم. کوری مگه؟ دارم کتاب میخونم دیگه. گفتم: چه کتابی؟ گفت: ده روش برای زدن پوز جاری و جاریها. گفتم چرا این کتاب رو انتخاب کردید؟ گفت: میخوام سرانهی مطالعه رو افزایش بدم. گفتم آخه با این کتاب؟ حداقل یه کتابی بخونید که به درد بخوره. گفت: واسه یه زن، هیچ کتابی به درد بخورتر از این کتاب نیست. گفتم حالا چی نوشته؟ گفت: مناسب سن تو نیست.
در اتاق
چند دقیقه بعد، برادرم را دیدم که گوشی تلفن همراه من را برداشته و در حال خواندن پیامهای شخصیام است.
پرسیدم چه کار میکنی؟ جواب داد: دارم تو باقالی پاک کردن به مامان کمک میکنم. معلومه دیگه. دارم پیام میخونم. گفتم چرا پیامهای شخصی من رو میخونی؟ گفت: میخوام سرانهی مطالعه کشور رو افزایش بدم. پیامهای خودم رو خوندم حالا مونده پیامهای تو. گفتم: حالا چی نوشته؟ گفت: مناسب سن تو نبود. پاکشون کردم. فقط این یارویی که آخر شمارهش ۲۳۴۷ پیام داد جواب نده. شمارهی من رو بده بگو با من تماس بگیره.
ارسال نظر