طنز؛ تکذیب ممنوعالکاریِ آقای ملکمطیعی!
احمدرضا كاظمي در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: در پي درگذشت جناب ناصرملك مطيعي، بازيگر قديمي و البته ممنوعالكار، ممنوعالتصوير، ممنوعالصدا، ممنوعالخبر، ممنوعالمصاحبه، ممنوعالدورهمي و ممنوعالساير چيزهاي كشورمان، موجي از غم و اندوه فضاي مجازي كشور را در بر گرفت و در پي آن شاهد استوريهاي پياپي، پستهاي نوارمشكيدار و تغيير عكسهاي پروفايلِ جمع كثيري از هموطنانمان بوديم.
احمدرضا كاظمي در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: در پي درگذشت جناب ناصرملك مطيعي، بازيگر قديمي و البته ممنوعالكار، ممنوعالتصوير، ممنوعالصدا، ممنوعالخبر، ممنوعالمصاحبه، ممنوعالدورهمي و ممنوعالساير چيزهاي كشورمان، موجي از غم و اندوه فضاي مجازي كشور را در بر گرفت و در پي آن شاهد استوريهاي پياپي، پستهاي نوارمشكيدار و تغيير عكسهاي پروفايلِ جمع كثيري از هموطنانمان بوديم.
اما جدا از واكنشهاي اجتماعي، از آنجايي كه احتمال ميدهيم در عالم سياست و در بين مسئولان عالي رتبه هم كمكم جناب ملكمطيعي مثل مرحوم حبيب ارج و قرب پيدا كند و دوستان تازه پي ببرند كه ايشان چه بازيگر خوبي بوده و حيف شد كه اينچنين غريبانه از بين ما رخت بربست،گفتيم به سراغ يكي از اين مسئولان عزيز برويم:
- سلام
+ (هقهقهقهق هقهقهق هقهقهقهق)
- سلام عرض شد
+ (چشمهايش را با دستمال پاك ميكند)
- جناب مسئول! يه چند لحظه وقتتون رو ميشه بگيريم؟
+ (دماغِ سرخ شدهاش را بالا ميكشد و بغضش را قورت ميدهد)
- يه سوال داشتيم، بپرسم؟
+ بفرماييد.
- اول ميشه بگيد چرا اينقدر ناراحتيد؟
+ بازيگر نقش فرمان، به خالقِ مخترعِ فرمان پيوست!
- جان؟
+ هيچي، خواستم تسليت تاثيرگذار بگم!
- آها، همين كه اينقدر ناراحت هستيد خودش تاثيرگذاره واقعا.
+ خواهش ميكنم، ديگه كاريه كه از دستمون برمياد!
- حالا ميتونيم سوالمون رو بپرسيم ما؟
+ بله، فقط كوتاه باشه لطفا، حالم اصلا خوب نيست.
- چشم. خواستم بپرسم شما بهعنوان يه مسئول فرهنگي هنري، چرا در دوران حيات آقاي ملك مطيعي بهشون توجه نداشتيد؟ چرا براي ممنوعالكاريشون هيچوقت ناراحت نشديد؟
+ ممنوعالكار؟ كي گفته ايشون ممنوعالكار بوده؟
- اينرو ديگه همه ميدونن.
+ نه بنده اين موضوع رو قويا تكذيب ميكنم! هم من هم شما هم بقيه مردم، بازي ماندگار ايشون در سريال زيرآسمان شهر رو به ياد دارن!
- زير آسمان شهر؟ اما آقاي ملكمطيعي كه بعد از انقلاب اصلا نقشي رو بازي نكردن!
+ چرا، شما «غلام شيش لول بند» رو يادتون رفته انگار! همون كه خشايار بش ميگفت غلااااااااااااااااام! شوهر ناهيد خانوم!
- يادمون نرفته ولي اون آقاي كيومرث ملكمطيعي بودن كه چندسال پيش فوت شدن!
+ عه؟... اوم... خب كه چي حالا؟
- هيچي، جواب سوالمون رو ميخواستيم كه به بهترين شكل گرفتيم!
ارسال نظر