طنز؛ فواید روزهداری
علیرضا لبش در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: البته آنچه بر همگان واضح و مبرهن است و بر ما واضح و مبرهن نیست، این است که روزه چیست؟
علیرضا لبش در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: البته آنچه بر همگان واضح و مبرهن است و بر ما واضح و مبرهن نیست، این است که روزه چیست؟
بعضی از افراد روزه را میگیرند و بعضی آن را میخورند و ما در نهایت نفهمیدیم که روزه گرفتنی است یا خوردنی. اما فکر میکنیم روزه خوردنی مفیدی است و برای مسافر و غش و ضعف و زخم معده بسیار مفید است. آقاجان ما زخم معده دارد و هر سال مقداری روزه میخورد. دایی ما غش و ضعف دارد و عموی ما هم چند سال است که در ماه رمضان مسافر است و همگی دور هم روزه میخورند و حالشان خوب میشود. مامانمان میگوید: تو این مشکلات را نداری و بهتر است روزه بگیری؛ البته کلهگنجشکی. ما معنی کلهگنجشکی را نفهمیدهایم و هرچه گشتیم، کله گنجشک را هم پیدا نکردیم ولی گنجشکی که اصغر گرفته بود، فردای آن کله نداشت و ما فکر کردیم روزه کلهگنجشکی به این مربوط است ولی نبود.
ما در ماه رمضان دو چیز را از همه بیشتر دوست داریم: اول زولبیا و بامیه سفره افطار و دوم زولبیا و بامیه سفره سحری. البته دعای ربنای شجریان را هم خیلی دوست داریم، حتی بیشتر از آن دوتای قبلی و این را اول نگفتیم که ریا نشود و این را آقاجان گفته است و از یک چیز خیلی بدمان میآید، اینکه سحرها ما را بیدار نمیکنند و میگویند تو هنوز بچهای و باید بخوابی تا کسری خواب نکنی. ما در صبحها که بیدار میشویم، مادرمان میگوید سحر هرچقدر صدایت کردیم بیدار نشدی و خدا بدون سحری هم روزه تو را قبول میکند و بیا صبحانه بخور و بعد تا ناهار چیزی نخور. ما هم لج میکنیم و بدون صبحانه به مدرسه میآییم و زبانمان را به اصغر و حسن نشان میدهیم که از زبان آنها سفیدتر است و آنها میفهمند که ما از آنها روزهتریم.
البته یک دفعه که اصغر زبانش را نشان داد، ما روی آن تف کردیم و از آن به بعد دیگر اصغر زبانش را به ما نشان نمیدهد و میگوید: اگر زبانش را نشان بدهد، ریا میشود و روزهاش قبول نیست. پدر و مادرمان به ما گفتهاند که در ماه رمضان نباید دروغ بگوییم و کارهای بد انجام دهیم و نباید کسی را اذیت کنیم. ما هم در ماه رمضان هر وقت دیر کنیم، دروغکی به آقای ناظم نمیگوییم که مادرمان مریض بود یا پدربزرگمان را برده بودیم پارک و هر وقت غیبت داشتیم، نمیگوییم که عموی پدرمان فوت کرده بود یا آنفلوآنزای نوع اول اچ وان ان وان از نوع خوکی گرفته بودیم و به آقای مدیر نمیگوییم که پدرمان رفته ماموریت و نتوانسته به انجمن اولیا و مربیان بیاید و میگوییم نمیخواست به انجمن پول بدهد، نیامد. دیگر کله اکبر را لای نردههای کلاس فرو نمیکنیم و در چایی معلمها تف بزرگ نمیاندازيم. دیگر به بچهها در حیاط مدرسه پشت پا نمیزنیم تا با سر به زمین بخورند و دیگر موی خواهرمان را در خواب به تخت نمیبندیم و آقانجف پیرمرد همسایه را وسط خیابان ول نمیکنیم تا به ما و بستگانمان فحش ندهد. ما در ماه رمضان سعی میکنیم بچه خوبی بشویم و به کسی دروغ نگوییم، برعکس پدر و مادرمان که دروغ میگویند و ما را هم مجبور میکنند که دروغ بگوییم که آنها خانه نیستند. آقای معلم هم به صورت استثنا در این ماه به انشای ما که راست است نمره ۲۰ میدهد و به کامبیز که همیشه دروغ مینویسد، نمره صفر میدهد.
و ما از این انشا نتیجه میگیریم که روزه چیز خوبی است و فایدههای زیادی هم دارد.
ارسال نظر