طنز؛ گونههای نمایشگاه کتابی
اگر اهل رفتن به نمایشگاه کتاب باشید، متوجه میشوید که آدمهای متفاوت و جالبی به این نمایشگاه میآیند.
روزنامه شرق: اگر اهل رفتن به نمایشگاه کتاب باشید، متوجه میشوید که آدمهای متفاوت و جالبی به این نمایشگاه میآیند.
یک گروه از این آدمها مردان پابهسنگذاشتهای هستند که قدمزنان و باطمأنینه از جلوی غرفهها رژه میروند. نگاهشان به جنبوجوش اطراف طوری است که گویا دارند میگویند اینها که شما دارید بهخاطرش بدوبدو میکنید، برای ما خاطره است، آن هم خاطراتی حداقل مربوط به دوران بعد از جنگ جهانی دوم؛ روزهای خوشی که کتاب هنوز کتاب بود و ارزش داشت و آدمها حرف یومیهشان را هم درست میگفتند و آنقدر شلخته و بیمبالات نبودند. ناگهان با دیدن یک ناشر قدیمی یا یک کتاب تاریخی میایستند، عینکشان را به چشم میزنند و با دقت یک باستانشناس عشقورزی پرشورشان با کتاب را آغاز میکنند.
این گروه البته همسان دیگری هم دارند که زنان مسن هستند. تیپ این دسته جنگجوتر و سرحالتر از مردان همین دسته است. معمولا تنها به نمایشگاه نمیآیند و رفیق شفیقی همراهشان است. اگر هم تنها باشند، با چنان دقت و کنجکاویای از بالای عینک نزدیکبینشان به کتابها نگاه میکنند که انگار نبض تحولات جهان و ادبیات همین الان بستگی به انتخاب و نگاه آنان دارد.
گروه دیگر بسیار جالب توجه، بازدیدکنندگان متعلق به ژانر خانواده هستند. ژانر خانواده معمولا در اولین ساعات روز در نمایشگاه حاضر میشوند. هرکدام از اعضای خانواده فهرستی از کتابهایی که میخواهد بگیرد دارد و در مواردی دیده شده که هرکدام یک چمدان چرخدار متناسب با سن و وزن خودشان همراه دارند. این گروه اغلب به تمام ملزومات جنگی نمایشگاهی؛ مثل آبمعدنی، کلاه، تنقلات جیبی، فلاسک چای و زیرانداز مجهزند و حوالی ظهر با مهارت تحسینبرانگیزی یک نقطه مناسب برای گردهمایی خانوادگی و صرف ناهار پیدا میکنند.
راجعبه گروه دانشجویان در جستوجوی کتاب درسی و دانشآموزان دنبال کتاب کمکآموزشی ترجیح میدهم حرفی نزنم. حتی دیدنشان هم باعث انقباض روحی میشود و معلولیت نظام آموزشی کشور را دوباره یادمان میاندازد.
گروههای بازدیدکنندگان نمایشگاه فقط محدود به این چند دسته نیستند؛ روشنفکران خسته، طرفداران جوان و نوجوان چهرههای ورزشی و سینمایی و موسیقی و معتقد به عشق در نگاه اول، خوره کتابهای منزوی، معتقدان به شعار «کلید گنج دانایی کتاب است» که هر سال چاپ جدید و متفاوتی از اشعار حافظ و مولوی و سعدی را میخرند و البته جستوجوگران همیشگی مکانهای عمومی برای تفریح از گونههای دیگر بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب هستند.
خود من از آن گونههایی هستم که ترجیح میدهم بهجای نزدیکشدن به غرفهها و نبرد تنبهتن برای خرید کتاب، کناری بایستم و کتاب «آدمها» را بخوانم.
ارسال نظر