طنز؛ هفتسین عشق را عطار دید!
شهرام شهيدي در ستون طنز روزنامه شهروند نوشت: نوروزهای حالا با نوروزهای قبل که ما جوانتر بودیم تفاوتهایی دارد. مثلا قبلا یکی از خوبیهای نوروز این بود که روزنامهها تعطیل بودند و آدم شانزده - هفده روز از دنیای سیاست هیچ خبری نداشت و اعصابش راحت بود.
شهرام شهيدي در ستون طنز روزنامه شهروند نوشت: نوروزهای حالا با نوروزهای قبل که ما جوانتر بودیم تفاوتهایی دارد. مثلا قبلا یکی از خوبیهای نوروز این بود که روزنامهها تعطیل بودند و آدم شانزده - هفده روز از دنیای سیاست هیچ خبری نداشت و اعصابش راحت بود. نخیر در نوروز امسال هم روزنامهها مگر به صورت خاص و کم تیراژ منتشر نشدند. پس فرقش کجاست؟ فرقش اینجاست که نوروز امسال و سالهای اخیر ما شبکههای مجازی را داشتیم و همین شبکههای مجازی نگذاشتند شیرینی تعطیلی روزنامهها زیر زبانمان بماند. طوری که وقتی داشتیم با رودخانه خشک زایندهرود سلفی میگرفتیم یکهو بیب بیب صدا میآمد و یک کانال خبری گوهرافشانی میکرد که فلان جنگل پر از کیسه زباله شد.
یا وقتی نشسته بودیم آش رشتهای که بار گذاشته بودیم را بلمبانیم ناگهان خبر آمد در طول نوروز کلی از هموطنانمان در تصادفهای جادهای کشته شدهاند. آش رشته دیگر از گلوی ما پایین رفت؟ آدم وقتی میفهمد در ایران روزانه ٤٣ نفر در اثر تصادف جادهای میمیرند درحالیکه در نیوزیلند این آمار ٢٠ نفر درسال است آش از گلویش پایین میرود؟ آش که هیچی. من در تعطیلات آب خوش هم از گلویم پایین نرفت وقتی فهمیدم تنها لامبورگینی موجود در جزیره کیش تصادف شدیدی کرده و رانندهای که لامبورگینی را اجاره کرده بوده بازداشت شده. عزیزجان شما وقتی یک و نیممیلیارد تومان ناقابل نداری پراید اجاره کن. حالا درست است که جاده خطرناک است. در کیش که خطرناک نیست. خلاصه همین اخبار نابودکننده بود که مسئولان را بر آن داشت تا در یک اقدام مردمدوستانه تصمیم بگیرند تلگرام را فیلتر کنند.
ببین قبلا روزنامه بود خب روزنامه را توقیف میکردند. الان روزنامهها یا نیستند یا اگر هستند مثل شیر پیر شدهاند و خودشان درحال احتضار هستند. مسئولان چه کنند؟
یک مثال بزنم. شغل بابای دوست من این بود که دم در سینما میایستاد و بلیت سینمای مردم را پاره میکرد و مردم را راه میداد تو سینما. جوری به این کار عادت کرده بود که مردم اگر قبض برق هم دستش میدادند حتما قبض را پاره میکرد. بعدها که بازنشسته شد و آمد خانه نشست، کارنامه رفیق ما را پاره میکرد. هربار این بنده خدا با ذوق میدوید نمرههای ٢٠ کارنامهاش را نشان باباجانش بدهد پدرش کارنامه را میگرفت دستش و پاره میکرد و به او برمیگرداند. در مثل مناقشه نیست. این بنده خداهای بخش توقیف روزنامهها هم وقتی دست توی کارشان زیاد شده و از طرفی هم وقتی روزنامهها کم شدهاند مجبورند تلگرام و دیگر شبکههای مجازی را توقیف کنند که یک نان حلالی ببرند خانه.
حالا اینبار برخلاف باقی موارد در این کشور که بدون کندن چاه مناسب، اول دکل و منار را میدزدیدند دوستان فکر اپلیکیشن جایگزین تلگرام را هم کردهاند. اتفاقا آپشنهای این پیامرسان جایگزین خیلی هم بهتر از تلگرام است. مثلا تلگرام دو تیک دارد برای ارسال شدن و دیده یا سین شدن پیام. اما این پیامرسان حداقل هفتسین دارد. قبل از ارسال هر پیام از روح جد بزرگوار خاندان پدریتان باید پیام شما را سین بنماید تا خواهران و برادران پلیس فتا و...
البته هنوز هفتسینکننده پیامها تعریف نشدهاند. عطار این روزها را در خشت خام دیده بود که سرود: هفتسین عشق را عطار دید!
خلاصه اینجور که بویش میآید: «یه بار جستی تلگرام، دو بار جستی تلگرام... آخر تو دستی پیامرسان فرنگی!»
نظر کاربران
گور بابای تو وتلگرام