حاشیه های حضور کریمی در گلریزان سینما
اتفاق ها و حواشی مراسم گلریزان سینما آزادی هم آنقدر زیاد بود که می طلبید این مراسم را به شکل جامع و کاملتری برای مخاطبان پوشش دهیم.
برآورده شدن آرزو در آسانسور
کریمی بدون عینک آفتابی، کلاه یا هر چیز دیگری که در لباس پوشیدن بقیه ستاره ها به چشم می خورد، وارد سالن شد و با مردم عکس یادگاری گرفت. در حالی که بعضی ها حتی توقع نداشتند کریمی را در پیاده روی خیابان بهشتی و روبروی سینما آزادی ببینند، جادوگر از طریق آسانسور به سوی کافی شاپ طبقه ششم و بالکن سینما آزادی راهنمایی شد.
یکی از هواداران کریمی که در آسانسور از دیدن جادوگر ذوق زده شده بود، در ابتدا کریمی را قسم ویژه داد: «جون هر کسی که دوست دارین، شما علی کریمی هستین؟ تو رو خدا خودتون هستین؟ آخه باورم نمی شه. بزرگترین آرزوم این بود که علی کریمی رو از نزدیک ببینم و هنوز نمی تونم باور کنم که توی یه آسانسور و در فاصله چند متری شما هستم.»
هوادار کریمی توی آسانسور از خودش چند نیشگون گرفت و وقتی با خنده کریمی و بقیه روبرو شد در همان آسانسور با کریمی عکس یادگاری گرفت و به قول خودش چند ماچ آبدار از جادوگر کرد.
معتمد آریا و تمجید از جادوگر
کریمی در بالکن کافی شاپ طبقه ششم سینما آزادی نشسته بود که با سورپرایز جالبی روبرو شد. جادوگر که تا قبلش از بدشانسی و آسیب دیدگی صحبت می کرد ناگهان با دیدن فاطمه معتمد آریا سورپرایز شد. کاپیتان سابق تیم ملی که حدود یک سال پیش و پس از پایان بازی ایران - لبنان، معتمد آریا را در راهروی استادیوم دیده بود، به احترام بانوی سینمای ایران از جایش بلند شدو با او به خوش و بش پرداخت. معتمد آریا که در همان زمان نیز به تعریف و تمجید از کریمی پرداخته بود، در ضیافت سینما آزادی هم در جمع مسوولان و نزدیکان کریمی از او به عنوان یک اسطوره نام برد.
صحبت های کریمی با بازیگر محبوب سینمای ایران شنیدنی بود: «ای بابا ... تو رو خدا ما رو خجالت ندین. شما توی تمام زندگی تون یه بار اومدین استادیوم که همون یک بازی هم تیم ملی باخت و آبرومون رفت! این شانس بد ما بود که شما رو ناراحت کردیم. حالا هم خوشحالم که ایران هستید و امیدوارم باز هم فیلم های خوبتان را ببینیم.»
فروش بلیت یک میلیونی
در اواسط برنامه و در جایی که مهتاب کرامتی برای کمک به کریمی آمد، چند فرد خیّر که از دوستان کریمی و کرامتی بودند، با آنها به صورت تلفنی صحبت کردند و حتی بلیت هایی به قیمت ۵۰۰ هزار و یک میلیون تومان هم فروخته شد. ماجرای یکی از دوستداران کریمی که تمام شد پول توی جیبش را داد تا به کریمی نزدیک شود و او را ببیند نیز در نوع خودش جالب بود. هوادار کریمی که با گریه در آغوش جادوگر قرار گرفت، تمام پولش را برای خرید یک بلیت داد و کار به جایی رسید که کریمی نگران پول کرایه تاکسی هوادارش بود.
علی کریمی به کافی شاپ نرفت
از آنجایی که فشار جمعیت بیشتر و بیشتر می شد، مهمانان مراسم محوطه بیرون سینما را ترک کردندو از کریمی هم خواستند تا هر چه زودتر به داخل سینما یا کافی شاپ برود تا هم خستگی در کند و هم اینکه چیزی بخورد ولی برخورد کریمی با این قضیه هم در نوع خودش جالب بود: «اگه قرار اینجا کاری بکنیم، پولی جمع کنیم و کمکی انجام بشه، پس چرا می گین بریم تو؟ من نیومدم اینجا که برم کافی شاپ ... همینجا توی خیابون هستم تا همه عکس و امضا بگیرن!»
باور اینکه کریمی حدود پنج ساعت با آن شرایط خاص با مردم عکس می گرفت و امضا می داد سخت بود. جادوگر که به خاطر آسیب دیدگی حتی گاهی اوقات خسته می شد، به دلیل فلاش دوربین ها دچار چشم درد و سردرد شد.
درخواست مهناز افشار از کریمی: برگرد به تیمت!
مهناز افشار که زمان جدایی کریمی از پرسپولیس با دست نوشته ای از او حمایت کرده بود، پس از رویارویی با کریمی هم از او یک درخواست داشت: «علی آقا ... به خاطر هواداران به تیمت برگرد!» افشار که می گفت نه ری است و نه استقلالی، با توجه به اطلاعاتی که از هواداران کریمی گرفته بود،حتی از نقل و انتقالات نیم فصل هم باخبر بود: «می گن که توی نیم فصل می شه شما به پرسپولیس برگردی. خب وقتی مردم اینقدردوستتون دارن و به این شدت تشویقتون می کنن چرا به پرسپولیس برنمی گردی؟»
پاسخ کریمی مثل خصوصیات اخلاقی اش خاص بود: «ای خانم ... فعلا که سر نخواستن ما دعواست! هر چی خدا بخواد همون می شه.»
در حالی که دوستان کریمی از او می خواستند تا محوطه سینما را ترک کند، جادوگر تا آخرین لحظه در کنار هوادارانش بود و جالب اینکه در طول این مدت آنهایی که حتی بلیت فیلم دهلیز را خریده بودند، داخل سالن نرفته و ترجیح دادند در کنار جادوگر باشند.
مصدوم ها حال هم را پرسیدند
کریمی در زمانی که می خواست مراسم را ترک کند، با هنرمندان خداحافظی کرد و حتی سری به گیشه سینما آزادی زد و با مهتاب کرامیت نیز خداحافظی کرد.
رویارویی جادوگر با پژمان بازغی حسن ختام ضیافت ورزشی - هنری سینما آزادی بود. بازغی که از دوستان کریمی است در مورد آسیب دیدگی او پرسید و وقتی شنیدکه او برای یک ماه باید از میادین دور باشد به شدت ناراحت شد. البته نکته جالب اینکه پژمان هم مصدوم بود و دستش در جریان فیلمبرداری کار جدیدش شکسته بود و حتی او راهی اتاق عمل شده بود. رد و بدل شدن شماره بین کریمی و بازغی هم جالب بود چون پژمان از قبل حدس می زد که شماره موبایل جدید کریمی از چند عدد هشت تشکیل شده باشد.
کمک های ویژه و مخفیانه کریمی
می دانیم که جادوگر موافق با چاپ شدن این قسمت از گزارش ما نیست ولی متاسفانه باز هم مجبوریم جادوگر را از خودمان برنجانیم و برای الگو قرار دادن کریمی در کارهای خیرخواهانه چند سطری از اتفاق های پشت پرده ضیافت سینما آزادی بنویسم.
در طول این مراسم شماره ها و نامه های زیادی به صورت علنی و مخفیانه به کریمی داده شد و او هم برای اینکه در شلوغی مراسم نامه ها گم نشود، آنها را به دوست صمیمی اش «جهان» داد و قول داد که تا حد توان کاری انجام دهد.
در مسیری که کریمی در پارکینگ جنب سینما آزادی تا اتومبیلش طی می کرد، به سراغ جهان رفتیم تا سرکی به پاکت نامه های بکشیم. در نامه هایی که کریمی با خودش می برد تا به آنها رسیدگی کند، از هزینه دکتر تا جهیزیه و کودک یتیم به چشم می خورد اما نکته قابل توجه کار در جایی بود که کریمی پیش از جلسه فیزیوتراپی دیروزش، مشکل دو نفر را حل کرده بود ... به قول یکی از همکارانمان به همین دلیل است که کریمی اینچنین سوژه گزارش ما می شود و در میان این همه ستاره اوست که جمعیت و مردم را به سوی خود جلب می کند.
نظر کاربران
درود بر علی اقا کریمی
چقدر این پسر با شعور و مردمی هستش.
خدایش خیلی با فهم و شعور نه قیافه میگیره نه توهین میکنه.
واقعا علی سلطانی.
ای جونم برگرد به تیمت
خیلی دوست داریم ولی هرجا هستی موفق باشی عزیزم
خوشا به حال اون بنده خدایی که در اسانسور بود
علی آقا خیلی آقایی
وقتی دیشب فهمیدم که جادوگر همین بغل دست شرکت ما تو سینما آزادی بوده و من خبر نداشتم تا آخر شب به خودم لعنت فرستادم...
الان تنها آرزوی ورزشی من برگشتن داش علی به پرسپولیسه
زنده باد علی سلطان.مثل همه پرسپولیسیها افتخار ایرانی
پهلوان مردمی بخاطر همین چیزاست که اسطوره ای ، کیه که تورو دوست نداشته باشه ، دشمنت به بد دردی دچاره
زنده باد علی سلطان.مثل همه پرسپولیسیها افتخار ایرانی
زنده بتد علی آقا کریمی . اسطوره دوست داریم
مهم نیست آدمها چه کاره اند، مشهورند یا محبوب یا یک آدم عادی، مهم انسانیته ، مهم وجدانه ، آدم خوشحال میشه وقتی میبینه که مردم بخاطر انسانیت یکی اینقدر اهمیت میدن، بله داش علی تو به این درجه از انسانیت رسیدی که مردم دوست دارند فقط میتونم بگم خوشابحالت و قدر موقعیته خودتو بدون . چون انسانها از خودشون دوچیز به یادگار میذارن 1- خوبی 2 - بدی، خدایا چنان کن سرانجام کار که تو خشنود باشی و ما رستگار.