طنز؛ تکریم از نوع سوم!
شهرام شهيدي در ستون طنز روزنامه شهروند نوشت: بالاخره گیر و گرفتاری سالهای مدید ما امسال رفع شد و به یمن گردش تقویم، خوشبختانه روز جهانی زن افتاد یک روز قبل از روز زن در ایران. نمیدانید چقدر موضوع مهمی است که شما بتوانید ٨ مارس درباره روز جهانی زن بنویسید.
شهرام شهيدي در ستون طنز روزنامه شهروند نوشت: بالاخره گیر و گرفتاری سالهای مدید ما امسال رفع شد و به یمن گردش تقویم، خوشبختانه روز جهانی زن افتاد یک روز قبل از روز زن در ایران. نمیدانید چقدر موضوع مهمی است که شما بتوانید ٨ مارس درباره روز جهانی زن بنویسید.
اما موضوع تقویم به کنار. اصل موضوع این است که ما ایرانیها چه روز زن باشد و چه نباشد، به صورت خودجوش و خودسرانه و بدون اینکه از عواقبش بترسیم، بانوان را تکریم میکنیم. شده تا حالا حرف کترهای بزنیم؟ نه. دلیل میآوریم. نه مثل بنز. که مثل همین خودروهای وطنیِ چینینما!
١- شما وقتی ریال دارید، چه میکنید؟ احتمالا ریالهای مذکور را میگذارید توی کیف پولتان و به هر که میرسید، اعم از بقال و چقال و مهندس و پزشک، بخشی از آن را میدهید. جوری که اصلا یادتان نیست صبح چقدر از بانک گرفتهاید و در طول روز چقدر ریال خرج کردهاید، اما با یورو و سکه چه رفتاری دارید؟ نهتنها در جیبتان نمیگذارید بلکه احتمالا یا تو بالش خانه قایمش میکنید یا تو گاوصندوق خانه نگهش میدارید. بنابراین چیز با ارزش را کجا نگه میدارند؟ درخانه! برای همین هم خیلی از ایرانیها سعی در محدودسازی زنان دارند. قبلا میگفتند شما حق نداری بروی سرکار. اما این روزها خیلی ملوتر و نرمتر برخورد میکنند و میگویند: عسیسم میشه تو نری سرکار بشینی خونه؟ من دوست ندارم زنم کار کنه خسته بشه. به عبارت بهتر، نیش عقرب نه از ره کین است. اقتضای طبیعت مردانهاش این است که به هر طریق ممکن نگذارد زن وارد جامعه شود و خلاص! اگر هم بهشان اعتراض کنید، خواهند گفت شما درست میگوییها. اما سری که درد نمیکنه، دستمال نمیبندند.
٢- دومین مرحله تکریم بانوان در ایران، اعطای بدون چشمداشتِ مقام رجلی به برخی بانوان خاص است. یعنی یک بانوی ایرانی اگر خیلی زحمت بکشد و ممارست کند و خاک صحنه سیاست را بخورد و فحشخورش هم ملس باشد و... به جایی میرسد که مردان ایرانی به او عنوان «رجل سیاسی» را اعطا میکنند. اینقدر ازخودگذشتگی در دنیا بینظیر است.
٣- آدمهای مهم بادیگارد و محافظ دارند یا آدمهای معمولی و ساده؟ میبینید؟ هرکس مهم باشد، بادیگارد دارد. برای همین مردان ایرانی به دلیل مهم دانستن بانوان در مناسبات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و... همیشه یک مرد همراه او میفرستند. وقتی یک دختر جوان میخواهد نامزدبازی کند و با نامزدش برود سینما که بهتر همدیگر را بشناسند، برادر ٧سالهاش را در مقام بادیگارد و کسی که صلاح میداند خواهرش و نامزد او چه بخورند و کجا بروند، همراهشان میفرستند. هنگام آموزش رانندگی هم حضور بادیگارد الزامی است. برای همین و در جهت تکریم بانوان یک مرد را مینشانند روی صندلی عقب که حواسش چهارچشمی به مربی رانندگی باشد. حالا دیگر در مورد تکریم برونمرزی و لزوم اجرای آن حرفی نمیزنم.
٤- و اما « ابر تکریم». شما کافی است ببینید یک بانوی محترمی کنار خیابان منتظر ایستاده. تمامی رانندگان پیر و جوان، از خودروهای لوکس تا ابوقراضههای لگن، همه و همه احساس بادیگاردی میکنند و فکر میکنند باید با سوارکردن بانوی محترم او را از چنگال...
از اتاق فرمان گفتند: هیس... تعداد کلماتت زیادتر از حد شد. دهانت را ببند. چشم!
ارسال نظر