طنز؛ دستهبندی مهندسان به مناسبت روز مهندس
میثم ابراهیمنژادبازرگانی در ستون طنز روزنامه قانون نوشت:
1- جوجهمهندس:
دانشجویان ترم یک مهندسی در دوره لیسانس. اینها کسانی هستند که فکر میکنند چون در رشته فنی قبول شدهاند، بعد از اتمام تحصیلاتشان بلافاصله وزیر صنعت و معدن میآید و کولشان میکند، سپس در ادامه دو دور افتخار میزند و در حالی که آهنگ «ایران» سالار عقیلی طنینانداز شده است، دوست عزیزمان را در یک پست مهم و نان و آب دار منصوب میکند! اگر دقت کنید این افراد در حالی که هر روز دو تا گزارشکار «فیزیک۱» مینویسند، مدام همدیگر را مهندس صدا میکنند.
2- مهندس فراموشکار:
این افراد کسانی هستند که تحصیلاتشان رو به اتمام است و کم کم دارند مدرک مهندسی میگیرند ولی چون حافظهشان در حد ماهی است، هر درسی را که پاس میکنند دو روز بعد همه چیز یادشان میرود! این افراد وقتی با سوال «خب مهندس، الان اینو چه جوری پیدا کنیم؟» مواجه میشوند، اول بهت زده مثل سیامک انصاری زل میزنند به دوربین و سپس با خنده میگویند «من یادم رفته اینارو. من از شما میپرسم!؟ به نظرتون من چه ترمی این درس رو پاس کردم؟ پنج؟ شش؟ هفت!؟ آیا باید یادم میموند؟» نگارنده خودش یک نمونه بارز این مدل هست!
3- مهندس لافزن:
این مهندسین مدام دارند از پروژههای بزرگ صنعتی که بهشان پیشنهاد شده برای بقیه حرف میزنند و تاکید دارند که «ایران برای من کوچیکه و من الان باید MIT باشم و استادا سر اینکه استاد راهنمام بشن دارن دعوا میکنن و روزی دو وعده بعد از غذا اختراع میکنم!» و این حرفها، ولی وقتی به کارنامه کاریشان نگاه میکنید میبینید که نهایت موفقیتشان تیتراسیون اسید و باز بوده که آن وسطها سه ارلن و یک پیپت هم شکستهاند!
4- مهندس چینی:
این مهندسین هم مثل اجناس چینی کیفیت بالایی ندارند ولی به دلیل شرایط کشور، بسیار به دردبخورتر و فعالتر از مهندسین اصل هستند. این مهندسين اغلب چیزی از ریاضیات و معادله دیفرانسیل و بسل و لاپلاس به گوششان نخورده ولی به دلیل ژن مهندسی شده خانوادگیشان هم میتوانند پستهای مدیریتی دولتی و خصوصی برعهده بگیرند و هم کارخانجات بزرگ را بچرخانند و هم در نهایت تولید داخلی را به فنا بدهند! تازه اگر در ایام انتخابات دقت کنید، میبینید که همه کاندیداهای شورای شهر و مجلس و ریاست جمهوری اگر دکتر نباشند، مهندس هستند. واقعا خدا را شکر که این همه مهندس عضو شوراها و مجلس هستند وگرنه معلوم نبود کشور به چه مشکلاتی دچار میشد! میسی هستید!
5- مهندس فرآیند:
این مهندسان، فرآیند یادگیری را بهطور کاملا بدو بدو و داغون طی میکنند و با کولهباری از نمرات درخشان و غرور آفرین (اشک تو چشام جمع شد...یاد نمرات خودم افتادم!)، میروند دنبال یک کار درست و حسابی. ولی چون معدلشان به درد نمیخورد، کارخانه تولید آدامس خرسی هم قبولشان نمیکند. در نتیجه میروند یک بوتیک راه میاندازند (از این خوشگلا....آنقدر خوبههه!) و تا آخر عمر به خوبی و خوشی زندگی میکنند! لازم به ذکر است این مهندسان را بدون نامه و توصیهنامه تو آبدارخونه کارگاه ساخت درِ نوشابه هم راه نمیدهند!
6- مهندس واقعی:
این مهندسان افرادی هستند کاربلد، باسواد و خلاق که میتوانند در هر جایی که کار میکنند به صنعت کشور کمک کنند، اما بیجا کردهاند! از آنجایی که اساس کار شایسته سالاری است، اعضای شایسته ستاد انتخاباتی فلان آقا و فامیلها و دوستان سفارشی و آشنایانشان فعلا ظرفیت را پر کردهاند. در نتیجه این مهندسان کاربلد میروند بغل همان مهندس فرآیند در بوتیک کار میکنند! با این تفاوت که قسمت لباسهای بچهگانه را اداره میکنند تا از تخصصشان به خوبی استفاده شود!
نظر کاربران
واقعیت تلختره