شاهین قدیانی در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: در هفتهای که گذشت با بارش یک وجب برف کلیه راههای زمینی و دریایی و هوایی تهران با سایر نقاط کشور قطع شد. وضعیت کارمندانی که روز بعد از برف قرار بود به ادارات بروند هم شبیه شرکتکنندگان در مسابقات survivor بود که باید از وسط گل و کوه و رودخانه به مقصد برسند. در حالی که مترو و اتوبوس و تاکسی و خیابانها تقریبا نیمهبند بود، مردم باید به سرکار میرفتند.
یعنی کسی که در آن وضعیت توانسته باشد ساعت هشت به اداره برسد کاندیدای اصلی بازی در سری جدید فیلم «جانسخت» است و خود بروس ویلیس هم اگر وضعیت تهران بعد از برف را ببیند قطعا به نفعش کنار میکشد. حالا چرا این وضعیت پیش آمد؟ فکر کنید یک سری تشکیلات هست، چارت اداری و کارمند و ماشین آلات دارند، به اینها گفتند شما کل سال بشینید فقط مواظب باشید یک موقع زلزلهای سیلی برف شدیدی چیزی شد، اوضاع بحرانی نشود.
بعد که با یک وجب برف اتوبان تهران-کرج بسته شد این عزیزان گفتند به خاطر این بود که برف خیلی زیاد میبارید، اتوبان تهران-کرج هم ترافیک بود. احتمالا مسئولان محترم برای تردد بین تهران و کرج جاده مخفیای، باگی، کد رمزی چیزی دارند که نمیدانستند اتوبان تهران-کرج ترافیک میشود وگرنه وضعیت ترافیک اين اتوبان همیشه جوریست که دوربینهای کنترل سرعت میدانند توی روز 40 تا سرعت بیشتر نمیشود رفت، به همين دليل روزها کلا میخوابند و ساعت 12 شب به بعد تازه بیدار میشوند و کار را شروع میکنند.
بعد مثلا کانادا و نروژ و امثالهم که همیشه برف با سرعت X8 در حال باریدن است با چه چيزي برفها را از خیابانها پاک میکنند؟ دراگونهای کلیسی را میآورند تا آتش از دهنش خارج کند؟ نکته بعد اینکه الان یک هفته است برف آمده، هنوز وقتی با ماشین از کوچه پس کوچهها رد میشوی انگار آمدی پارک آبی سوار تیوب شدی و رفتی سرسره بازی. تازه بعد از یک هفته هم که برفها آب میشود و خیابونها یک مقدار قابل تردد میشود، موج جدید حملات شروع میشود. مردم عزیزمان برفهای پشت بام و جلوی درهایشان را برای اینکه فشار لاستیک ماشینها آبشان کند وسط خیابان میریزند. در اینجا باید عرض کنیم عزیزان ما پراید سوار میشویم تانک چیفتن سوار نمیشویم که انتظار دارید یخ با قطر سه متر رو بتوانیم بشکنیم.
تازه اخیرا که شهرداری هم با الگوبرداری از مردم برفهای کنار خیابان را وسط خیابان میریزد و فعل ماست مالیزاسیون را به نحو احسنت صرف میکند. یکی از رایجترین راههای مبارزه با برف و یخ هم شن پاشیست. یک کامیون رد میشود، یک نفر آن بالا ایستاده، هر۲۰ متر یکبار مقدار متنابهی شن رو به صورت قلمبه با بیل میریزد روی نیم متر یخ.
شني که روی برفها ریخته شده یک ذره دوروبرش را نگاه میکند و به مامور میگوید آقا خدایی من توانم در حد سه چهار سانته، اینطوری نمیشه.
نظر کاربران
خودش را وارد کنید از اژدهاهاش بهترتره