شهرام شهيدي؛ طنزنویس در روزنامه شهروند نوشت: نمیشود که مدیران ما فقط یأس و ناامیدی تولید کنند. این عزیزان باید کمی هم مثبتاندیش باشند. بروند دورههای «چگونه سیاهی را گوگولی مگولی ببینیم» و «امید داشتن در یک دقیقه» را بگذرانند.
شهرام شهيدي؛ طنزنویس در روزنامه شهروند نوشت: نمیشود که مدیران ما فقط یأس و ناامیدی تولید کنند. این عزیزان باید کمی هم مثبتاندیش باشند. بروند دورههای «چگونه سیاهی را گوگولی مگولی ببینیم» و «امید داشتن در یک دقیقه» را بگذرانند.
مثلا همین شهردار رشت که قبلا به خودش نامه میزد و حاتمبخشی میکرد چرا باید آن روحیه لطیف را از دست بدهد و خیلی شفاف و بیپردهپوشی و تزریق اندکی امید به شهروندان بگوید؛ «اگر طبق پیشبینیها بارش برف در شهر رشت بالای ٦٠سانتیمتر باشد، در بسیاری از کوچهها معابر بسته خواهند شد و عملیات برفروبی بسیار سخت میشود، چون ما تنها توانایی مقابله با ٤٠سانتیمتر بارش برف را داریم.» مگر توانایی ٤٠سانتیمتر برفروبی توانایی کمی است؟ همیشه زاویه دید آدمها مهم است. بله اگر ٤٠سانتیمتر بالایش را ببینی و همان مقدار را برداری، باز ٢٠سانتیمتر برف روی زمین مانده که تو ذوق بزند، اما اگر شما ٤٠سانتیمتر زیر برف را برداری، آنوقت ٢٠سانتیمتر لایه بالایی آن دیگر کاراییاش را از دست میدهد و خودش خودبهخود میریزد. اصلا در واقع به همین میگویند مدیریت بحران.
بنابراین همانطور که عباس جدیدی مطرح کرد و هیچکس حرفش را جدی نگرفت، زاویه افق دید خیلی در نشاندادن نقاط مثبت و منفی مهم است. شما مثلا نگاه کن وقتی اعلام میکنند در ١٠سال گذشته تعداد خانههای خالی ٣١٠درصد اضافه شده است، یک عده از مدیران دولتی هی به هم نگاه میکنند و زیرلب چیزی میگویند. انگار که میگویند این چه بلایی است که سرشان نازل شده، اما از افق دید جوانان تعداد بیشتر خانههای خالی در شهر هم نعمت است و هم فرصت!
حالا شما هم مثل ما به افق زاویه دید اعتقاد پیدا کردید؟ یکی از بهترین «زاویه افق دید متفاوت» بینهای کشور همین محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران است که علت مشکلات اخیر ناشی از بارش برف شدید در تهران را متوجه ضعف در مشارکت اجتماعی دانست. فکر میکنید این ضعف در مشارکت معنیاش چیست؟ شهرداری مشارکت نداشته؟ حاشا و کلا. ایشان فرمودهاند «صداوسیما و رسانهها در جذب مشارکت اجتماعی در بحرانها مطلوب عمل نمیکنند، چراکه در گذشته تا برف سنگین میآمد، بلافاصله حتی کوچهها توسط مردم برفروبی میشد.»
بنابراین اگر برف میآید و شهرداری نمیتواند چهارتا کوچه و برزن را برفروبی کند:
١- روزنامهها مقصر هستند که ویژهنامه برفروبی چاپ نکردهاند تا مردم با خواندن آنها یاد بگیرند در قدیم وسیلهای به نام پارو در تمام خانهها وجود داشته که با آن برف کوچه و خیابان را پارو میکردند و چه بسا جوگیر میشدند و تا جلوی خود ستاد مدیریت بحران بلدیه را پارو میکردند.
٢- صداوسیما مقصر است که با سریالسازی وظیفه شهروندان تهرانی در پاروکردن معابر را تبیین نمیکند. این موضوع به همان اندازه که آیین شوهرداری- که از صداوسیمای یزد پخش شد- مهم است، باید اهمیت داشته باشد. اصلا پارو و همسر همیشه باید در کانون اولویت باشند.
٣- آموزش و پرورش باید این آموزشها را جزو درسهای دوره دبستان بیاورد که بچهها از همان موقع یاد بگیرند پاکسازی خیابانها از برف خصوصیسازی شده و دیگر کار مردم است نه شهرداری.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
مدیر بی خاصیت اعدام باید گردد