طنز؛ رشیدپور، آن خوش خنده، آن از نمک آکنده
حسام حيدري در ستون طنز روزنامه قانون درباره رشیدپور نوشت: آن مجری خوشخنده، آن از نمک آکنده، آن در کار برنامههای گفت و گو محور، آن برای موضوعات زرد از همه بهتر، آن همزمان کارگردان و مهندس و خلبان، آن الهه «یه وقت جسارت نباشه» در یونان باستان
آن مجری خوشخنده، آن از نمک آکنده، آن در کار برنامههای گفت و گو محور، آن برای موضوعات زرد از همه بهتر، آن همزمان کارگردان و مهندس و خلبان، آن الهه «یه وقت جسارت نباشه» در یونان باستان، آن الکی مثلا چالشی، آن مجری مثلث شیشهای، آن مبدع «روز 6 دلاری مذگان»، آن هر صبح در تلویزیون با «حالا خورشید»، آن طرفدار اصلاح و تدبیر و امید، آنکه دندانهایش برق میزند از دور، شیخنا و مولانا رضا رشیدپور (کثر ا... استیجه) از اکابر اجرا بود و در تاکشو بیمثال بود و در طنازی به درجهای بود که نمک از سر و رویش میریخت و مریدان با وانت نیسان میآمدند و بار میزدند و میبردند و دید در شب داشت و در لمینت بدانجا بود که ممد لمینت لایکش کرده بود و او را میگفت: «برق دندونات رو دوست دارم، رو نشون دادنش بیشتر کار کن».
و هزار مرید داشت که هر کدام را آیتی بود و افضل آنان پرویز بود که کارش این بود که چون رضا جوک میگفت قارت قارت بخندد و جز این هیچ کار نداشت و مجلس گرم کن بود.
فضایل و محامد رضا بسیار است و در منزلتش همین بس که جمعی او را با خواجه فرزاد حسنی (زرشکه مزهدار) به اشتباه گیرند.
نقل است که نقشهای مختلف داشت و قبل از انتخابات رای جمع میکرد و در همایش انتخاباتی شعار میداد و «روحانی دوسِت داریم» میسرود و چون موسم انتخابات گذشت، منتقد شده بود و اعتراض میکرد. آوردهاند که چون صبح از خواب برمیخاست میگفت: «خب امروز منتقد باشم یا متحد؟» و سکه میانداخت و شیر یا خط میکرد. رحمتا... علیه.
نقل است که در کار چالش بود و هرکس را به برنامه میآورد به چالش میکشید و سوالات سخت میپرسید و هیچ قانع نمیشد. آوردهاند چون وقت مصاحبه با رییسجمهور شد، دیدند ساکت نشسته و هیچ نمیگوید.
گفتند: «چالش، چالش که میگفتی همین بود؟». گفت: «چالش مانکن دارم دیگه» و این از افضل چالشها بود.
در خبر است که تخصصش کشف نوابغ بود و شبها به خیابان میشد و نابغه پیدا میکرد و به برنامه میبرد. نقل است چون پسر 10ساله نابغه را به برنامهاش برد که با پینت «کار دیزاین» میکرد؛ پدر و مادرها او را دیدند و تو سر بچههایشان زدند و به دنبال کشف نوابغ فرزندانشان رفتند. پدری از مریدان میگفت:«فکر میکنم پسرم نابغه است. دیشب دفتر نقاشیاش رو نگاه میکردم. کانسپت جوجو کشیده بود و پیشی مفهومی طراحی کرده بود».
مادر دیگر گوید: «پسر من با زیر بغلش آهنگ ميزنه تو مهمونیها، همه دست میزنن میرقصن. از گروه متالیکا و لینکین پارک دعوتش کردن ولی پالت و دنگشو حتی نمیشناسنش». پیری كه از آنجا میگذشت، گفت: «این شهر پر از نوابغ است. بر در هر دستشویی عمومی که نگاه کنی پر از اتود مفهومی است» و در افق محو شد.
نقل است که رضا بسیار مودب بود و جسارت هیچ نمیکرد. چون با رییسجمهور مصاحبه میکرد، میگفت: «جسارت نباشه چون دارید لبخند میزنید اینو میپرسم. با عرض معذرت. خیلی ببخشید دلارِ بیشعور چرا خودش بدون هماهنگی با شما انقدر رفته بالا؟» و رییسجمهور میخندید و میگفت:«حمل بر خودستایی نباشه با تلاشهایی که کردم دلار رو رسوندم به 4700 از چند تا کشور اروپایی هم پیشنهاد رییسجمهور شدن داشتم». علیدایی را گفتند چه گویی در باب ادب رضا رشیدپور؟ گفت: «ببخشید،ببخشید خیلی عذر میخوام کجای دنیا یه مجری برای سوال کردن انقدر معذرت خواهی میکنه؟».
در آخر کار او آوردهاند که چون قابضالروح بر او وارد شد، گفت: «خواهم که جانت بگیرم». رضا گفت: «باشه فقط سعی کن چالشی باشه» و زود به مریدان زنگ زد و گفت: «اینو تیتر کنید: واکنش جنجالی رضا رشیدپور به قابضالروح» پس چون از دنیا رفت، اینستاگرام پر از ذکر او بود. رحمت ا... علیه.
نظر کاربران
ایول .خیلی باحال بود.
در حد کوه دماوند
ما همگان با خواندن این تیتر بسیار خندیدن کردیم و حال
هر چند که همش درست بود
یه سؤال که از جامعه باشه رو نپرسید مثل گرونی بیکاری رکود تعطیلی کارخونه ها قول هایی که موقع انتخابات داد وعده صد روزه جدید و .......
حذ کردم عالی بود.واقعا نویسنده با حالی هستی
عالی بود
انسانی که موقعیتی پیدا میکنه جلوی دوربین زنده دولت بی لباقت رو استیضاح کنه اما بترسه پس حرف مفت نزنه
خیلی خندیدم :-D
آن دارنده ی نیش خرگوشی!!!
عالی بووووووود