طنز؛ درباره خصایص رفتاری یک رئیس صداوسیما
حسام حيدري در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: آن ريیس صدا و سیما، آن سریالساز زیبا، آن آمده بعد از سرافراز، آن آمدنش خبرساز، آن پدر تلویزیون دیجیتال، آن دارای حرکات فیزیکال، آن از علمای سبک آباژوراسیون، آن سازمان را کرده کنفیکون، آن پخشکننده گزارش در مورد همه چیز از افزایش نرخ ارز تا نحوه پخت بربری، شیخنا و مولانا عبدالعلی علیعسگری (حفظ ا... بیست و سیه).
نقل است که شاگردی عزت ضرغامی کرده بود و چون به ریاست رسید دکمه کنترل و زِد را همزمان گرفت و جمله کارهای سرفراز آندو کرد و ادغامها را جدا کرد و جداها را ادغام کرد و او همان است که کار جمله نصابان ماهواره سکه کرده بود و آنها پیوسته دعایش میکردند. رحمه ا... علیه.
در ابتدای حال او آوردهاند که مدیری فنی بود و دستش به آچار میرفت و آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکرد و به این سبب پدر تلویزیون دیجیتالش گویند. نقل است که چون به ریاست سازمان صدا و سیما رسید، او را گفتند: «فرق تو با ضرغامی و سرافراز چیست؟» گفت: «خیلی فرق داریم. اونا آباژور آنالوگ نشون میدادن من آباژور دیجیتال نشون میدم».
نقل است که در مدیریت از بزرگان بود و مراقبت بسیار داشت و هر روز که به سازمان میشد خود نظارت میکرد که سرویس ۶ پارچه قابلمههای نسوز نیکو معرفی شود و حتما عدد ۱ به ۳۰۰۰۵۶۷۸ ارسال شود و بر ملکه بیتها مواظبت تمام داشت که اتفاقی برایش نیفتد و چون شب هنگام به خانه میشد، مراقبت میکرد که درِ سازمان، ویکند نماند. رحمه ا... علیه.
نقل است که ترجمت همزمان نیکو میدانست و سخنرانی خارجی با ترجمه همزمان پخش میکرد. روزی با جمعی از خواص در شارع عام میشد. مغرضی آمد و شکایت داشت و میگفت که مشکلات داریم و گرانی داریم و موسسه پولمان را خورده و ترافیک است و هوا آلوده است و همین طور میگفت. عبدالعلی را گفتند که ترجمت کن. گفت: «اسمش فرنوده و میگه که هیچ وقت خودش تنهایی به لباسشویی دست نمیزنه». و این از افضل ترجمهها بود.
در خبر است که سیستماتیک بود و به صورت سیستماتیک مستند پانکراس پخش میکرد و گلدان گل جلوی نوازنده میگذاشت. منزلت مقام او بدانجا بود که او را مصاحبه مردمی ۲۰ دقیقهای دادند که سیستماتیکش کن. لختی نگذشته پس داد و ۳۰ ثانیه بیش نبود.
نقل است که میلی بود و هر چه میلش میکشید نشان میداد. مغرضی او را گفت: «درسته که میگن صدا و سیما رسانه آزادی نیست؟» گفت: «کی گفته آزاد نیست؟ ما کاملا آزادیم. هرچی بخوایم پخش میکنیم هرچی هم نخوایم پخش نمیکنیم».
او را دیدند که در مجلسی بر کنار ممنوعالتصویری نشسته بود. گفتند: «چگونه است که خود ممنوع کنی و خود در کنارش نشینی؟» گفت: «ما کار رو با رفاقت قاطی نمیکنیم. سانسور سانسوره، کاکا برادر» و حقا که راست میگفت.
در منزلت مقام او همین بس که مناظرههای ریاست جمهوری مرده را زنده کرد و سریال طنز با نوار عزا پخش میکرد و ملک مطیعی را به تلویزیون راه نداد و فیگو را با کروات به صدا و سیما آورد و قرعه کشی جام جهانی را کامل نشان داد و خلاقیت فراوان داشت و مناظرهای طراحی کرده بود که هر دو کارشناسش با هم موافق بودند و این از افضل مناظرات بود.
در آخر کار او آوردهاند که چون از دنیا رفت، قابضالروح را گفتند: «چه شد که جانش گرفتی؟» گفت: «شنیدم دوباره میخواست جومونگ رو از اول پخش کنه». رحمها... علیه.
نظر کاربران
عاااالی بود
این تذکره الاولیا ئ امور ...باید کتاب بشه...