نامه کریمی برای بزرگداشت حجازی
کریمی که بارها با توجه به خصوصیات اخلاقی اش موردتعریف و تمجید حجازی قرار گرفته بود، ضمن حضور همیشگی در مراسم حجازی قبلا نیز در مورد اسطوره آبی ها دست به قلم شده بود.
روزنامه گل: علی کریمی به عنوان مهمان ویژه به مراسم بزرگداشت حجازی به تالار ایوان شمس دعوت شد و حتی قرار بودکه از جادوگر هم در این مراسم تقدیر شود و تندیسی نیز در حضور مهمانان مراسم و سید محمد خاتمی به او اهدا شود ولی با توجه به اردوی تیم تراکتورسازی و شرایط خاص کریمی، مربیان این تیم از جادوگر خواستند که در اردو حضور داشته باشد و به همین دلیل کریمی در تماس با خانواده ناصر حجازی، به خاطر غیبت در این مراسم عذرخواهی کرد.
کریمی که بارها با توجه به خصوصیات اخلاقی اش موردتعریف و تمجید حجازی قرار گرفته بود، ضمن حضور همیشگی در مراسم حجازی قبلا نیز در مورد اسطوره آبی ها دست به قلم شده بود.
کریمی که معمولا غیرقابل پیش بینی رفتار می کند، در حالی که خیلی ها درگیر اتفاق های دربی و بازی ضعیف سرخابی ها بودند، نامه اش را نوشت و آن را برای انتشار به صورت اختصاصی در اختیار روزنامه «گل» گذاشت.
«اسطوره ها را می کشند اما آنها نمی میرند!
این موضوعی است که بعد از پرواز ناصر حجازی عزیز بیشتر به آن پی بردم. ناصرخان از بین ما رفت اما افکاری که داشت هنوز هم در یاد دوستداران اوست. حجازی حرف هایی می زد که باب میل بعضی ها نبود ولی مردم حرف دل او را می فهمیدند و به همین خاطر است که هنوز برای تلفن او پیامک می فرستند.
حجازی از جنس مردم بود و برای همین احساسات آنها را درک می کرد و صدایشان را فریاد می زد. به واسطه همین منش و رفتارها مردم هم اسطوره شان را تا لحظه آخر تنها نگذاشتند و صحنه هایی در لحظه وداع مردم با ناصرخان در استادیوم آزادی رقم خورد که خودم شاهدش بودم.
حالا هم اسطوره در بین ماست و باید افکار او به درستی از سوی خانواده و دوستداران او منعکس شود - یا حق. علی کریمی»
همسر ناصر حجازی نامه علی کریمی را پاسخ گفت
همسر ناصر حجازی چشم به راه حضور علی کریمی در مراسم بزرگداشت اسطوره بود. خانم شفیعی با توجه به علاقه همسرش به کریمی وقتی متوجه شد کریمی در مورد ناصر حجازی دست به قلم شده، در مقام پاسخگویی برآمد و نامه ای در وصف اسطوره شماره هشت نوشت ...
جدا از ماجرای حجازی و کریمی، هرگز باورمان نمی شد که همسر ناصرخان تا این حد دست به قلم باشد:
«وقتی فهمیدم طفل شیرین فوتبال ایران در مراسم دومین سالگرد درگذشت همسرم حاضر شده، اشک هایم را عاشقانه سر کشیدم. اندوهم را به طرف شادی شلیک کردم و با خود گفتم چه شیرین است وقتی اسطوره ای بی سروصدا به ملاقات اسطوره ای دیگر می رود، در برابر مزارش به احترام خم می شود، اشک های پنهان می ریزد و زیر لب می گوید: دوست دارم هر وقت به دیدارت می آیم، مخفیانه باشد ... چرا که مثل خودت اهل تظاهر نیستم.
همیشه از بازی و شخصیت علی کریمی لذت می برم. او محبوب خاص و عام است. استقلالی و پرسپولیسی دوستش دارند ... درست مثل همسرم ناصر حجازی. علی کریمی غم های رهگذر هم داشت و شاید غم های ماندگار ... درست مثل همسرم ناصر حجازی. او در جاده های پرعطش زندگی، تشنه مهربانی، حقیقت وصداقت بوده ... درست مثل همسرم ناصر حجازی.
علی کریمی عزیز ... من قدمتی ۶۲ ساله دارم و ۴۰ سال آن را با ناصر حجازی زندگی کرده ام. تعریف و تمجید از دیگران و وابستگی به تیم و شخص، نه با خلق و خوی من جور می آید و نه با سن و سالم اما سوگند به خاک پاک ناصر و قسم به هجرت پرستوها، دلم می خواهد باقیمانده افتخارات گرفته نشده ناصر را تو بگیری و به افتخارات خود اضافه کنی ... چون تو لایق آن هستی. دلم می خواهد آفتاب سرخ این بار از تبریز به تو و فوتبالت بتابد و در زمین بازی، گل های زیبایی همچون نیلوفر در پاهای خلاقت بچیند و برویند و گل های رنگی از سر و رویت ببارد - با احترام، بهناز شفیعی، همسر ناصر حجازی»
نظر کاربران
دلم می خواهد آفتاب سرخ این بار از تبریز به تو و فوتبالت بتابد
علی کریمی آی لاو یوووووووووووووو
چه قشنگ نوشتهههههههههه
خانم شفیعی
علی آقا واسه همین کارات که دیونتم واسه همین کناره مردم بودنت و با مردم بودنته که عاشقتم درست مثله مرحوم حجازی تو هم در حال حاضر تنها فوتبالیستی هستی که جلوی هیچ کس برای رسیدن به اهداف شخصیت سر خم نمیکنی و غرور و شخصیت و مردمت رو به هیچ چیزی نمیفروشی حتی اگه به قیمت دوری از تیم محبوبت پرسپولیس باشه و اینها مرام پهلوانی و اسطوره بودنه...
به قوله خودت بعضی زخم ها هست که باید بمونه تا آدم هیچوقت راهشو گم نکنه...
تو برنامه نود دوشنبه پیش وقتی تو مصاحبت گفتی که یه سری افراد تو پرسپولیس هستن که من با اینها بهشت هم نیمرم با تمام وجود به خودم افتخار کردم که اسطوره زندگیم تو بودی و تو هستی و تو خواهی بود آهای علی کریمی...
من با گلهای فرشاد پیوس و فرارهای مجتبی محرمی و بازیهای درخشان حمید درخشان عاشق فوتبال و پرسپولیس شدم و با اومدن مهدی مهدوی کیا و عابدزاده و باقری و هاشمیان و دایی و ... و صد البته جادوی تو و دریبل ها و تکنیک نابت به فوتبال و به پرسپولیس روز به روز بیشتر عاشق فوتبال و پرسپولیس شدم ولی متاسفانه الان پرسپولیس عزیز و مردمی و محبوبمون دست نامحرم و نا اهلان افتاده که شاید یکیشون هم اسمش تو همین افرادی باشه که یه روزی منو عاشق فوتبال کرد و به وجودش و گلهاش افتخار میکردم ولی همین آقا وقتی با دیدن غم من و میلیونها نفر مثله من از شکست مقابل تیمش فریاد شادی سر داد و نعره زد نامحرم و نا اهل شد و در صف افردای قرار گرفت که در حساس ترین بازی پرسپولیس و در مقابل چشم و فریادهای صدهزار نفر چرت میزد...
به امید اینکه یه روز دیگه تورو تو لباس پرسپولیس ببینم علی آقا، الان تنها دلخوشی و امید ما به اومدن جوانهای آینده داری مثله پیان صادقیان و امید عالیشاه و میلاد غریبی و ... بسته شده
آری این است معنی و مفهوم اسطوره