طنز؛ پروفسور مجید سمیعی، آن برگشته به میهن
حسام حیدری در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: آن جراح متشخص، آن پزشک متخصص، آن در کار مغز و اعصاب، آن مبادی آداب، آن چهره ماندگار، آن دارای جملات قصار، آن پروفسور ماهر، آن همه جا حاضر، آن ميهمان دورهمی و۹۰، آنکه مرتب به تلویزیون میرود، آن شاگرد کورت شورمن، آن برگشته به میهن، آن با وجود مشکل قافیه از...
نقل است کلینیک تخصصی و بیمارستان گردالی داشت و بیماران بر خلاف میلشان بدانجا میرفتند و درمان میشدند. او را گفتند: «این حالت با مریضان چرا کنی؟ و چرا به زور درمانشان کنی؟» گفت: «اون نمیدونه مریضه. من که میدونم اون مریضه» رحمه ا... علیه.
ابتدای حال او آن بود که بزرگی از ادمینان تلگرام به خواب دید؛ سر در گوشی فرو برده و پیام ارسال میکرد و پست میگذاشت. گفت: «چه میکنی؟»
ادمین گفت: «پول در میآورم». پس مجید را از این سخن آتشی بر دل افتاد که هیچ گاه فرو ننشست و بیدار شد و راه تلگرام در پیش گرفت. پس کانال «جوک نامحدود» و «تو رو خدا با احتیاط» افتتاح کرد و آموزش درمان بیرونروی با چای و لیمو میگذاشت و دمنوش لاغری میفروخت و قول داده بود اگر به ۱۰k برسد، برنامه رژیم الکسیس سانچز در کانالش بگذارد.
پس لختی نگذشته کارش سکه شد و مامانها و شوهر عمهها پیامهایش میخواندند و اجرا میکردند و در گروههای فامیلی فوروارد میکردند.
فوروارد کردنی. او را گفتند: «تا مقام شاخ تلگرام شدن چند منزل است؟» گفت: «اول حکایتهای آموزنده کوروش کبیر و برادرش، ديوم صبح آدینهتون به خیر، سیوم استیکر دسته گل و قلب و کبد، چهارم زود بزن روش تا پاک نکردم، پنجم این پیام رو چهارصد بار فوروارد کن یک نفر نکرد شرحه شرحه شد» و همین طور میگفت.
در منزلت مقام او همین بس که با کراوات به صدا و سیما میشد و کسی را به پنسش هم حساب نکرد. او را گفتند: «چگونه به این مقام رسیدی؟» گفت: «در زندگی هیچکس را نشناختم» و حقا که راست میگفت و نمیشناخت.
همچنین آوردهاند روزی با شیخ سالار عقیلی در جایی نشسته بودند و من باب ناشناختههایشان سخن میراندند و کلکلی بود. سالار گفت: «من شبکه من و تو و بیبیسی و آی.فیلم هیچ نشناسم» پروفسور گفت: «من رییسجمهور و وزرا و نمایندگان مجلس نیز نشناسم» شیختنا و مولاتنا سحر قریشی (منقلبها شدید، اعصابها ضعیف) از آنجا میگذشت. آن دو بدید. گفت: «وااااای برادران تاچیبانا... چقدر پیر شدید شماااا».
نقل است او را گفتند: «توانی جراحی مغز را در کانال آموزش دهی؟» گفت:«آره، اول جمجه رو باز میکنم... حالا آروم آروم دستم رو میکنم تو مغزت» و همین طور میگفت. و او همان است که شیخنا و مولانا جواد خیابانی در باب او گوید: «پروفسور سمیعی هیچ نسبتی با پروفسور حسابی نداره به خصوص با ایرجشون».
نقل است که جملات قصار فراوان داشت و در این طریقش با حسین پناهی و اُرُد بزرگ و مارک تواین رقابتی بود. شیخنا و مولانا فامیل دور را گفتند: «تو جمله قصار بیشتر داری یا پروفسور؟» گفت: «چه گویی که نهایت میدان قصارگویان و سخن بزرگان نویسان، بدایت پروفسور است و جملات قصار ما جملات قصار سمیعی را باد در پیت زدن ماند».
در آخر کار او آوردهاند که قابضالروح بر او وارد شد و او را برد. لختی گذشت و در کانال پست جدید آمد: «سلام، قابضالروحم. با همکاری پروفسور سیمعی از اون دنیا یه کانال زدم برا آموزش مرگ و میر. چند تا فیلم خوب گذاشتم. زود فالو کنید تا فیلتر نشده» تمه.
نظر کاربران
چقدر حسادت ...متأسفم براتون واقعا...به جای اینکه تلاش کنیم بچه هائی تربیت کنیم بشوند مثل پروفسور سمیعی...واقعا متأسفم برای این طنز ...
بزرگان فقط حرفان بزرگانه زدند ولی ایشون حرف نزد کار کرد و عمل کرد بدون حرف زدن...طوطی فقط حرف میزنه...
آدم باید عمل کنه نه حرف بزنه خدا هم اینقدر حرف نزده...
به بزرگان و افتخاران وطن مان طنز نزنیم...چرا فرهنگ نداریم ما...
تنها چیزی که میتونم بگم اینکه متاسفم براتون
پاسخ ها
من نمیدونم چرا تا یکنفر خودش هیچ حرفی درمورد این نوشته ها نميزنه اعتراضی نميکنه همه زود برای تاچه خواری شروع به ابراز ناراحتی میکنند اقايان بانوان طرف خودش زبان داره خیلی از من وشما با شعور تراست واحتياج به لله نداره ايشان به چند زبان مسلت به سخن گفتن هستند احتیاجی به حامی نداره پس لطف کنید پاچه خواری نکنید