طنز؛ من از وقتی مسئول شدم صندلی شدم
پوریا عالمی در ستون طنز روزنامه شرق نوشت: ما: سلام. لطفا خودتان را معرفی کنید و بگویید از کی صندلی شدید. صندلی: من از وقتی مسئول شدم صندلی شدم؛ یعنی اولش کمکم تبدیل به چوب شدم و بعد از مدتی از بس چسبیده بودم به صندلیم، شبیه صندلی شدم.
ما: سلام. لطفا خودتان را معرفی کنید و بگویید از کی صندلی شدید.
صندلی: من از وقتی مسئول شدم صندلی شدم؛ یعنی اولش کمکم تبدیل به چوب شدم و بعد از مدتی از بس چسبیده بودم به صندلیم، شبیه صندلی شدم.
ما: شما قبل از اینکه صندلی بشوید، خیلی شعارهای قشنگی میدادید و میگفتید فکر مردم هستید. چی شد؟
صندلی: واقعا هم همینطوره، ولی این صندلی مسئولیت یکطوری است که وقتی روش میشینی دیگر نمیتوانی بلند شوی.
ما: آیا مشکل از شماست یا از صندلی؟
صندلی: واقعا مشکل از من نیست. خیلی صندلیها هستند که میشینی روشون و بعد بلند میشوی؛ مثل صندلی دندانپزشکی که من بارها نشستم روش و بلند شدم، اما این صندلی مسئولیت... آخآخ... یکطوری است که میشینی دیگر بلند نمیشوی.
ما: با توجه به اینکه شما صندلی شدی، مسئولیت کارهایی که روی زمین میماند چیست؟
صندلی: مسئولیتش با زمین است دیگر.
ما: با توجه به اینکه شما صندلی شدی، مسئولیت شعارهایی که به مردم دادی چی میشود؟
صندلی: مسئولیتش با مردم است دیگر که به شعارهای من گوش کردند.
ما: اگر شما واقعا کاری به کار مردم نداری، چرا از روی این صندلی بلند نمیشوی و نمیروی خانه؟
صندلی: چون این صندلی را دوست دارم.
ما: اگر عین همین صندلی را برایت بخریم و بگذاریم توی خانهات، قول میدهی بروی؟
صندلی: نچ؛ هم باید اونجا هیچ کاری نکنم. هم باید حقوق بگیرم. هم رانت داشته باشم، هم کار همه لنگ من باشد.
ما: با توجه به اینکه مشکل سوخت در جهان وجود دارد و از طرفی زمستان هم هست و هوا هم خیلی سرد است و گاز هم قطع شده، شما جان میدهی برای شومینه.
صندلی: از آنجا که من مسئولیت دارم، مصونیت سیاسی هم دارم. شما اگر به من دست بزنی، به اموال عمومی آسیب زدهای!
ما: پس ایشالا همینطوری صندلی بمانی و از یادها بروی و بمانی زیر آفتاب و باران و بپوسی و خلاص.
حرف درشت
نام شش مسئول را که تبدیل به صندلی شدهاند با رسم شکل بنویسید. (۵ نمره)
نظر کاربران
دمت گرم خوب گفتی.