طنز؛ اندی، آن به دنبال یار بندر از خرمشهر تا آبادان
حسام حیدری در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: آن خواننده دسته ۱۲۰ کیلو، آن دور و برش پر از هلو و زردآلو، آن ادب کننده دخترهای آتیش پاره، آن درد و افسردگی را چاره، آن از مرگ برگشته، آن به طرب آغشته، آن که همه «اَ»ها را «آآآآآ» می‌خواند، آن که از صدایش دهان‌ها وا می‌ماند، آن خوشگلی را...
حسام حیدری در ستون طنز روزنامه قانون نوشت:
آن خواننده دسته 120 کیلو، آن دور و برش پر از هلو و زردآلو، آن ادب کننده دخترهای آتیش پاره، آن درد و افسردگی را چاره، آن از مرگ برگشته، آن به طرب آغشته، آن که همه «اَ»ها را «آآآآآ» می‌خواند، آن که از صدایش دهان‌ها وا می‌ماند، آن خوشگلی را معیار، آن مریدانش بسیار، آن به دنبال یار بندر از خرمشهر تا آبادان، آن که می‌خواست بره به تهران ای جان ای جان، آن موبلند فرفری، آن ترانه‌هایش سرسری، آن که قبل از اجرا می‌کرد ته‌بندی، شیخنا و مولانا آندرانیک مددیان معروف به اندی (حفظ ا... من البلا دختر مردم) در وقت و شیوه خود بی‌نظیر بود و بسیار کس از تابعین خدمت کرده بود و حضور استاد شهرام شب‌پره (لاتوقف ا.. حرکات الگردنه) درک کرده بود و همچون وزنه‌برداران به صحنه می‌شد و پایه میکروفون دوست‌تر داشت و آن را دور سرش می‌چرخاند و صحنه را دود و مه گرفته و صحنه را دود و مه گرفته و در پشت سرش غوغايي برپا بود .
كار او آن بود که عاطل و باطل بر جایی نشسته بود و هیچ کار نمی‌کرد. پس به خواب رفت و در عالم رویا به سِرّش ندا آمد که: «نبینم که باز نشستی منتظر چی هستی؟» و از این صدا شوری بر دلش افتاد و حالتی عظیم پیش آمد که هیچ وقت فرو نیفتاد. پس برخاست و مطربی پیش گرفت و در ژانر دامبول‌دستک آهنگ‌های فراوان خواند و در تولد و عروسی‌ها غوغا کرد و با دلبری‌هایش صحنه را به آتش کشاند.
نقل است که همه عمر به خواستگاری مشغول بود و هر دختری را می‌دید روی او کراش پیدا می‌کرد و پیشنهاد می‌داد. چون یاسمن را مي‌ديد؛ می‌گفت: «دوست دارم ای یاسمن، تویی تو تنها عشق من» و چون با ريحانه به کافی شاپ می‌رفت؛ مي‌گفت: «دنياي من ريحان و ريحان و ريحان» و چون شب‌ها با پرنسس ناشناس در کلوب و یاهو مسنجر چت می‌کرد؛ می‌نبشت: «با من یه روز قرار بذار، نگو نه نمیشه، عکسی بده به یادگار، نگو نه نمیشه» و همه را دوست می‌داشت و پیوسته می‌گفت: «نگو کی از کی بهتره هر گل یه بویی داره» اعلی ا... مقامه.
در خبر است که با شیخنا کوروس (اسمه سخت، تلفظه حساس) رفاقت دیرین داشت و با هم آهنگ‌های فراوان می‌خواندند و روی پشت بام به سراغ دختر همسایه می‌رفتند و شیطون بلا و دختر آتیش پاره را پیدا می‌کردند و در ویديوها یکی زیرپوش داشت و یکی کاپشن و در وحدت به درجه‌ای بودند که چون خبر جدایی‌شان آمد؛ برخی مریدان می‌گفتند: «اندی کوروس مگه یه نفر نبود؟»
نقل است که مریدان فراوان داشت که کلامش تايید می‌کردند و هرچه می‌گفت؛ پاسخ می‌دادند: «آره آره والا» و از این جمله مریدانی دهه شصتی بودند که در طریق او «چه خوشگل شدی امشب» و «شب شده پر ستاره، چشمک بزن دوباره» می‌خواندند و در تابستان کاپشن به تن می‌کردند و با تی دست‌شویی حرکاتش تقلید می‌کردند.
در خبر است که چون شایعه شد که شیخنا اندی از دنیا رفته. غمی عظیم اینستا را فرا گرفت و به یک ساعت نرسیده، همه عکس پروفایل‌ها اندی شد و شیخ عباس جدیدی و دکتر قاضی‌زاده هاشمی لباس پوشیدند که سر قبرش حاضر شوند اما به ناگاه از مرگ بازگشت و کام‌بک کرد و و این از عجیب‌ترین اتفاقات بود.
و او را کلمات عالی است. شیخنا و مولانا حسن شماعی‌زاده گوید: «عمری در مطربی سپری کردم و ترانه‌های بسیار دیدم؛ لیک هیچ کدام به درجه سخن اندی نبود که در توصیف معشوق می‌گفت:« چغاله تردی والا، دل ما رو بردی والا» و شیخ شهرام شب پره گوید: «حاضرم جمله اجر آهنگ‌هایم بدهم و ترانه«تپلوی ریزه میزه» اندی را دوباره بخوانم.»
و او را عمری طولانی بود و به سبب مقامی که داشت، مرگ و غم و پیری بر چهره‌اش پیدا نمی‌شد. پس سال‌ها بگذشت و چون او را وقت وفات نزدیک شد، قابض الروح بر او وارد شد و گفت: «حنا به خدا داده یه ندا که بشی فنا» و دستش بگرفت و رقص کنان و پای‌کوبان با هم از این دنیا رفتند.رحمه ا.. علیه.
و پس از مرگش هاتفی ندا سر می‌داد: «خوشگلا دیگر دست از رقص بکشید و حرکات موزون نکنید که مرادتان رخت بست و رفت» تمه.
آن خواننده دسته 120 کیلو، آن دور و برش پر از هلو و زردآلو، آن ادب کننده دخترهای آتیش پاره، آن درد و افسردگی را چاره، آن از مرگ برگشته، آن به طرب آغشته، آن که همه «اَ»ها را «آآآآآ» می‌خواند، آن که از صدایش دهان‌ها وا می‌ماند، آن خوشگلی را معیار، آن مریدانش بسیار، آن به دنبال یار بندر از خرمشهر تا آبادان، آن که می‌خواست بره به تهران ای جان ای جان، آن موبلند فرفری، آن ترانه‌هایش سرسری، آن که قبل از اجرا می‌کرد ته‌بندی، شیخنا و مولانا آندرانیک مددیان معروف به اندی (حفظ ا... من البلا دختر مردم) در وقت و شیوه خود بی‌نظیر بود و بسیار کس از تابعین خدمت کرده بود و حضور استاد شهرام شب‌پره (لاتوقف ا.. حرکات الگردنه) درک کرده بود و همچون وزنه‌برداران به صحنه می‌شد و پایه میکروفون دوست‌تر داشت و آن را دور سرش می‌چرخاند و صحنه را دود و مه گرفته و صحنه را دود و مه گرفته و در پشت سرش غوغايي برپا بود .
كار او آن بود که عاطل و باطل بر جایی نشسته بود و هیچ کار نمی‌کرد. پس به خواب رفت و در عالم رویا به سِرّش ندا آمد که: «نبینم که باز نشستی منتظر چی هستی؟» و از این صدا شوری بر دلش افتاد و حالتی عظیم پیش آمد که هیچ وقت فرو نیفتاد. پس برخاست و مطربی پیش گرفت و در ژانر دامبول‌دستک آهنگ‌های فراوان خواند و در تولد و عروسی‌ها غوغا کرد و با دلبری‌هایش صحنه را به آتش کشاند.
نقل است که همه عمر به خواستگاری مشغول بود و هر دختری را می‌دید روی او کراش پیدا می‌کرد و پیشنهاد می‌داد. چون یاسمن را مي‌ديد؛ می‌گفت: «دوست دارم ای یاسمن، تویی تو تنها عشق من» و چون با ريحانه به کافی شاپ می‌رفت؛ مي‌گفت: «دنياي من ريحان و ريحان و ريحان» و چون شب‌ها با پرنسس ناشناس در کلوب و یاهو مسنجر چت می‌کرد؛ می‌نبشت: «با من یه روز قرار بذار، نگو نه نمیشه، عکسی بده به یادگار، نگو نه نمیشه» و همه را دوست می‌داشت و پیوسته می‌گفت: «نگو کی از کی بهتره هر گل یه بویی داره» اعلی ا... مقامه.
در خبر است که با شیخنا کوروس (اسمه سخت، تلفظه حساس) رفاقت دیرین داشت و با هم آهنگ‌های فراوان می‌خواندند و روی پشت بام به سراغ دختر همسایه می‌رفتند و شیطون بلا و دختر آتیش پاره را پیدا می‌کردند و در ویديوها یکی زیرپوش داشت و یکی کاپشن و در وحدت به درجه‌ای بودند که چون خبر جدایی‌شان آمد؛ برخی مریدان می‌گفتند: «اندی کوروس مگه یه نفر نبود؟»
نقل است که مریدان فراوان داشت که کلامش تايید می‌کردند و هرچه می‌گفت؛ پاسخ می‌دادند: «آره آره والا» و از این جمله مریدانی دهه شصتی بودند که در طریق او «چه خوشگل شدی امشب» و «شب شده پر ستاره، چشمک بزن دوباره» می‌خواندند و در تابستان کاپشن به تن می‌کردند و با تی دست‌شویی حرکاتش تقلید می‌کردند.
در خبر است که چون شایعه شد که شیخنا اندی از دنیا رفته. غمی عظیم اینستا را فرا گرفت و به یک ساعت نرسیده، همه عکس پروفایل‌ها اندی شد و شیخ عباس جدیدی و دکتر قاضی‌زاده هاشمی لباس پوشیدند که سر قبرش حاضر شوند اما به ناگاه از مرگ بازگشت و کام‌بک کرد و و این از عجیب‌ترین اتفاقات بود.
و او را کلمات عالی است. شیخنا و مولانا حسن شماعی‌زاده گوید: «عمری در مطربی سپری کردم و ترانه‌های بسیار دیدم؛ لیک هیچ کدام به درجه سخن اندی نبود که در توصیف معشوق می‌گفت:« چغاله تردی والا، دل ما رو بردی والا» و شیخ شهرام شب پره گوید: «حاضرم جمله اجر آهنگ‌هایم بدهم و ترانه«تپلوی ریزه میزه» اندی را دوباره بخوانم.»
و او را عمری طولانی بود و به سبب مقامی که داشت، مرگ و غم و پیری بر چهره‌اش پیدا نمی‌شد. پس سال‌ها بگذشت و چون او را وقت وفات نزدیک شد، قابض الروح بر او وارد شد و گفت: «حنا به خدا داده یه ندا که بشی فنا» و دستش بگرفت و رقص کنان و پای‌کوبان با هم از این دنیا رفتند.رحمه ا.. علیه.
و پس از مرگش هاتفی ندا سر می‌داد: «خوشگلا دیگر دست از رقص بکشید و حرکات موزون نکنید که مرادتان رخت بست و رفت» تمه.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
خدایی و وجداناََ هدفتون از نوشتن این خبر چی بود؟الان بخندیم؟خنده دار که نبود.نتیجه ی علمی و عملی داشت؟من که چیزی متوجه نشدم.چقد بی مزه اید شما؟مردم محتاج نون شب هستن شما به فکر جنگولک بازی
جالب بید ولی بار آخرتان باشه با استاد اندی شوخی وکنید بلا
هر هر هر، چه بی مزه واقعا،،،، اندی رو دست انداختین که چه پیامی رو برسونین مثلا؟؟ انقد درک نویسنده پایینه که نمیدونه مردم هم به یکی مثل اندی نیاز دارن هم به شجریان و عقیلی و غیره··· خود عالم پنداری و دیگران رو دست انداختن از ویژگی های بارز آدمای توخالیه
٬ این خواننده ها جز شاد کردن مردم کاری نکردند٪ اونهایی که از گریاندن ملت نون میخورند رومسخره کنید٪
چکار کرده جز شاد کردن دل مردم اختلاس و دزدی که نکرده
چکار کرده جز شاد کردن دل مردم اختلاس و دزدی که نکرده
پاسخ ها
اخه بالا پایین پريدن شد خواندن باصدای گه از ته چاه درميومد
اینا فقط گریه کردن رو دوست دارن که به هدفشون رسیدن
همین که اسم حسن و شهرام اوردی حال کردم