طنز؛ تفاوت های دنیای قبل و بعد از احمدی نژاد
مهرشاد مرتضوی در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: رانندههای اسنپ صبح به صبح که بیدار میشن، میرن جلوی آینه این دیالوگ رو تمرین میکنن که «ببین من خودم فوق لیسانسمرو گرفتم، دیگه کار نبود اومدم با ماشین کار کنم». البته بعد از باز کردن باب گفتوگو با جمله بالا، معمولا دیالوگ به اون سمت میره که «آره بابا.
رانندههای اسنپ صبح به صبح که بیدار میشن، میرن جلوی آینه این دیالوگ رو تمرین میکنن که «ببین من خودم فوق لیسانسمرو گرفتم، دیگه کار نبود اومدم با ماشین کار کنم». البته بعد از باز کردن باب گفتوگو با جمله بالا، معمولا دیالوگ به اون سمت میره که «آره بابا. منم تو این موسسهها سرمایهگذاری کردم، پولمرو خوردن. همه اینا کار احمدینژاد بود». یا «امان از این موتوریا، از سوراخ سوزنم میخوان رد شن. احمدینژاد اینا رو آورد». یا «قبل از احمدینژاد کجا هوا اینطوری کثیف بود؟» حالا کاری نداریم که دکتر احمدینژاد خدمات زیادی به کشور داشته و شما هنوزم هرجا پا میذاری اثراتش هست ولی دیگه قیمت نفت برنت در بازارهای جهانی و آب شدن یخهای قطبی رو چطوری بهش ربط میدین آخه؟!
حالا شایدم یه سندروم خاصی اومده که همه به اوشون گیر بدن. چون به غیر از رانندهها، بقیه اقشار هم بحث رو به این سمت میبرن. طرف یه میلیارد وام از بانک گرفته بدون ضامن، بهش سلام هم میکنی میگه «احمدینژاد بود!» یا خود موتوری که صحبتش شد، میندازه تو پیاده رو از لای مسافرا تکچرخ زنان میره جلو. بهش اعتراض میکنی، میگه «این فرهنگ غلطرو احمدینژاد جا انداخت. ما هم که دیگه چارهای نداریم، همه میرن». ولی اوج قضیه اونجاست که طرف میاد از احمدینژاد انتقاد میکنه، بهش میگی داداش شما خودت حامیش بودی و میگفتی هر کی جلوش وایسته نمیفهمه. میگه: «ای بابا، این فرهنگ غلط حمایت رو هم احمدینژاد جا انداخته. قبلش فقط تخریب میکردیم».
خلاصه انتقاد کردن اشکال نداره، ماهی رو هم هروقت از آب بگیرین، تازهست. فقط وقتی میخواین ژست «کاشف خطاهای احمدینژاد» به خودتون بگیرین، یادتون بیاد آرشیو روزنامههای ۲۲ مرداد هشت سال پیش موجوده!
نظر کاربران
وای بسه دیگه با این همه مشکلاتی که تو جامعه ست شما دست بردار این حرف و حدیثا نیستین