در کامنتهای صفحه هانیه توسلی، شعور موج می زد!
شهرام شهيدي در ستون طنز روزنامه شهروند نوشت: بعد از این که هانیه توسلی گربهاش را از دست داد و سوگ طبیعی خود را با هوادارانش در میان گذاشت، حمله پاپاراتزیهای صفحههای رونالدو و مسی و علی کریمی به سمت هانیه توسلی تغییر مسیر داد و شعور! بود که در کامنتها موج میزد.
بعد از این که هانیه توسلی گربهاش را از دست داد و سوگ طبیعی خود را با هوادارانش در میان گذاشت، حمله پاپاراتزیهای صفحههای رونالدو و مسی و علی کریمی به سمت هانیه توسلی تغییر مسیر داد و شعور! بود که در کامنتها موج میزد. این بود که ما به فکر افتادیم نقشه راه کشور را کشف و ترسیم کنیم. راهی که نه به رم ختم شود و نه به هیچ جای دیگری که جرأت نداریم اسمش را حتی بیاوریم چون میریزند سرمان و تا میخوریم میزنندمان.
دوستی میگفت نشسته بودم، داشتم مقالهای مینوشتم و در آن به دولت انتقاد میکردم که چرا گشت ارشاد را توجیه نمیکند که مردم باید در انتخاب نوع پوشش، نوع روش زندگی، نوع خوراک و... آزاد باشند که یکهو پیامک آمد که هانیه توسلی سوگوار گربهاش شده. بدوبدو خودم را رساندم به گوشی تلفنم و صفحه مجازی خانم توسلی پیدا کردم و کلی زیرش فحش دادم که این چه طرز زندگی است و چه طرز پوشش است و چه طرز... بیخود نبود از احمدینژاد این همه دوربرگردان در تهران به یادگار مانده. ما ملتی هستیم که خوب خودمان را دور میزنیم!
یکی دیگر از راههای شعور مندرج در نقشه راه ما این است که ما حق غر زدن داشته باشیم. همین چند روز پیش در واگن مترو مرد میانسالی نشست کنار یک پیرمرد و از لحظه نشستن شروع کرد به غر زدن و مدام غرولند میکرد که جوانان امروزی اصلا نه ادب دارند نه شعور. پیرمرد به او گفت عزیز جان، اما همین ایستگاه قبلی بود که این خانم جوان بلند شد که شما بنشینی. مرد میانسال هم گفت: بله خب، اما مادر پیرم که هنوز سرپا ایستاده و کسی جایش را به او نداده!
نقشه راه شعور نمیتواند به مسائل اداری بیتوجه باشد. ما در ادارات و سازمانها و نهادها هم کم شعور پنهان و پتانسیل شعور نداریم؛ مثال میزنم. روزی همکار ما با یک ساعت تأخیر رسید شرکت و وقتی رسید همه بدنش باندپیچی شده بود. رئیس بخش تو راهرو ایستاده بود و همکار ما که دیر آمده بود، گفت ببخشید من صبح از بالکن خانهمان افتادم پایین. جناب رئیس هم فرمود: خب منظور؟ نکنه میخوای بگی یک ساعت طول میکشه از بالکن طبقه اول برسی به همکف؟ کسر از حقوق که خوردی میفهمی.
یکی از روشهای کنترل شعور هواداران صفحات مجازی و جلوگیری از ورود آنان به حریم خانوادگی بهویژه مادر و خواهر آدم، این است که برای هر کس خواهر و مادر کسی را یاد کرد جریمه نقدی بگذارند. دوستی تعریف میکرد رفته بوده فرنگ و سر چهارراه پلیس جریمهاش میکند. دوست ما هم یادش میرود اینجا سرزمین مادریاش نیست و شروع میکند به فحاشی به پلیس. میبرندش دادگاه. قاضی میگوید شما به علت توهین به مامور پلیس هزار یورو جریمه میشوید. چیزی میخواهید بگویید؟ دوست ما هم میگوید: خیلی دلم میخواست چیزی بگم اما با این قیمتهای جریمه، نه!
نظر کاربران
بنظر میاد هانیه توسلی عمدا و اگاهانه چنین کامنتی رو قرار داده تا جلب توجه کنه و برای بسیاری از این تیپ ادما توجه مهمه و کمیت .. و نه کیفبت پیام و بازخورد .. پس خانم توسلی بمراد دلش رسید و مستفیض التفات لازمه گشت .. دوست بازیگری دارم که میگفت ما وقتی روی پردهایم خوشحالیم و مسرور و کاملا مهربان و حتی میتونیم نقش فرشتگان رو هم تقلید کنیم ولی امان از موقعی که از پرده نمایش و دیده شدن بدور افتیم چنان حالات عجیب و غریبی پبدا میکنیم و چنان تشنه توجه میشیم که زمین و زمان رو هم وام میگیریم تا بچشم اییم .. این خانم هم احتمالا دجار خلا و کمبود توجه بودن و الان کلی سرحال و قبراق تشریف دارن زیرا توجه بسیاری رو بخود جلب کردن .. پس گربه بینوا بهونهس .. مهم جاگرفتن در اذهان مردمه ولو کوتاه و بیمقدار و فاقد معنی !
پست اینستاگرامش برای خودنمایی بود همین
آن زمان که شعور را تقسیم میکردند متاسفانه ما ایرانی ها چونکه قدمت زیادی در تاریخ داریم و بقولی کهنسال بحساب میاییم صدای زنگ تقسیم شعور را نشنیدیم و در خواب غفلت بودیم که تمام شعور و معرفت نسیب ممالک جوانتر شد و ما دست خالی ماندیم!!!