موی وزوزی لب کلفت سپندسوار
یک عمر با نیکبخت روی دورِ تند
سال ۱۳۷۷ در بازی رفت استقلال و ابومسلم در لیگ آزادگان یک بازیکن جناح راست استقلال را آزار داد. جوانکی استخوانی سیه چرده لب کلفت با موهای کوتاه وز که تازه ۱۸ سالش شده بود.
قرار شد نیکبخت در مسیر زمینی از تهران به مشهد تماس بگیرد تا اولین مصاحبه اش را بعد از پیوستن به استقلال برای استقلال جوان آماده کنم. اول با ارسطو محمدی و مسعود قاسمی به طور مشترک در یکی از واحدهای همان ساختمان آژانس المپیک اقامت گزیدند. چندی بعد سپند مشکی خرید تا رفت و آمدشان به مرغوبکار تسهیل شود و خیلی زودتر از آنکه پژو سوار شود، بر اسب مراد نشست و محبوب سکوها شد و کم کم خرجش را از آن دو نفر دیگر جدا کرد. آن سال هم پستی نیکبخت خیلی تلاش کرد تا جایی در ترکیب پیدا کند اما قافیه را زود باخت. با اینکه فامیل با نفوذی هم در خوزستان داشت، توسل به او هم کمکی به بازی کردنش نکرد. این بازیکن اهوازی ناراحتی اش را از نیمکت نشینی علنی کرد اما پرویز ملومی دستیار منصور پورحیدری در جریان یکی از اردوها به صراحت گفت: «فلانی ... کرده ناراحته! ما چپ مون را پیدا کردیم. با این بازیکن تا ۵ سال چپ استقلال بیمه است، هر کس هم ناراحته بره جای دیگه!»
آن روزها در فروشگاه عقیلی، تولید کننده آن زمان البسه استقلال شماره ۲۲ واحدی نیکبخت خیلی بیشتر از بقیه طرفدار پیدا کرده بود. نیکبخت برخلاف پیش بینی ها به خاطر اشتباهات خودش زود از اردوی تیم ملی اعزامی به جام ملت های آسیا - لبنان ۲۰۰۰ خط خورد اما وقتی سال بعد براگا مربی موقت سیبیلو برای اولین بار در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ در تبریز او را به میدان فرستاد، امیدواری ها به او و چپ تیم ملی هم افزایش پیدا کرد. رفتن به فوتبال امارات و همبازی شدن با فرهاد مجیدی فرصتی برای پول درآوردن بود اما نیکی خیلی زود دلش برای تهران و دوستانش در تهران تنگ می شد. او به همین دلیل وقتی به دعوت باشگاه اتلتیکو مادرید به اسپانیا رفت، به شکل عجیب و غریبی بیمار شد و در تمرینات این تیم حاضر نشد!
او بعد از جام ملت های لبنان ۲۰۰۰، جام ملت های ۲۰۰۴ را هم از کف داده بود و می خواست در جام جهانی ۲۰۰۶ حاضر باشد ولی حاشیه ها مانع می شد. سال ۱۳۸۵ درست در روزی که استقلال قهرمان لیگ برتر شد، نیکبخت نمایش خوبی مقابل برق شیراز داشت اما در رختکن گفت که فصل آینده به پرسپولیس می رود! او درحالی که شانه به شانه حسین کاظمی و سیاوش اکبرپور کف رختکن نشسته بود و هنوز عرقش خشک نشده بود، گفت که احتمال قریب به یقین فصل بعد را در پرسپولیس توپ خواهد زد.
شاید از نگاه نیکبخت بازی کردن با پیراهن پرسپولیس یک چالش جدید و یک انگیزه جدید بود کما اینکه اوایل نیز چنین شد اما همه این نیروهای انگیزشی ضعیف تر از آن بود که بر عادت های او و میل به حاشیه اش غلبه کند. او که ۶ فصل موفق را در استقلال سپری کرده بود در پرسپولیس ۳ فصل هم به زور دوام آورد و بعد از آن در استیل آذین، صبا، پیکان، گهر و داماش به دنبال جایگاه از دست رفته فوتبالی اش بسیار دوید. تلاش باطلی که همواره با نیروی حاشیه متوقف می شد. او حالا به استقلال برگشته و می خواهد بعد از یک دهه، آب رفته را به جوی بازگرداند.
نظر کاربران
ای کاش یه ذره فقط یه ذره به عقوبت کاری که با هوادارا کردی فکر میکردی.... همه اشتباه می کنند درست ... اما تو از شکم سیری این کار را کردی .......نمیدونستی جایگاه هوادارا در فوتبال که تو را به اوج بردند و محبوبیت تو را رقم زدن کجاست.... به جای حفظ جایگاه هوادارا تو قلبت اونارا از قلبت بیرون کردی و یه آبی هم روش خوردی و نتیجه اش شد این.
هرکی به لنگیا پیوسته بعدش بدبخت شده هم ازلحاظ ورزشی هم زندگی اما در مکتب استقلال همیشه آب رفته را هم میتوان به جوی بازگرداند
بزرگواران ایشون با پرسپولیس با مربیگری افشین قطبی قهرمان لیگ شدند در ثانی اعلام کرد که بهترین دوران بازی خودش رو در پرسپولیس داشته و از همان اولش هم پرسپولیسی بودم!!
بعدش چه جوری میگید که سه فصل رو به زور حمل کرده هان؟؟!
اسم نیکبخت یعنی آیینه دق کیسه کشا
نتیجه ی خیانت به استقلال همینه