اولسان، ملبورنی دیگر می شود؟
سفر به اولسان برای خبرنگاران و مشوقهای تیم ملی نزدیک به ۲۴ ساعت طول کشید؛ سفری سخت و البته خسته کننده. با این حال وقتی دل به "امید" بسته باشی، این سختی شیرین میشود.
برای ما خبرنگاران که بالا و پایین در این فوتبال زیاد دیدهایم، دو برد پشت سر هم حسابی سرحالمان آورده و تنها یک حس مثبت است که دشواریهای ترانزیت چند ساعته در فرودگاه دوبی و هشت ساعت پرواز از دوبی تا سئول و طی مسافت چهار ساعته از سئول تا بوسان با مینی بوس را برایمان آسان کرده.
شاید که نه مطمئنا لحظاتی که پشت سر گذاشتهایم و ساعتهایی که پیشرویمان است، جزو تاریخ فوتبال ایران خواهد بود، زمانی که نوشته خواهد شد یا به نام "پیروزی" فوتبال ایران یا ...
از وقتی در دوحه تیم ملی مردانه بازی کرد و تا بعد از برد روحیه بخش برابر لبنان، همه به یک چیز فکر کردهاند، بازی با کره و صعود به جام جهانی و تکمیل ماموریت. اکنون زمان این ماموریت فرا رسیده. بازیکنان تیم ملی میدانند که برای تکمیل شادی مردمی که فارغ از نتیجهاش، چند روز پیش حماسهای بینظیر را رقم زده فقط یک نود دقیقه مانده و اگر این مهم در "بازی سرنوشت" رقم بخورد یک هفتهی شادِ شاد برای مردم ایران در تاریخ ثبت میشود.
اکنون ما در کره هستیم به نمایندگی از رسانههای ایرانی. احتمالا حسی که ما الان داریم، مانند حسی است که خبرنگاران ایرانی یکی، دو روز پیش از هشت آذر ۷۸ در ملبورن داشتهاند. حسی بین بودن و نبودن، حسی برزخی. حسی که هر چه قدر هم مثبت باشد، باز هم نمیشود با اطمینان و قطعیت از سرنوشت ختم به خیر بودنش حرف زد اما ایران امیدوار است. فوتبال ایران زنده است به این امیدش. امیدی که بازیکنان تیم ملی به دعای مردم بستهاند، امیدی که مردم به خدا دارند.
کرهجنوبی میشود استرالیایی دیگر؟ اولسان، ملبورن دیگری خواهد بود؟ سرنوشت "چوی" که در چند روز آخر گزافه کم نگفته، همانی خواهد شد که فوتبال ایران بر سر "ونهبلز" معروف در بازی تاریخی آورد؟ همه را با حس مثبت که جواب بدهید، دلتان روشن خواهد شد که اینروزهای تاریخی شادیاش برای مردم ایران جاودانه خواهد شد.
ارسال نظر