حمله دادکان به علی آبادی و رویانیان
محمد دادکان پس از ۶ سال دوریاش از فوتبال، همچنان همان آدم صریحاللهجهای است که انتقادهایش را بدون هیچ لکنتی بر زبان میآورد. دادگان البته برای حضور در فوتبال یک شرط دارد و آن هم اینکه مسئولان ورزش پذیرای خدمت صادقانه باشند.
* آقای دکتر! مدتها سکوت کرده بودید. اما خیلیها منتظرند تا واکنش شما را به پالسهای مثبتی که از سوی وزارت ورزش برای بازگشتتان به ورزش فرستاده شده ببینند. شاید صحبتهای وزیر ورزش نخستین اظهارنظر صریح مقام اول ورزش کشور برای بازگشتتان به ورزش باشد و به نظر میرسد یخهای موجود در حال آب شدن است.
اگر کسی بتواند به جامعهاش کمک کند و مسئولان ورزش هم پذیرای خدمت صادقانه باشند هیچ کس نیست که این مسئولیت را نپذیرد.
* برداشتتان چیست؟ فکر میکنید مسئولان فعلی ورزش کشور پذیرای خدمت شما هستند؟
من نمیگویم که نسبت به من چنین رفتاری داشته باشند. من معتقدم هر کس که میتواند خدمت صادقانه انجام بدهد، باید مسئولان ورزش به دنبال گرفتن خدمات او باشند. اگر کسانی که ورزش را اداره میکنند واقعا به فکر پیشرفت ورزش هستند و چنین تفکری دارند، حتی اگر شده باید دشمنشان را هم بپذیرند.
* حالا با صحبتهایی که عباسی مطرح کرده نظر شما چیست؟
من با عباسی هیچ مشکلی ندارم. خود او هم در جایی گفته بود که مگر من دادگان را برکنار کردهام که او بخواهد از من ناراحت باشد؟ آنهایی که من را برکنار کردند باید جوابگو باشند. کسانی مثل علیآبادی که میخواستند ورزش را در انحصار خود درآورند باید بیایند و درباره آن تصمیمشان جوابگو باشند. من همان طور که گفتم اگر انشاءالله شرایط مساعد باشد، مثل هر کس دیگری که دوست دارد خدمت صادقانه ارائه دهد، من هم حاضرم به مملکتم خدمت کنم.
* یعنی حاضرید روزهای بدون دردسری که پس از رفتنتان از فوتبال تجربه کردید را کنار بگذارید و به روزهای پردردسر برگردید؟
هیچ کس نیست که دلش نخواهد خدمت کند. هر جای ورزش که باشد حاضرم به مملکتم کمک کنم، به شرطی که کسانی که من را دعوت میکنند، شرایطم را بدانند و متوجه باشند که من هیچ وقت به دنبال پست و مقام نبودهام و هر کاری از دستم بربیاید را انجام میدهم.
* بارها مطرح شده که شما به فوتبال برمیگردید اما هر وقت این بحث مطرح شد یکی از شرطهای شما این بود که مسئولان سازمان تربیت بدنی سابق باید از شما به خاطر نوع برکناریتان دلجویی کنند. حالا ممکن است به خاطر اظهار نظر وزیر، شما هم خواستهتان را تعدیل کنید؟
خواسته من خواسته نامعقولی نیست. اما همین که مسئولان ورزش بدانند که چه رفتاری با ما شد و ما را دعوت کنند، خودش میشود دلجویی. البته میگویم نه برای گرفتن پست و مقام دعوتمان کنند بلکه تنها از ما بپرسند که چه نوع خدمتی را میتوانیم ارائه کنیم.
* نظرتان در مورد این روزهای فوتبال ایران چیست؟
قصد ندارم راجع به فوتبال زیاد حرف بزنم اما وضعیت فعلی را که میبینم تنها غصه میخورم. کسانی امروز در فوتبال، از فوتبال حرف میزنند و مدعی وجود فساد و مافیا در فوتبال هستند که هیچ سنخیتی با این رشته ورزشی ندارند. اگر واقعا فوتبال فاسد است آنها نقششان به عنوان مدیر باشگاه، چه بوده است؟ آیا آمدهاند برای اصلاح فوتبال قدمی بردارند؟ من امیدوارم که تیم ملی به جام جهانی صعود کند. چون این آرزوی همه مردم ایران است. اما واقعا فوتبال ایران بینظم شده است. تنها چیزی که در فوتبال ایران وجود ندارد نظم است. متاسفانه آمدهاند و قشر زحمتکش داوران را به سلاخخانه بردهاند. آنها کسانی هستند که هیچ ربطی به فوتبال ندارند و برای خراب کردن فوتبال آمدهاند. میخواهم این را بپرسم که مربیای که در سال ۴۰۰ - ۵۰۰ میلیون تومان به عنوان کمترین حقوق دریافت میکند، چه خدمتی را به فوتبال انجام داده است؟ این مربیان کدام فوتبالیست را به کشور عرضه کردهاند؟ هنوز مهدوی کیا و علی کریمی در بورس هستند و گرفتن اطلاع از آخرین وضعیت این بازیکنان، پربینندهترین خبر روزنامهها و رسانههاست. این نشان میدهد که ما هیچ بازیکنی را بعد از این بازیکنان پرورش ندادهایم و این واقعیت فوتبال ایران است. یکی از حرفهای بسیار درست کیروش درباره باشگاه پرسپولیس بود. او گفت که پرسپولیس باعث ضربه خوردن تیم ملی شد اما هیچ کس نیامد این صحبت را تحلیل کند. اما به اعتقاد من حرف کیروش کاملا درست است چرا که بازیکنانی که در گذشته یار ثابت تیم ملی بودند، با حضور در پرسپولیس اشباع شدند. نمیگویم تمام مشکلات به خاطر مدیر پرسپولیس است اما او با حرکاتش و تزریق پول بیرویه بازیکنان را اشباع کرد.
*همه اینها تمام مشکلات فوتبال است؟
متاسفانه اظهارنظرهای بیجا هم یکی دیگر از مشکلات است. یک مربی میگوید لیگ ۱۸ تیمی خوب است و مربی دیگر میگوید لیگ ۱۶ تیمی و من متاسفم که کارشناسان تنها کسانی هستند که در این باره مورد سوال قرار نمیگیرند. مگر میشود فوتبال را با سلیقه اداره کرد؟ فوتبال به سمتی رفته که ۲۰ سال دیگر هم به راه خود برنمیگردد. یک زمانی بود که علیآبادی حتی اعتقاد داشت لیگ فوتبال میتواند ۲۴ تیمی شود. آخر با کدام امکانات؟ همین آقایان مدعی بودند ساخت و سازهایشان از ۶۰ سال گذشته ورزش ایران بیشتر است اما من میخواهم این را بپرسم که چرا هنوز وقتی قرار است یک مسابقه مهم برگزار شود دوباره به سراغ ورزشگاه آزادی میرویم؟ چرا وقتی قرار است در کشتی، فوتبال، فوتسال، قایقرانی، والیبال، بسکتبال و سایر رشتهها مسابقهای را برگزار کنیم، غیر از ورزشگاه آزادی جای آبرومندی نداریم؟ من برای مجلس هم متاسفم که آخر سر هیچ کس نفهمید تحقیق و تفحصش به کجا رسید. چرا برای ساختن یک ورزشگاه باید ۲۰ سال وقت صرف کنیم؟ من از شما میخواهم در اینترنت درباره ورزشگاه بازل سوئیس تحقیق کنید. این ورزشگاه طی ۳۶۳ روز ساخته شده این یعنی اینکه حتی کمتر از یک سال وقت صرف شده تا این استادیوم با آن امکانات بینظیرش ساخته شود. آن وقت ما برای چه باید بعد از ۲۰ سال در حسرت افتتاح ورزشگاه نقش جهان باشیم. مردم ما این چیزها را میدانند. آنها همیشه نشان دادهاند که به همه چیز اشراف دارند اما تریبونی ندارند تا حرفهایشان را بزنند. حرفهای من مخالفت با نظام و دولت نیست. حرفهایی که میزنم واقعیتهای جامعه است. اگر آقایان واقعا ادعا دارند که بیشتر از ۶۰ سال گذشته ساخت و ساز در ورزش انجام دادهاند به جای ارائه آمار بیایند در این ورزشگاهها مسابقه برگزار کنند.
* آقای دکتر! به غیر از جنبه فوتبالی که دارید، همه شما را یک فرد تحصیلکرده میشناسند و حتما صحبتهای شما درباره درگیریهای وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک میتواند جالب توجه باشد. میخواهیم این را بپرسیم که سابقه داشته رییس کمیته ملی المپیک و رییس سازمان تربیت بدنی که برخاسته از دو دولت متفاوت هستند، با هم به اختلاف بخورند اما اختلاف وزیر ورزش و رییس کمیته ملی المپیک که هر دو یک خاستگاه مشترک دارند، کمی تعجببرانگیز است.
من میخواهم این سوال را بپرسم که آن قلمهای شرافتمندانه کجا هستند؟ چرا نمیپرسند که مسئولان کمیته ملی المپیک برای چه بر ماندن اصرار دارند؟ آنها یک روز مدعی بودند که دادگان با فیفا در ارتباط است و مدام به آلمان میرود. آنها به من لقب اجنبی پرست دادند. یادم میآید در همان روزها عماد افروغ رییس کمیسیون فرهنگی مجلس من را دعوت کرد و ناراحت بود که چرا در ورزش به این راحتی مدیرسوزی میکنیم؟ من میخواهم بپرسم که ماندن علیآبادی چه سودی به ورزش میرساند؟ برای ماندن یک مدیر یا عوام باید او را بخواهند، یا متخصصین یا دولت. حالا وقتی که هیچ کدام آن مدیر را تایید نمیکنند، ماندنش چه سودی دارد؟ چطور این آقایان میخواهند بدون اینکه مقبولیتی اجتماعی، سیاسی و ورزشی داشته باشند در ورزش بمانند؟ تا کی میخواهند با نامهنگاریهایشان به کمیته بینالمللی المپیک برای ورزش مملکت دردسر ایجاد کنند یا پای شیخ حمد را به ورزش ایران باز کنند؟ آنها که مدعی بودند من در بغل اجنبیها هستم چرا الان خودشان دست به کارهایی میزنند که ورزش ایران را با چالش روبهرو میکند؟ فکر میکنم زمستان رفت و روسیاهی به زغال ماند. آنها که خودشان را وطنپرست میدانستند اکنون برای کشور مشکل ایجاد کردهاند. آقای کیومرث هاشمی که آن روزها مصاحبه میکرد و میگفت دادگان در دامن خارجیهاست، چرا الان سکوت کرده؟ تا کی میخواهد کنار باشد و از واقعیت حرفی نزند؟ وزنهبرداری و کشتی را از این ورزش بگیرید تا معلوم شود این آقایان برای ورزش چه کردهاند. برای من این موضوع عجیب است که چرا برخی مدیران فدراسیونها که سالها سابقه حضور در ورزش را داشتهاند سکوت کردهاند؟ چرا مشحون، ناطق نوری، کرباسیان و خسروی وفا مقابل این اجحافی که به ورزش میشود سکوت کردهاند؟ شما که میدانید روسای کمیته ملی المپیک چگونه انتخاب شدهاند چرا سکوت کردهاید؟ شما نمیدانید مسئولان کمیته ملی المپیک از جان ورزش چه میخواهند؟ آقای علیآبادی در تلویزیون آمده و گفته که من دادگان را برکنار نکردم و بیرون از برنامه گفته که دولت دادگان را برکنار کرده است. مهندس شهنازی و رضا رحیمی را پیش من فرستاده تا بگوید که برکناریاش کار دولت بوده است اما من از گوشه و کنار شنیدهام که دکتر احمدی نژاد گفته که برکناری من اجحافی بوده که در حق مدیریت آن زمان فدراسیون روا شده و کاری کنید که دادگان به فوتبال برگردد. آقای علیآبادی که خودش میگفت جزیره خودمختار نمیخواهد چرا جزیره خودمختار راه انداخته است؟ من از رسانهها میخواهم خدمات مدیریت علیآبادی در ورزش را بنویسند و به اطلاع مردم برسانند. چرا آن زمان علی آبادی میگفت عمر مدیریت چهار سال است ولی حالا که ۷ سال از مدیریت خودش میگذرد در تکاپو است که باز هم در ورزش بماند؟ اگر اساسنامه کمیته ملی المپیک ایراد دارد، چرا چهار سال پیش که با همین اساسنامه روی کار آمدید این ایرادها را ندیدید؟ چرا در این چهار سال اساسنامه را اصلاح نکردید و حالا که انتخابات نزدیک است یادتان افتاده اساسنامه ایراد دارد؟ من برای روسای فدراسیونهای برکنار شده متاسفم که میگویند میخواهیم برگردیم. آیا شما میخواهید برگردید به ورزش خدمت کنید یا میخواهید گروهی درست کنید تا فردی را در ورزش نگه دارید که هیچ سنخیتی با ورزش ندارد. چرا نباید به جای علیآبادی یک ورزشکار المپیک دیده رییس کمیته ملی المپیک شود؟ مگر این شما نبودید که میگفتید ورزش به حضور جوانان و مدیریت آنها نیاز دارد؟ چطور وقتی شما رییس سازمان بودید به راحتی میتوانستید روسای فدراسیونها را برکنار و روسای کمیته ملی المپیک را انتخاب کنید و هیچ کس هم حق نداشت صحبت کند؟ اگر آن رفتار شما قانونی بود، رفتار مسئولان فعلی وزارت ورزش هم قانونی است. آقای علیآبادی! این جایگاهی که شما برای نگه داشتنش تلاش میکنید، برای شما نیست. این پست هم مثل خیلی پستهای دیگر در این مملکت به ناحق به شما رسیده. برای صداوسیمایی که تنها اسمش صداوسیما است متاسفم. برنامههای ورزشی صداوسیما جرات حرف زدن ندارند و تنها با هم رقابت گذاشتهاند که بگویند کدامشان باسابقهتر است! این برنامههای ورزشی که فقط به بودنشان مینازند چه گلی به سر این ورزش زدهاند و چه ناحقی را به حق تبدیل کردهاند؟ این برنامههای ورزشی کدام گره را از ورزش باز کردهاند؟ شما تریبون صداوسیما را به مردم بدهید تا آن وقت با واقعیتها آشنا شوید.
ارسال نظر