فنونی ها و خاطره سیاهی پای چشم عباس سرخاب
برادران سرخابی فوتبال ایران! +عکس
مهدی و مرتضی فنونی زاده شاید شیرین ترین و رفیق ترین برادران فوتبالی تاریخ ایرانند که همیشه با هم می گویند و می خندند.
خبرآنلاین: مهدی و مرتضی فنونی زاده شاید شیرین ترین و رفیق ترین برادران فوتبالی تاریخ ایرانند که همیشه با هم می گویند و می خندند.
مهدی و مرتضی فنونی زاده مشهورترین برادرانی هستند که با پیراهن دو تیم استقلال و پرسپولیس مقابل هم بازی کرده اند.
در تاریخ دربی های پایتخت چند بار اتفاق افتاده است که دو برادر از یک خانواده در قالب دو تیم مختلف مقابل هم قرار گرفته اند. حسین و علی قاضی شعار اولین برادرانی بودن که مقابل هم بازی کردند. حسین دروازه بان استقلال در ۳ دربی بود و علی نیز مدافع پرسپولیس در یک دربی بود.
فریدون و مسعود معینی نیز دومین گروه از برادران سرخابی بودند که در دهه ۵۰ مقابل هم بازی کردند. فریدون ۱۱ بار برای پرسپولیس و مسعود ۴ بار برای استقلال بازی کرد. پس از آن نوبت بیانی ها بود که در یک دربی مقابل هم قرار گرفتند: دربی سال ۶۵ در جام باشگاههای تهران. شاهین ۱۲ بار برای استقلال بازی کرد، اما شاهرخ یک بار برای پرسپولیس و ۱۱ بار برای استقلال در دربی به میدان رفته است. برادران فنونی زاده نیز چهارمین گروه برادران سرخابی هستند که در دربی مقابل هم قرار گرفته اند: مرتضی در ۱۰ دربی برای پرسپولیس و مهدی در در ۵ دربی برای استقلال بازی کرد. این عکس نیز مربوط به دربی ۴ بهمن ۱۳۷۰ است که دو برادر مقابل هم قرار گرفتند. مسابقه ای که با نتیجه بدون گل به پایان رسید.
این دو خاطرات جذابی از دربی ها داشتند که یکی از جذاب ترین خاطرات شان جایی بود که مهدی فنونی زاده برای مان گفت:« علی آقا مربی پرسپولیس بود و مربی ما در تیم ملی راستش ما حسابی از علی آقا حساب می بردیم. ولی دیدم زدن پای چشم عباس سرخاب را آوردن بالا بچه کبود شده بود. من حسابی خونم به جوش آمد گفتم:« عباس کی زدت گفت ندیدم یکی از دفاع ها بود. دویدم رفت تو رختکن پرسپولیس واسه دعوا. در را باز کردم دیدم علی آقا نشسته ، زدم به سیم آخر گفتم کدوم فلان ، فلان شده ای (!!!) زده زیر چشم عباس سرخاب. ضعیف گیر آوردین؟ » باقی خاطره را با فریاد بلندی از خنده ، مرتضی تعریف می کند:« گفتم:« هوی مهدی آروم باشد ، داری به خودمون فحش می دی ! من زدم زیر چشمش آخه خیلی اذیت می کرد! بابا سرخاب هم خیلی تیز و بز بود ناقلا!»
ارسال نظر