مالک زن باشگاه یا مدل حرفه ای؟ +عکس
روزهای اول با نام مریم امیرکمالی از او یاد می کردند اما خودش در اولین مصاحبه گفت که نامش زینب است نه مریم. خرید مالکیت یک باشگاه فوتبال توسط یک بانوی ایرانی – لبنانی آنقدر سوژه جالبی بود که او را در صدر اخبار رسانه ها و شبکه های اجتماعی قرار بدهد.
امیر کمالی دختر یک زوج معروف ایرانی - لبنانی است. می گوید مادرش یکی از شاگردان ممتاز دکتر چمران بوده که دوره های نظامی، چریکی و جنگ های نامنظم را نزد دکتر چمران دیده است اما جالب تر این است که او یک مدل حرفه ای است و در نشریات پوشش اسلامی تصاویر زیادی از او منتشر شده است. مصاحبه یکی از وبلاگ های هواداری نساجی با او را می خوانید:
چه اتفاقی افتاد که با نساجی گره خوردید؟
- من برای کار دیگری آمده بودم شمال. با آقای حیدرزاده رابطه خانوادگی داریم. شبی که مهمان خانواده ایشان بودیم دیدم خیلی آشفته هستند و مدام تلفنی حرف می زنند. من نمی دانستم ایشان در قضیه باشگاهداری هستند ولی به من توضیح دادند که جریان چیست. من درباره موضوع حرف زدم و ناگهان فکری به سرم زد.
چه فکری؟
- شاید ظاهرم این را نشان ندهد اما من تعهدی گردن خودم داشتم. می خواستم یک کار عام المنفعه انجام بدهم و آخرت خودم را تضمین کنم. به آقای حیدرزاده گفتم نمی دانم فوتبال چیست اما حاضر به سرمایه گذاری در این منطقه هستم.
شناختی از نساجی داشتید؟
- اولش نه اما وقت گذاشتم و تحقیق کردم. دیدم تیم پر از ابهام است. مثلا آقای پرهام کیست؟ چه کار کرده در این تیم؟ چقدر تماشاچی دارد؟ مربی اش کیست؟ بعد هم رفتم سر تمرین و برخورد خوب بازیکن ها را که دیدم انگیزه ام بیشتر شد. از آن وقت هم ذهنم درگیر ماجراست.
ولی ظاهرا شما در این علاقمندی تنهایید و نمی خواهند تیم را به شما بدهند.
- من جلسه ای داشتم با تیم مدیریتی نساجی و مالکین دو درصدی سهام که از آدم های مهم ورزش اینجا به حساب می آیند آمدند و سه شرط طبیعی گذاشتند و بعد نوبت به شروط غیرطبیعی رسید!
چه شروطی؟
- مثلا اینکه اگر تیم سقوط کرد باید به اداره کل تربیت بدنی خسارت بدهم یا منابع مالی من با یک چک سه امضائه در اختیار آنها باشد. گفتندبدهی ها را پرداخت می کنی؟ گفتم بله. ۴ برگ گذاشتند جلوی من گفتندبفرما. این صورت بدهی ها، زود پرداخت کن. من جواب دادم باید مطالعه کنم. گفتند وقت نیست، جواب دادند پس هیچی و برگه ها را به من ندادند.
ماجرای آقای پرهام چیست؟
- ایشان گفته بود پولی بابت انتقال نمی خواهد اما ناگهان یک آدمی به اسم سهیل اسدی سبز شد و گفت ۵۰۰ میلیون بدهید بابت ۹۸ درصد. در دفترخانه بودیم که شماره حساب داد و گفت: «کار دارم، عجله کنید!» من شماره حساب را دیدم مال راننده باشگاه بود. ظاهرا ... بعد هم مبایعه نامه را خانم منشی با خودکار نوشته بود بدون کد رهگیری، شماره ثبت و ... اصلا وضع عجیبی بود! گفتم خانم این مبایعه نامه باید با خودنویس نوشته شود.
پول را دادید؟
- نه اما برایم جالب بود آقای پرهام که گفته بود فقط پرداخت بدهی بازیکن ها برایش اهمیت دارد طلب پول کرد. در حالی که با این ۵۰۰ میلیون می شود خوابگاهی ساخت تا اینقدر از هتل نوید برای باشگاه صورتحساب نیاید.
بالاخره ماجرا به کجا رسیده؟
- دوستان پریروز زنگ زدند و گفتند شما هستید؟ من گفتم بله اما باز دیروز دیدم مصاحبه کرده اند که من صلاحیت باشگاهداری ندارم. الان هم شنیده ام دارند با یک خریدار جدید حرف می زنند.
آنها نگران چه هستند؟
- من پروفایلم مشخص است. بله، باید صلاحیت اجتماعی داشته باشم چون قرار است جوان ها را دست ما بسپارند. شاید هم نگران دیوانگی من هستند اما من جواب دادم سالم ها که نتوانستند با این تیم کاری کنند شاید یک دیوانه بتواند!
متولد کجا هستید؟
- بیروت. من در جنوب لبنان و منطقه شیعه نشین به دنیا آمده ام.
روانپزشک هستید؟
- من فارغ التحصیل رشته روانشناسی دانشگاه «ای یو وی» هستم. آذر ماه سال ۹۰ آمده ام ایران.
کار خاصی می کردید؟
- من به طور حرفه ای کار طراحی لباس و مدلینگ می کنم و کنار پدرم کار تجارت و فاینانس انجام می دهم. مدیر پوشاک اتاق بازرگانی ایران و لبنان هم هستم.
نظر کاربران
الان مشكلش چي بود كه شما اينجوري تيتر زدي خيليم خانمه ، من كه مطمئنم بزارن موفق ميشه
همچين گفتين مدل حرفه اي كه آدم فكر مي كنه....!!
اين كه مدل اسلاميه و خيلي هم كارش درسته. خانم امير كمالي اينجا كارها طبق اصول پيش نميره و تعجب نكنين از توقعات عجيب و غريب .همه دنبال سهم خواهي هستن.
متاسف