داستانک: لیوان را زمین بگذار
استادی در شروع کلاس درس، لیوانی پر از آب به دست گرفت و آن را بالا برد که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟

یکی از شاگردان گفت: دستتان کمکم درد میگیرد. استاد گفت: حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟ شاگرد دیگری گفت: دستتان بیحس میشود. عضلات بهشدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج میشوند و مطمئنا کارتان به بیمارستان خواهد کشید؛ همه شاگردان خندیدند. استاد گفت: خیلی خوب است ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است؟ شاگردان جواب دادند: نه. استاد گفت: پس چهچیز باعث درد و فشار روی عضلات میشود و در عوض، من چه باید بکنم؟ شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید. استاد گفت: دقیقا مشکلات زندگی هم مثل همین است. اگر آنها را چند دقیقه در ذهنتان نگه دارید ، اشکالی ندارد اما اگر مدت طولانیتری به آنها فکر کنید، به درد خواهند خورد. اگر بیشتر از آن نگه دارید، فلجتان میکنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود. فکر کردن به مشکلات زندگی مهم است اما مهمتر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب، تحت فشار قرار نمیگیرید و هر روز صبح سرحال و قوی بیدار میشوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشی که برایتان پیش میآید، برآیید.
نظر کاربران
یکی از آرزوهام اینه که برگردم به دوران مدرسه و به حرفایی یکسری از معلم ها و مدیرها می زدند جواب دندون شکن بدم
خیلی خوبه که همه مشکلاتو بشه مثل لیوان کنار گذاشت یا اونو تا ته سر کشید ولی گاهی نمیشه...چقدر سخته....توکل فقط خدای من این تنها چیزیه که تو زندگیم واسم مونده...کمکم کن.
فکر کردن به مشکلات زندگی مهم است اما مهمتر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید. به این ترتیب، تحت فشار قرار نمیگیرید و هر روز صبح سرحال و قوی بیدار میشوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشی که برایتان پیش میآید، برآیید.
داستان آموزنده ای بود لااقل برای من اینطوربود.ممنون برترینها