روایت یک ایرانی در کتاب دانش آموزان عراق
فداکاری و گذشت پزشک کشورمان در زمان حملات ناجوانمردانه شیمیایی رژیم عراق به حلبچه و نجات تعدادی از کودکان مصدوم، از سال تحصیلی جدید در کتابهای درسی دوره ابتدایی دانشآموزان عراق روایت میشود.
روایت زیر بیان گوشهای از ازخود گذشتگی و ایثار مردی است که در دوران هجوم ناجوانمردانه رژیم بعثی عراق و بمباران شیمیایی شهر بی دفاع حلبچه، علی رغم اینکه خود درگیر آثار و دردهای بی پایان بمباران شیمیایی در مناطق عملیاتی جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان است، با فداکاری مثال زدنی خالق زیباترین جلوههای انسانیت فارغ از تعلقات نژادی و ملیتی شده و امروز روایت آن دلاورمردی و ایثارگریها تبدیل به متون درسی کتابهای دانشآموزان کردستان عراق میشود.
«حشمتالله ویسی» پزشک متعهد کشورمان اظهار داشت: متولد ۱۳۴۵ اهل روستای «الیاسی سنجابی» استان کرمانشاه هستم، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در این روستا گذرانده و دبیرستان را در شهر کرمانشاه گذراندم، پدرم کشاورز است و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته گیاهشناسی دانشگاه یزد هستم، ضمن اینکه دوره لیسانس طب سنتی را نیز گذراندم و در حال حاضر دانشجوی دکتری داروسازی همدان هستم.
وی گفت:سال ۶۵ در شلمچه و عملیات کربلای ۵ عضو تیپ نبیاکرم کرمانشاه بودم که در اثر بمباران شیمیایی رژیم بعثی عراق شیمایی شدم، سابقه ۲۶ ماه حضور در جبهه را داشته و ۲۵ درصد نیز جانبازی دارم.
ویسی در تشریح کمکرسانی به کودکان شیمیایی حلبچه یادآور شد: در دوران سربازی آموزش مبارزه با سلاحهای شیمایی و میکروبی را دیدم، بعد از شیمیایی شدن در بیمارستان بقیةالله (عج) تهران بستری شدم و مقداری از پوست و ریهام دچار آسیب شد؛ بعد از مدتی استراحت در منزل مجدداً به تهران بازگشتم و از سپاه خواستم گروهی تشکیل شده تا آموزش مبارزه با سلاحهای شیمیایی را ببینیم تا اگر بمباران شیمیایی صورت گرفت، بتوانیم به مردم کمکرسانی کنیم.
این پزشک فداکار افزود : بعد از چند بار بمباران شیمیایی که توسط عراق در جبههها صورت گرفت و امدادگری که در این خصوص انجام شد، سال ۶۶ صدام شهر حلبچه عراق را بمباران شیمیایی کرد؛ در آن زمان بنده تازه از بیمارستان به خانه برگشته بودم و وقتی تصاویر فاجعه حلبچه را از تلویزیون دیدم، فهمیدم یک فاجعه انسانی اتفاق افتاده است.
وی با بیان اینکه دوره سه ماهه مبارزه با بمبهای شیمیایی (ش- م- ر) را با نیروهای سپاه و ارتش گذرانده بودم،گفت: به دلیل اینکه دردهای بمبهای شیمیایی را به خوبی حس کرده بودم، تصمیم به حضور و امدادرسانی در حلبچه را گرفتم؛ مادرم در آن زمان گفت «پسرم تو مریض هستی و نباید به آنجا بروی اما گفتم میروم و اسفند ۱۳۶۶ به حلبچه رفتم».
ویسی افزود: تیم ۴ نفرهای بودیم که به حلبچه رفتیم و فیلم مستندی از فعالیت ما، زمانی که در حال نجات کودکان حلبچه بودیم تهیه شد که حدود ۴۵ دقیقه است و در کردستان عراق نمایش داده شده است؛ به ۱۷ کودک شیرخوار که والدین آنها در اثر حمله شیمیایی آسیب دیده یا از بین رفته بودند و آنها بیسرپرست شده بودند کمک کرده و در چادر خود خدمترسانی کردیم.
این پزشک فداکار اضافه کرد: از ۲۷ تا ۲۹ اسفند ۶۶ به مدت ۳ روز در حلبچه امدادرسانی میکردم و رهبر معظم انقلاب نیز که در آن زمان رئیس جمهور بودند، عصر ۲۹ اسفند به آنجا یعنی در حومه حلبچه و ارتفاعات «شندروین» عراق آمدند، جایی که مردم به آنجا پناه آورده بودند و در جمع آنها حضور پیدا کردند؛ در آن روز بنده دو رئیس جمهور را به صورت متفاوت دیدم ؛ یکی صدام بود که فاجعه حلبچه را به وجود آورد و دیگری رئیس جمهور کشورمان بود که کنار دست خودم بود و آمده بود از این حادثه بازدید کرد و به ما خسته نباشید گفتند، در حالی که در آن شرایط هر لحظه امکان بمباران شیمایی در آن جا وجود داشت.
وی تأکید کرد: رئیس جمهور باید در کاخ باشد اما رهبر معظم انقلاب در آن زمان که رئیس جمهور کشورمان بود، در کنار مجروحان و بیماران کشوری دیگر که بر اثر بمباران شیمیایی روی زمین افتاده بودند حضور داشت، اما صدام رئیس جمهور عراق در کاخ خود دستور شیمیایی زدن مردم را داد.
ویسی افزود: چند روز پیش شبکه خبری BBC قصد مصاحبه با بنده را داشت اما بنده قبول نکردم و گفتم «اگر میخواهید حقیقت این موضوع را بگویم با شما صحبت میکنم؛ آنها میخواستند بنده دروغ بگویم اما قبول نکردم و گفتم بنده در این خصوص سند دارم و مستند بنده «هالیوود» نیست، فیلم مستند ایرانی است و ایران هراسی و شیعه هراسی ممنوع است».
این پزشک فداکار با تأکید بر اینکه بنده برای مدال و پول این کار انسانی را نکردهام،گفت: در آن لحظه لباسم را نیز از تن در آورده به آسیب شدگان دادم.
*۱۷ کودک شیمیایی شده را نجات دادم
وی تصریح کرد: در آن زمان و شب ۲۹ اسفند در حالی که در آنجا شیمایی شدم، با بدن سوخته به کرمانشاه برگشتم و بدنم را شستوشو دادم، ۱۷ بچه شیرخوار شیمیایی شده بین ۳ ماه تا یکساله را نیز با خودم به کرمانشاه آوردم.
ویسی افزود: پس از آن حادثه به دلیل شیمیایی شدن در بیمارستان بستری شده و به مداوا مشغول بودم، به دلیل داشتن تخصص در طب سنتی سال ۸۸ گیاهی را کشف کردم که برای تقویت ریه جانبازان شیمیایی کاربرد دارد و نامش«راسان» است که ترکیبی گیاهی است و برای ریههای خودم نیز استفاده کردم و ترکیبی از ۸ گیاه است و الان مورد استفاده قرار میگیرد.
این پزشک فداکار گفت: از بچههایی که در حلبچه نجات دادم، یک خانم در ساری پیدا شده و فردی نیز به نام علی در مشهد است که توسط خانواده ایرانی بزرگ شدهاند و ۵ جسد نیز در قبرستانهای کشور با آزمایش DNA شناسایی شده است و هنوز مشخص نیست مابقی آنها کجا هستند.
وی ادامه داد: این دو نفر که در ساری و مشهد پیدا شدهاند توسط خانواده ایرانی بزرگ شدند و به عراق برگشته و نزد خانوادههای خودشان رفتند؛ البته «علی» 5 سال پیش در شرایطی که 22 سال داشت پیدا شد و به خانوادهاش تحویل داده شد که در این مسیر با انجام آزمایشهای DNA مادرش پیدا میشود و این موضوع برای یکسال گذشته است، مریم نیز دختری است که حالا 28 سال دارد؛ آنها هنوز هم به خانواده ایرانی خود که آنها را بزرگ کردهاند سر میزنند.
ویسی با اشاره به موضوع روایت ایثار خود در حلبچه و درج آن در کتابهای درسی دانشآموزان در عراق گفت: خانوادههایی در آن روز فاجعه بنده را هنگام امدادرسانی به کودکان حلبچه دیدهاند و یکی از آنها شاهد بود که بنده لباسم را به برادرش که سوخته بود دادم و فرد دیگری که آن روز حدود 10 سال داشت و 6 نفر از خانوادهاش سوخته بودند را به کرمانشاه انتقال دادم.
این پزشک فداکار با بیان اینکه فکر میکنم و احتمال دارد بیژن نوباوه آن فیلم را در حلبچه تهیه کرده باشد،گفت: این فیلم در آرشیو شیمیایی حلبچه که در کردستان عراق است، بوده و در سال 88 پیدا شده است.
وی با بیان اینکه در کتاب درسی دانشآموزان کشورمان داستان دهقان فداکار است،افزود: در عراق نیز بحث سوخته شدن و کمکرسانی بنده به آسیبزدگان حلبچه و دلایل انجام چنین کاری از سوی یک نفر ایرانی در حال مطالعه است و مردم و دانشمندان عراقی از این موضوع استقبال کردهاند و خواستند به عنوان یک فرهنگ باقی بماند.
*نصب تندیس پزشک فداکار در حلبچه
ویسی تصریح کرد:یکی از این افراد حلبچه فردی به نام «کاک محمد سعید» است که خواهرش جزو نجاتیافتگان بوده و خود شاهد کار امدادرسانی ما بود و کارمند بنیاد یادگار حلبچه است؛ بنیادی که شبیه بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس کشورمان است،او به پارلمان کردستان عراق و استانداری موضوع را پیشنهاد داد و قرار است تندیس بنده را در همان میدان که بچهها را نجات دادم، نصب کنند و نام بنده را بر روی این میدان بگذارند و داستان و چکیده اقدام و امدادرسانی بنده را در کتابهای درسی دانشآموزان نقل کنند تا برای آینده فرزندانشان باقی بماند.
این پزشک فداکار با بیان اینکه این داستان در کتابهای درسی دوره ابتدایی کردستان عراق در سال تحصیلی جدید به زبان کردی میآید، افزود: بنده پیشنهاد دادم تا این داستان با عنوان «من یک ایرانیم» در کتابها مطرح شود.
وی ادامه داد: بنده به کردستان عراق رفت و آمد دارم و مردم مرا خیلی دوست دارند، در مراسم سالگرد واقعه حلبچه به آنجا میروم، استقبال خوبی از بنده دارند و در شبکههای مختلف تلویزیون آنجا نیز صحبت میکنم.
ویسی با اشاره خانواده خود افزود: 3 فرزند، شامل دو پسر و یک دختر دارم؛ پسر بزرگترم دانشجوی رشته بهورزی است و پسر دیگرم امسال داوطلب کنکور است، بنده الان در کرمانشاه و در روستای الیاسی هستم و مزرعه محصولات ارگانیک، تولید گیاهان دارویی و غذاهای سالم دارم.
این پزشک فداکار با بیان اینکه بنده از بنیانگذاران علم ارگانیک در کشور هستم،خاطرنشان کرد: کشاورز نمونه در سالهای 88 و 89 و کارآفرین برتر کشور در سال 89 بوده و در حال گذراندن دکتری داروسازی هستم.
وی با اشاره به مشکلات جانبازان شیمیایی تأکید کرد:کسانی که جانباز شیمیایی هستند باید از محیط شهری، خودروها و از کلسترول دور باشند، به اینها سفارش میکنم هیچ وقت روغن مصرف نکنند، آب یخ نخورند، میوههای تازه مانند سیب را صبحها مصرف کنند؛ ضمن اینکه شبها هنگام خواب مقداری آویشن به جای چای و همراه توت مصرف کنند.
نظر کاربران
الانم وضع غرب بهتر از اون موقع حلبچه نیست پس کو انسانهای به ظاهر فداکار که حداقل که حداقل فقط احوال مردمان این منطقه رو بپرسن
غرور ملی فقط به مسابقات علمی و ورزشی محدود نمی شود ....وجود چنین انسانهایی نیز باعث میشود به ایرانی بودنم افتخار کنم...خدا حفظش کنه
درودبه شرفت که ایران وایرانی روسربلندکردی
به خاطر اینطور افراد که به ایرانی بودنشون وایرانی بودنم افتخار میکنم
مرحبا انسان بزرگ
بعضی ها از بیکاری مینالند وبعضی مثل شما با تن زخمی که روزی دست خدا بودی با امید و اشتیاق مزرعه غذای سالم تاسیس میکنند
این امدادگرها معلم شور زندگی اند خدا نگهدار خودت و خانوادهات باشه خیر ببینی