حیدری: روحيه پيروزي را از كیروش آموختم
خسرو حيدري از جمله بازيكناني است كه كارلوس كیروش سرمربي تيم ملي فوتبال روي او براي حضور خوب و شايسته در مرحله نهايي انتخابي جام جهاني ۲۰۱۴ برزيل حساب ويژهاي گشوده است.
با اينكه خسرو مدتي بود به واسطه آسيبديدگي نميتوانست براي تيم ملي بازي كند، اما قطعا خبر بهبودي او خبر مسرتبخشي براي كرش به حساب ميآيد.
بويژه آنكه حيدري نيز تاكيد دارد كه طي اين مدت از سرمربي پرتغالي تيم ملي نكات زيادي را آموخته است.
شايد به جرات بتوان گفت در پستي كه بازي ميكند جايگزيني ندارد و نفرات بعد از او با فاصلهاي زياد در حركت هستند.
استارتهاي انفجارياش در نزديكي دروازه تيم خودي تا طرف ديگر ميدان، ارسالهاي بينقص در حين حركت و بعضا نفوذهاي مورب از ميانه زمين به سمت محوطه جريمه، همه و همه از او يك فوتباليست كامل در پست دفاع راست ساخته است.
همه اين مشخصهها را كه بيشتر جنبه حركات رو به جلو دارند به شركتكردن او در كارهاي دفاعي با دقت و پيگيري لازم اضافه كنيد تا متوجه شويد كه بيدليل نيست از سال ۲۰۰۷ خسرو حيدري به اردوي تيم ملي فوتبال بزرگسالان ايران دعوت شده و توانسته رقباي جدي و صاحبنامي همچون حسين كعبي را كنار بزند.
رازهاي موفقيت اين چهره آرام و خوشاخلاق چندان پيچيده و دستنيافتني نيستند. با او درباره مسائل مختلف فوتبال از جمله وضعيت استقلال و شرايط تيم ملي به گفت و گو نشستهايم كه در پي ميآيد.
از فصل پيش شروع كن. چه شد كه از استقلال جدا شدي؟
شرايط به گونهاي رقم خورد كه چنين تصميمي گرفتم.
چه شرايطي؟
توضيح دادنش سخت است و فكر ميكنم بازكردن آن اتفاقات و شرايط آن موقع باشگاه نهتنها دردي از تيم ما كه خوشبختانه امسال شرايط خوبي دارد، دوا نميكند بلكه ممكن است به حواشي هم دامن بزند.
يعني خودت نميخواستي از استقلال جدا شوي؟
پيش از پاسخدادن به اين سوال اين را ميگويم كه در اين سالها كه وارد فوتبال شدهام هر تصميمي كه گرفتهام با ميل و خواست و اراده خودم بوده و هيچكس نتوانسته نظرش را به من تحميل كند. اگر از استقلال رفتم خودم خواستم و اگر هم به استقلال برگشتم، با تصميم خودم بود.
اما چرا؟
قطعا دلايلي داشتهام كه بخشي از آنها به مسائل حرفهاي فوتبال بازميگردد و بخش ديگر هم به مسائل شخصي زندگيام.
اول در مورد كداميك توضيح ميدهي؟
هيچكدام، چون مسائل حرفهاي كه مشخص است و در فوتبال اينچنيني هر فوتباليستي بسته به موقعيت خودش ميسنجد كه چه تصميمي بگيرد. گاهي اوقات برخي تصميمات درست از آب درميآيند و گاهي اشتباه.
تصميمات تو در كدام دسته جاي ميگيرند؟
شكر خدا تاكنون به لطف خودش و دعاي خير پدر و مادرم هر تصميمي گرفتهام خوب بوده و از گذشتهام راضي هستم. وقتي به استقلال پيوستم توانستم قهرماني ليگ برتر را تجربه كنم و وقتي به سپاهان رفتم اين تجربه را بار ديگر داشتم. حالا هم كه به استقلال آمدم در دو جام حذفي و ليگ برتر صاحب شانس جدي قهرماني هستيم.
علم غيب داري؟!
خير. فكر ميكنم خدا كمكم ميكند.
سهم اراده خودت چقدر است؟
ياد گرفتهام كه در زندگي براي رسيدن به حد اعلي در هر كاري تلاش كنم و با تمركز روي كارم آن را به نحو احسن انجام بدهم.
از چه كسي ياد گرفتهاي؟
از خانوادهام.
پس خودت هم نقش داشتهاي؟
صددرصد. ميتوانيد از مربيانم در اين سالها سوال كنيد. هميشه سعي كردهام در هر تيمي كه هستم ذهنم را روي تمرينات و مسابقات متمركز كنم و در خدمت تيم باشم. در اين ميان لطف خداوند هم شامل حالم شده تا زحماتم به هدر نرود و هميشه در جمع دوستان و مربيان خوبي قرار گرفتهام كه تلاشهايم بيشتر ثمربخش شده باشد. استعداد ذاتي را هم اگر به آن اضافه كنم، شايد بتوان گفت كه تركيب همه اينها باعث شده در حال حاضر به اين سطح از فوتبال برسم.
تو در ارسالهايت خيلي دقيق و مسلط عمل ميكني. دليل خاصي دارد؟
شايد دليلش اين باشد كه خيلي تمرين ميكنم. خودم هم در اين ارتباط بادقت عمل خاص سعي دارم ارسالهايم درست به نقطهاي كه ميخواهم برسند.
اما چطور در حال دويدن يا رد شدن از كنار مدافع حريف ميتواني همزمان چند كار را با هم انجام دهي؟
بيشترش به مرور زمان و برحسب عادت ايجاد ميشود. مثل اينكه وقتي كسي رانندگي بلد نيست هميشه به اين فكر ميكند كه چطور همزمان با گرفتن كلاچ، دنده عوض كند و همزمان به آينه هم نگاه كند و گاز بدهد و دوباره دنده عوض كند و ... اما خودتان هم قطعا ميدانيد كه همه اين اتفاقات براي كسي كه مدتي رانندگي كند بهقدري عادي ميشود كه همزمان ميتواند بدون آنكه به اين همه كار فكر كند تكتك اين كارها را به نحو احسن انجام دهد.
من هم به همين شكل پس از انجام مكرر اين كارها حالا ميتوانم در حال حركت نيمنگاهي به محوطه جريمه داشته باشم و ارسالهايم را انجام دهم.
چطور بينقص ميشود يا حداقل كمنقص؟
(ميخندد) اين هم مثل رانندگي است. همه اصول رانندگي را بلد هستند اما يك تعداد از رانندهها بادقتتر و بهتر كارشان را انجام ميدهند و شايد من هم از اين نظر دقت بيشتري در كار ارسالهايم به خرج ميدهم و يك كم هم شانس ميآورم.
جايي خواندم كه گفته بودي در نوجواني در طلاسازي كار ميكردي، كار سختي بود؟
تقريبا.
دقت زيادي هم ميطلبيد؟
بله.
آيا آن كارهايي كه در آن مدت انجام دادي روي بالارفتن دقتت تاثير داشته؟
نميتوانم بگويم نه، اما صددرصد هم نميتوانم بگويم بله. چون بخشي از اين مسائل ذاتي است و اكتسابي نيست. قبول دارم كه طلاسازي كاري ظريف است كه دقت عمل بالايي را طلب ميكند، اما خيلي را هم ديدهام كه پس از مدتي حضور در آن حرفه دلزده شده و رفتهاند.
... تو دلزده نشدي؟
نه و فوتبال مرا از آن حرفه جدا كرد.
در مورد دلايل رفتن و برگشتن به اصفهان از دلايل حرفهاي گفتي ولي دلايل شخصي را مطرح نكردي.
دلايل شخصياش هم بماند براي خودم.
تجربه حضورت در اصفهان چطور بود؟
عالي بود. با يك گروه كاملا حرفهاي كار كردم. از همتيميهايم و كادر فني گرفته تا كادر مديريتي باشگاه سپاهان، همه و همه در بهترين شرايط مراقب اوضاع بودند تا تيم با كمترين لغزش به هدفش برسد.
چرا در آن تيم نماندي. آيا ربطي به جدايي امير قلعهنويي داشت؟
بايد به تهران برميگشتم. چون وقتي در جريان نحوه تيم بستن استقلال قرار گرفتم از تركيب نفراتش متوجه شدم كه براي قهرماني بسته شده و من هم نميخواستم اين فرصت را از دست بدهم. به هيچ مساله ديگري هم ارتباط نداشت. حالا هم خوشحالم كه چنين تصميمي گرفتهام.
در اين مدت خيلي سختي كشيدي، چرا مصدوم شدي؟
خودم فكر ميكنم يك بياحتياطي منجر به آسيبديدگيام شد، اما پزشكان حضور مستمر طي اين چهار سال در اردوهاي باشگاهي و ملي را باعث بروز اين مشكل تشخيص دادند.
چطور؟
خب، من از همان سال كه به استقلال پيوستم مليپوش شدم و از آن مدت در تمام اردوهاي ملي غير از اين اواخر حضور مستمر داشتهام. به همين خاطر همزمان در دو بخش باشگاهي و ملي تمرين كردم و مسابقه دادم. از قضا تقريبا هميشه هم جزو نفرات اصلي بودهام و اين حضور مداوم ظاهرا باعث بروز اين مشكلات شد.
چرا با وجود مصدوميت بار ديگر به زمين برگشتي تا آسيبديدگيات تشديد شود؟
چون پيش از آن با اين مشكل در اين حد روبهرو نشده بودم تصور ميكردم مصدوميتم چندان جدي نيست. به ظاهر هيچ مشكلي نداشتم و براي همين به كادر فني اصرار كردم كه ميتوانم بازي كنم و به ميدان رفتم اما خيلي زود فهميدم كه اشتباه كردهام.
باز هم اين اشتباه را تكرار خواهي كرد؟
هرگز! تا وقتي از رفع كامل مصدوميتم مطمئن نشده باشم به زمين باز نخواهم گشت. البته اين را براي مصدوميتهاي احتمالي بعدي گفتم. گرچه اميدوارم كه ديگر آسيب نبينم.
برگرديم به ماجراي جداييات از سپاهان. هيچ فكر ميكردي كه جداييات با آن همه سر و صدا به اين شكل رقم بخورد كه تو در دو بازي رفت و برگشت برابر اين تيم غايب باشي؟
خودم هم تعجب كردم كه چرا در اين دو بازي شرايط به گونهاي رقم خورد كه نتوانم استقلال را همراهي كنم.
فكرش را ميكردي؟
خب، در مورد بازي رفت انتظارش را داشتم. چون برگه تسويه حسابم هنوز صادر نشده بود اما در مورد بازي برگشت نه.
اتفاقاتي كه ابتداي فصل در راه استقلاليشدنت افتاد را فراموش كردهاي؟
بله، از هيچ فردي ناراحت نيستم. هر چه بود، گذشت.
هميشه همين طور آرام هستي؟
بله. اغلب اوقات اينگونه هستم و سعي ميكنم به خاطر مسائل پيش پا افتاده اعصابم را به هم نريزم.
فوتبالت را از كجا شروع كردي؟
از زمينهاي خاكي محله شميران نو، با بچهمحلها بازي ميكرديم و حسابي به ما مزه ميداد. كريخوانيهاي آن دوران را هرگز فراموش نميكنم.
هنوز هم با آنها در ارتباط هستي؟
با يكي دو تا از آنها آن هم به صورت دورادور. من پس از پيوستن به تيمهاي باشگاهي مسير زندگيام تغيير كرد و ديگر فرصت سرزدن به دوستان دوران كودكيام را نداشتم.
اولين تيمي كه با آن كار كردي را به ياد داري؟
فكر ميكنم تيم نوجوانان مهر و ساحل بود. اولين مربيام هم آقاي شهريار غلامي.
بعد به استقلال آمدي؟
خير. اول به تيم مقاومت تهران رفتم، بعد جوانان پرسپوليس و بعد جوانان استقلال و اميدهايش. براي پاس تهران، ابومسلم، پيكان و پاس همدان هم توپ زدم تا آنكه به بزرگسالان استقلال آمدم و رفتم سپاهان.
رشته تحصيليات چه بود؟
من در دبيرستان رشته كامپيوتر را انتخاب كردم و ديپلم آن را گرفتم، اما پس از آن ديگر تحصيلاتم را ادامه ندادم.
خانوادهات مخالف اينكه سراغ فوتبال بروي، نبودند؟
خب آن روزها كه قصد داشتم اين كار را بكنم، پدرم خيلي مخالفت ميكرد و ميگفت كه دوست ندارد در اين مسير حركت كنم. او البته حق داشت. نگران آينده من بود و ميخواست من هم مثل خودش گام در مسير زندگي بگذارم كه او يك بار آن را تجربه كرده بود.
چه زندگي؟
پدر من كارمند شهرداري بود، احساس ميكرد كه با داشتن يك زندگي آرام كارمندي، من هم راحت زندگي ميكنم و آيندهام در آن مسير روشن است، اما من نميخواستم آنگونه زندگي كنم. البته براي پدرم ارزش فراواني قائل هستم و ممنون او هستم كه وقتي متوجه عزم راسخ من در اين زمينه شد، حمايتم كرد و مرا تنها نگذاشت. او در آن برهه به من پشت نكرد و در حالي كه برخي پدرها در چنين مواقعي فرزندانشان را به حال خود رها ميكنند، او مرا پشتيباني كرد و همين امر سبب شد تا من هم تلاش كرده و به او ثابت كنم كه ميخواهم در فوتبال پيشرفت كنم. او هم وقتي روزبهروز پيشرفت مرا ميديد، بيشتر تشويقم ميكرد و حالا هم خوشحالم كه توانستم سربلند شوم و او هم فهميده كه من در راه درستي قدم برداشتهام. اين را هم اضافه ميكنم كه مادرم هم در اين مساله نقش خيلي مهمي داشت و هم به من و هم به پدرم قوت قلب ميداد تا يكديگر را باور كنيم. درواقع فكر ميكنم خانوادهها نقش مهمي در حركت صحيح فرزندانشان ايفا ميكنند. گرچه اينها همه مستلزم آن است كه فرزندان يك خانواده هم قدر موقعيتهايي كه والدينشان برايشان مهيا ميكنند را بدانند.
برگرديم به استقلال، وقتي شنيدي فرهاد مجيدي از استقلال جدا ميشود، چه فكري به ذهنت خطور كرد؟
در وهله اول چرايي اين مساله برايم مهم بود، چون فرهاد در بهترين شرايط استقلال قصد ترك تيم را داشت و خب اين برايم عجيب بود كه چرا چنين فرصتي را از دست ميدهد. آيا او دوست نداشت جام قهرماني را بالاي سر ببرد؟ البته خيلي زود متوجه شرايط خانوادگياش شدم و فهميدم كه اين مساله برخلاف ميل باطنياش بوده است.
يعني اختلافي با باشگاه نداشت؟
خير. اينها همه زاييده ذهن آنهايي بود كه ميخواستند از آب گلآلود ماهي بگيرند و به استقلال ضربه بزنند. البته اين را هم بگويم كه او اگر از استقلال و مسوولانش دلخور بود كه قرارداد داخلي با ما نميبست... يا به صورت قرضي راهي الغرافه نميشد. پس مشخص است كه او با دلخوري نرفته و مشكل داشته است.
استقلال بدون مجيدي را چطور ميبيني؟
استقلال بدون مجيدي مثل استقلال بدون حيدري، مثل استقلال بدون تيموريان و خلاصه كنم اين تيم بايد بتواند بدون نفرات شاخص خودش هم گليم خودش را از آب بيرون بكشد. ما حالا يك تيم هستيم با انگيزه و قدرت فراوان كه به چيزي جز قهرماني فكر نميكند. استقلال گرچه با مجيدي روزهاي خوب و پرفروغي داشت، اما كسي امضا نداده بود كه مجيدي تا پايان فصل مصدوم يا محروم نشود. به هر حال فوتبال به گونهاي است كه كادر فني و ديگر نفرات تيم بايد خودشان را براي هر نوع اتفاق پيشبينينشدهاي آماده كنند و رفتن اجباري فرهاد هم يكي از همين اتفاقات بود.
اما ... ؟
قبول دارم كه مجيدي مهرهاي غيرقابل انكار است و در استقلال زمان او اكثر توپها به او ختم ميشدند، اما حالا كه مجيدي نيست ما هنوز هم همان استقلال هستيم و بايد راهي را كه با او شروع كرديم بدون او تمام كنيم. فكر ميكنم اگر ما در نيمفصل دوم كمكاري كنيم قطعا زحمات مجيدي در نيمفصل اول هم ضايع خواهد شد. بنابراين براي هدرنرفتن زحمات فرهاد است كه تمام بچهها حالا در حال تلاش براي قهرماني هستند.
فكر ميكني جمع سه نفره تو، تيموريان و جباري تا چه حد در اين موفقيت نقش داشته باشد؟
ما هر سه با استقلال آشنا هستيم و من و مجتبي حتي تجربه قهرماني در ليگ برتر را هم با اين تيم داريم اما آندرانيك كه حالا كنار ماست فاقد چنين تجربهاي است و فكر ميكنم تمام هواداران استقلال هم قبول داشته باشند كه ما سه نفر در اين مدت هر زمان كه به ميدان رفتهايم چيزي براي تيممان كم نگذاشتيم. گرچه در برههاي من يا تيموريان يا جباري كنار تيم نبوديم اما در تمرينات و مسابقات هدفمان يك چيز مشخص و واحد است.
بهترينهاي نيمفصل اول استقلال را چه نفراتي ميداني؟
فرهاد مجيدي و مجتبي جباري كه البته اين جمع با وجود آندرانيك تيموريان كامل ميشود. اين سه نفر عملكرد فوقالعادهاي داشتهاند.
پس رحمتي چه ميشود؟
بله، بله! مهدي هم عالي بود و انصافا در درون دروازه بهترين عملكرد را داشت.
جدايي جاسم كرار را چطور تحليل ميكني؟
او بازيكن خوبي بود، اما نتوانست در استقلال جا بيفتد. فقط همين را ميتوانم بگويم.
او ميگفت كه در استقلال به او پاس نميدادند. اين مساله را تاييد ميكني؟
به هيچ عنوان. او خودش تنش ايجاد ميكرد و حرف گوش نميداد.
حالا كه او در شاهين است فكر ميكني نبايد برابر استقلال بازي كند؟
بازيكردن يا نكردن كرار به مسوولان دو باشگاه مربوط ميشود؛ اما من معتقدم نبايد اين مساله براي ما كه هدفمان قهرماني است مهم باشد. ما استقلاليم و بايد تحت هر شرايطي قهرمان جام حذفي بشويم.
ظاهرا از قهرمانيتان خيلي مطمئن هستي؟
رسيدن به قهرماني جام حذفي از هر حيث براي ما اهميت دارد. اول آن كه اين جام را تقديم هوادارانمان ميكنيم تا جبران جام حذفي فصل پيش شده باشد و بعد هم سهميه ليگ قهرمانان آسيا را به دست ميآوريم. به اين ترتيب راه ميانبري هم به آسيا زدهايم.
قبول داري مسيري كه تا فينال جام حذفي داشتيد چندان دشوار نبود؟
اين حرف را نميپذيرم. اگر منظورتان سايپا مهركرج و شهرداري ياسوج است اين تيمها راهآهن، تراكتورسازي و فولاد را حذف كرده بودند و خودتان شاهد بوديد كه ما سايپا مهركرج را در ۹۰ دقيقه نتوانستيم شكست بدهيم. از آن گذشته بازي حساس و بزرگ ما در داربي جام حذفي را هم كه به ياد داريد آن بازي براي استقلال خيلي سنگين و دشوار بود بنابراين ما آسان به فينال جام حذفي نرسيديم.
اين خودباوري ميان نفرات استقلال حاصل چيست؟
اصل و بناي آن را بايد بر پايه دوستيها و رفاقتي گذاشت كه ميان كادر فني و بچهها در تمرينات برقرار است. خوشبختانه امسال تيم يكدستي داريم و همه هم تشنه قهرماني هستند.
تيم ملي و نزديك بودن به جام جهاني تا چه حد اين انگيزهها را افزايش داده است؟
بيتاثير نيست. اما هدف اصلي همه بچهها رسيدن به قهرماني استقلال است. چون همه ميدانند در پس قهرماني است كه خيلي از موفقيتهاي ديگر برابرشان قرار ميگيرند.
از قهرمانيتان در جام حذفي تا چه حد مطمئني؟
شاهين بوشهر تيم سرسختي است. نگاه به اين نكنيد كه پرسپوليس در تهران اين تيم را با چهار گل شكست داد. آنها به روز استثنايي پرسپوليس خوردند، اما همين تيم در تهران بازي ۲ ـ صفر باخته برابر ما را ۲ ـ ۲ كرد و حتي شانس زدن گل سوم را هم داشتند كه در نهايت ما برنده شديم. آنها هم مثل ما نميخواهند اين فرصت خوب براي آسياييشدن را از دست بدهند. بنابراين با تمام قدرت به مصاف ما ميآيند تا برنده شوند. ما هم هدفمان همان است و با اين كه بازي در شهر شيراز برگزار ميشود اما مطمئن باشيد كه ما برنده هستيم چون باتجربهتريم.
در ليگ برتر چطور. آنجا هم براي استقلال شانس قهرماني قائل هستي؟
قطعا! البته اين امر مستلزم آن است كه قدر خودمان و قدر روزهاي آينده را بدانيم. ما در نيم فصل دوم كاري به مراتب سختتر را پيش رو داريم.
چطور؟
بازي با دو دسته از تيمها كه يكسري رقيب هستند و ميخواهند بالاي جدول باشند و يكسري كه در حال سقوط هستند و به هر كاري دست ميزنند تا نيفتند. بازي با اين دو دسته تيمها به مراتب سختتر از بازيهاي نيمفصل اول است.
با مشكلات مالي چطور كنار ميآيي؟
ما بايد واقعبين باشيم. الان همه تيمهاي ليگ برتري با اين مشكل مواجه هستند و با آن دست و پنجه نرم ميكنند. استقلال هم يكي مثل بقيه. اگر بخواهم ذهنم را با اين مسائل مشغول كنم آنوقت از فوتبالم در استقلال يا تيم ملي عقب ميافتم.
يعني تو چك دست اين و آن ندادهاي؟
من تا وقتي از حساب بانكيام مطمئن نباشم چك دست كسي نميدهم. البته اين را بگويم كه هر كسي براي كاري كه انجام ميدهد پول ميخواهد و من هم از اين قاعده مستثني نيستم، اما در زندگي از پدر و مادرم ياد گرفتهام كه بيگدار به آب نزنم و خودم را به دردسر نيندازم.
پس به همين خاطر فكرت كمتر مشغول است؟
در واقع خودم براي خودم مشغوليت ذهني بيخودي ايجاد نميكنم. شكر خدا هر زمان هم كه باشگاه توانسته خواستههاي ماليام را برآورده كرده و من هم از باشگاه و مسوولانش راضي هستم.
پس با قاعده تحت فشار گذاشتن باشگاه مخالفي؟
هر كسي روش خودش را دارد.
رابطهات با كیروش چطور است؟
او يك مربي فهيم و داناست كه براي هر حركتش دليل دارد...
و تو هم اين اخلاق را دوست داري؟
صددرصد. اگر آدم براي هر حركتي كه ميخواهد انجام بدهد فكر كند و تصميم بگيرد قطعا كمتر اشتباه ميكند.
در تيم ملي هم جزو شاگردهاي خوب كرش هستي؟
من در تيم باشگاهيام سعي ميكنم در ازاي پول و حقوقي كه ميگيرم منظم و دقيق باشم و در تيم ملي به خاطر كشورم و مملكتم چنين ديدگاهي را اتخاذ ميكنم.
اي كاش همه مثل تو فكر ميكردند!
همه مثل من فكر ميكنند اما گاهي اوقات عوامل بيروني و مسائل و مشكلات خانوادگي باعث بروز برخي رفتارها ميشود كه اسمش را بيدقتي و بينظمي ميگذارند والا مطمئن باشيد هيچكس ذاتا آدم بيانضباطي نيست.
مدتهاست از تيم ملي دور بودهاي. دلت تنگ نشده؟
دقيقا چنين احساسي دارم. آخرين بازيام برابر بحرين بود كه ۶ بر صفر اين تيم را شكست داديم و پس از آن در بازي با مس سرچشمه دچار مصدوميت شدم و در اين مدت هم بيشتر وقتم صرف بهبود اوضاع پايم بود.
به جامجهاني هم فكر ميكني؟
خيلي وقت است كه به اين مساله فكر ميكنم. من متولد ۶۲ هستم و الان تقريبا ۲۸ سال دارم. اگر به جامجهاني برسيم من در ۲۰۱۴، ۳۰ ساله خواهم بود و فكر ميكنم بتوانم به تيم ملي ايران كمك شاياني بكنم.
اما هنوز مرحله سخت كار باقي مانده است.
ميدانم. رودررو شدن با تيمهاي شرق آسيا هميشه سخت بوده است به ويژه حالا كه آنها پرقدرتتر از قبل هم شدهاند. فكر ميكنم ما هم پرقدرتتر هستيم. الان در كادر فني ايران همه افراد زبده و كاربلد هستند و در جمع بازيكنان همگي از بهترينها هستند البته خودم را نميگويم، اما با اين شرايط ما اگر كمي هم خوششانس باشيم قطعا به جامجهاني خواهيم رفت.
كیروش چه كار كرده كه تيم ملي تا اين حد متحول شده است؟
او راه و روش خاص خودش را دارد و در اين چند ماهه توانسته در كنار رفاقتي كه بين خودش و بچههاي تيم ايجاد كرده به لحاظ تاكتيكي هم روي تيم تاثيرگذار باشد. او عاشق تركيبهاي هجومي و فوتبال رو به جلو است و قواعد كارش را بر اين پايه و اساس تنظيم ميكند.
چه چيزهايي از او آموختهاي؟
خيلي چيزها. مثل روحيه برد داشتن.
فكر ميكني در جمع تيمهاي شرق آسيا كدام تيمها سرسختتر از بقيه هستند؟
استراليا، ژاپن و كرهجنوبي.
تلويزيون هم نگاه ميكني؟
بله. بيشتر برنامههاي ورزشي، اخبار و سريالها.
تيم محبوبت در خارج از ايران كدام است؟
رئال مادريد.
امسال خوب كار ميكند؟
هر سال خوب كار ميكند اما مدتي است كه قرعه شانس به نام بارساييها ميافتد و هر بار آنها موفق ميشوند اما اين مساله هيچ چيز از محبوبيت رئال مادريد در دل هوادارانش نميكاهد، چون يك تيم با پرستيژ و كاردرست است.
از انتخاب ليونل مسي به عنوان بهترين بازيكن جهان راضي بودي؟
خير.
چطور؟
چون فكر ميكنم كريس رونالدو بهتر بود. البته شايد كمي با تعصب رئالي اين نظر را داده باشم اما فكر ميكنم مسي در بارسلوناست كه ميدرخشد. چرا او در تيم ملي آرژانتين اين مسي نيست؟
به مربيگري در فوتبال هم فكر كردهاي؟
زياد نه. فعلا تمركزم روي بازيكردن است.
زود است؟
خب شايد دو، سه سال ديگر روي اين موضوع جديتر فكر كنم.
حرف پاياني؟
در اين سالها كه متاهل شدهام يك نفر ديگر هم در زندگيام بوده كه در موفقيتهاي من نقش بسزا و انكارناپذيري را داشته و او كسي نيست جز همسرم كه ظرف پنج ، شش سال گذشته همواره مرا تشويق كرده تا در مسيري كه انتخاب كردهام درست حركت كنم ودر واقع او تكميلكننده راهي بود كه پدر و مادرم براي موفقيت من آغاز كردند. از او متشكرم و اميدوارم بتوانم محبتهايش را جبران كنم.
منبع: جام جم
ارسال نظر