گفت و گو با صمیمی ترین دوست قایقران به مناسبت سالروز تولد ۵۰ سالگی او
شنیدنی ها از اسطوره در تولد ۵۰ سالگی اش
اسطوره ملوان امروز ۵۰ ساله می شود. به همین مناسبت گفت و گویی با نزدیک ترین دوست و همبازی سیروس در ملوان انجام داده ایم.
*یادتان می آید برای اولین بار چه زمانی سیروس در فوتبال ایران مطرح شد؟
بله، سال ۱۳۶۲ در جام ولایت بود که فوتبال ایران، سیروس را شناخت. در این بازی ها بود که روزنامه ها تیتر زدند: «عجب قایقرانی دارد ملوان».
*شما از کی او را می شناختید؟
از سال ۱۳۵۳. من و سیروس هم سن و سال بودیم (هر دو متولد ۱۳۴۰) و همبازی بودیم.
*تصویری از سیروس نوجوان به ما ارائه می دهید؟
قیافه نوجوانی سیروس با بزرگسالی اش از زمین تا آسمان فرق داشت. سیروس در نوجوانی خیلی لاغر و بدنش برای تمام رشته های ورزشی مناسب بود. در آن زمان برای اینکه آمادگی جسمانی ما بالا برود، وزنه سربی به پایمان می بستیم و در تپه های خیابان پاسداران انزلی، صبح زود و بعدازظهر می دویدیم. این تمرینات اختصاصی به بدن سیروس شکل داد.
*چرا سیروس از ملوان به استقلال انزلی رفت؟
سیروس سال های سال در ملوان بازی کرده بود.و او عاشق ملوان بود و حتی به غیر از دروازه بانی، در تمام پست ها برای ملوان بازی کرد. سیروس دوست نداشت از ملوان جدا شود؛ اما به خاطر گذران زندگی مجبور به این جدایی شد.
*و با پولی که استقلال انزلی به او داد، یک ماشین خاور خرید.
بله، یک ماشین خاور شراکتی خرید. البته بعضی وقت ها هم خودش با ماشین کار می کرد.
*انگار جنس فوتبال در آن زمان خیلی با حالا فرق داشت.
بله، برای ما آن موقع مساوی در انزلی برای ملوان، باخت به حساب می آمد. اگر مساوی می کردیم از خانه بیرون نمی آمدیم. یادم می آید یک بازی در لیگ گیلان ۳ بر صفر برده بودیم؛ اما بعد از پایان بازی، آقای صالح نیا در حالی که هواداران در استادیوم حضور داشتند ما را از پله ها بالا و پایین می برد و می گفت شما خوب بازی نکرده اید. درست مثل همین اتفاق در بازی با سپاهان که یک بر صفر، برنده از زمین بیرون آمدیم هم رخ داد.
*سیروس چه خصوصیات اخلاقی ای داشت که نامش را در ایران پرآوازه کرد؟
سیروس بسیار آرام بود و همیشه خنده بر لب داشت. دست همه را می گرفت. اگر کسی پیش او می آمد و می گفت گرفتاری دارم، سیروس نیازش را خیلی سریع بدون اینکه دیگران متوجه شوند برآورده می کرد. خیلی از ورزشکارانی هم که در زندگی به مشکل برمی خوردند، پیش سیروس می آمدند.
*می گویند زمانی که علی پروین همزمان سرمربی پرسپولیس و تیم ملی بود، سیروس به خاطر اینکه پیشنهاد پرسپولیس را نپذیرفت از تیم ملی خط خورد. شما این مسئله را تایید می کنید؟
گفته شما را تایید می کنم. سیروس از پرسپولیس و استقلال پیشنهاد داشت؛ اما دوست نداشت در تیم های حاشیه دار بازی کند.
*اما بعدها به کشاورز رفت و در آنجا مربیگری هم کرد.
سیروس بارها تمایل خود را برای نشستن روی نیمکت ملوان اعلام کرده بود. دوست داشت سرمربی ملوان شود. کاش قدر پیشکسوتان ملوان را در زمان زنده بودنشان بدانند؛ نه اینکه فردا مردند، بگویند عجب آدم خوبی بود!
آنهایی که می خواستند سیروس در انزلی نباشد، هنگام تشییع جنازه اش با کت و شلوار در صف اول بودند. الان باید از فرهاد پورغلامی حمایت کنیم؛ چون ملوان را با این همه مشکلات مالی و رفتن چهار بازیکن اصلی اش در اول فصل سر پا نگه داشته است.
*سیروس از چه تیم هایی برای مربیگری پیشنهاد داشت؟
تراکتورسازی، ماشین سازی، سپیدرود و چوکا؛ خودش تمایل نداشت در این تیم ها مربیگری کند. همان طور که گفتم سیروس دوست داشت سرمربی ملوان شود.
*آیا درست است که برای جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه، ایوویچ می خواست از سیروس استفاده کند؟
بله، ایوویچ فیلم بازی های قبلی تیم ملی ایران را دیده بود و گفته بود قایقران عجب بازیکنی است. من چنین با زیکنانی را می خواهم و به سیروس زنگ زدند تا به تیم ملی برگردد.
*قایقران در تیم ملی با کدام یک از بازیکنان صمیمی تر بود؟
احمدرضا عابدزاده، مجتبی محرمی، محسن عاشوری، نادر محمدخانی، کریم باوی و شاهرخ بیانی.
*چرا علیرضا افتخاری که سیروس برای حضورش در تیم ملی بسیار از او حمایت کرد و آن سیلی معروف را به ضیاء عربشاهی زد، هیچ گاه در سالگرد سیروس حضور پیدا نمی کند؟
در بازی منتخب گیلان با تیم ملی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه این قضیه را به افتخاری گفتم که او گفت گرفتار بودم. به نظر من این بهانه پذیرفتنی نیست. سیروس برای اینکه هم استانی اش عضو تیم ملی شود زحمات بسیاری کشید.
منبع: تماشا
نظر کاربران
خدا رحمتشون کنه
سیروس قایقران
افتخار گیلان
جا پایت بر مستطیل سبز از همیشه سبز تر باددد.