به نیمکت دست نزن تا جام بگیری
زمانی لیگ ایران برای مدیران و مربیان حاشیه امنیت داشت و هرچند مربیان این تیمها همیشه با چمدانهای بسته آماده رفتن بودند اما حداقل این فرصت را داشتند تا کاری را که شروع کردهاند به سرانجام برسانند.
فرهیختگان: زمانی لیگ ایران برای مدیران و مربیان حاشیه امنیت داشت و هرچند مربیان این تیمها همیشه با چمدانهای بسته آماده رفتن بودند اما حداقل این فرصت را داشتند تا کاری را که شروع کردهاند به سرانجام برسانند. البته انتخابهای درست و حضور مربیان سطح اول ایرانی، یکیدیگر از دلایل ثبات بود. در حالی که طی فصول گذشته آنقدر افراد غیرموجه و ناتوان در لیگ برتر نفوذ کردند که نتیجه نگرفتن طبیعی به نظر میرسد.
تغییر همیشه هم بد نیست مخصوصا اگر این تغییرات در راستای حرکت رو به پیشرفت باشد. در ایران اغلب تغییر کادرفنی، سادهترین و دمدستیترین گزینه برای تغییر شرایط و به قولی پاک کردن صورت مساله است. در حالی که همین تغییرات میتواند به مخربترین دلیل برای مشکلات تیمها بدل شود. در جایی که اتفاقات نادرست دلیل اصلی ناکامی است بدون شک تغییر مربی هم نمیتواند کاری از پیش ببرد؛ همان اتفاقی که در فصل اخیر برای تیم نفتمسجدسلیمان رخ داد و درنهایت به نتیجه نرسید. در واقع اصلیترین دلیل این اتفاقات تصمیمات ابتدایی مدیران بود و جالب اینکه این تصمیمات اشتباه را تا پایان فصل و حتی با تغییر مدیرعامل هم اجرایی کردند و درنهایت همچنان ادامه دادند تا سقوط کردند.
با این حال چیزی که بیش از همه در فوتبال ما در نتیجه این تغییرات به ذهن میرسد، نفوذ واسطهها و دلالها است. شاید این نگاه بدبینانه باشد اما تا حدودی به واقعیت نزدیک است. آنجا که میشنویم تغییرات در مربیان و بازیکنان و حتی گاهی مدیران باشگاهها میتواند سودی کلان برای این قبیل واسطهها داشته باشد. طبیعی است این تغییرات درنهایت نتیجهای در بر نخواهد داشت. هر چند در این بین گاهی تغییرات مثبت هم دیدهایم. مثلا تغییر کادر فنی تیم صنعتنفت هرچند در ابتدا بینتیجه و بیهدف دنبال شد اما درنهایت به ویسی ختم شد و او توانست تیم را از لبه پرتگاه کنار کشیده و در لیگ برتر حفظ کند.
لیگ برتر اخیر در یک رکورد بینظیر با ۱۶ تغییر مربی همراه بود. تغییراتی که بدون شک از کیفیت لیگ کاست. در این فصل از بین ۱۶ تیم حاضر ۱۰ تیم مربیان خود را تغییر ندادند و با هر نتیجهای به کار خود ادامه دادند. اغلب این تیمها در نیمه بالای جدول بودند و این میتواند الگوی خوبی برای تیمهایی باشد که میخواهند با هر تغییری مشکلات فنی و غیرفنی خود را رفع کنند بدون اینکه فکر تازهای در پس این تصمیمشان داشته باشند. در این بین میان شش تیم دیگر ۱۶ تغییر رخ داد که اصلا آمار جذابی نیست و بسیار ناامیدکننده است. این تغییرات بیش از هر چیز تمرکز بازیکن را بههم میزند چراکه درست در زمانی که قرار است تاکتیکهای یک مربی ملکه ذهنشان شود با یک مربی جدید و تفکرات تازه روبهرو میشوند. در این گزارش تلاش میکنیم به بررسی تغییرات تیمها در لیگ برتر و درنهایت در چند سال اخیر بپردازیم.
اگر بخواهیم باثباتترین تیمهای لیگ برتر در سالهای اخیر را مورد بررسی قرار دهیم مشخص میشود که در هفت سال اخیر فقط و فقط هفت تیم در لیگ برتر حضور مستمر داشتهاند و سایرین یا عمر حضورشان در لیگ برتر کم است یا بهطور مداوم در لیگ حضور نداشته و در رفت و آمد بودهاند.
پرسپولیس
تیم پرسپولیس بهعنوان قهرمان فصل قبل که اتفاقا در جامحذفی هم موفق بود و جام را ربود، 9 فصل پیش با برانکو ایوانکویچ قرارداد بست و این مربی را به خدمت گرفت. برانکو یکی از باثباتترینهای لیگ ایران بود. او کمی بیش از چهار فصل در پرسپولیس حضور داشت و در سه فصل آخر خود جام گرفت. سه قهرمانی در لیگ برتر و یک قهرمانی جامحذفی و سه سوپرجام از افتخارات ایوانکوویچ بهعنوان یکی از مربیان این تیم به حساب میآید. با جدایی این مربی برای نیمفصل کالدرون مربی تیم پرسپولیس شد که البته نتوانست چندان دوام بیاورد. از این رو بنا به دلایلی که اصلا به وضوح عنوان نشد مسئولان وقت یحیی گلمحمدی را جانشین او کردند. حضور گلمحمدی در پرسپولیس نیز با موفقیتهای پی در پی همراه بود. او نیز در این دوره چهارساله بهجز یک سال توانست لیگ برتر را از آن خود کند و اتفاقا در جامحذفی هم ناکام نماند. یحیی گلمحمدی که از باثباتترینهای لیگ برتر به حساب میآید اگر امسال هم با پرسپولیس به کارش ادامه دهد که به نظر میرسد اینگونه شود، وارد سال پنجم حضورش در پرسپولیس خواهد شد و این ثبات نتیجهاش همین قهرمانیهاست. به این ترتیب در هفت فصل و حضور سه مربی در تیم پرسپولیس این تیم تقریبا هر دو سال و نیم یک مربی تغییر داده است که نسبت به دیگر تیمها آمار راضیکنندهای به نظر میرسد و نتیجهاش نیز شش قهرمانی لیگ برتر، چهار سوپرجام و دو جامحذفی است.
سپاهان
سپاهان دیگر تیم لیگ برتری در هفت سال اخیر هفت مربی عوض کرده که به نوعی میشود هر فصل یک مربی. جالب اینکه این تیم در این هفت سال هیچ عنوانی کسب نکرده و هرچند عملکرد خوبی داشته اما یا نایبقهرمان شده یا به حذف در آخرین مراحل جامحذفی رضایت داده است. این عدم ثبات روی نیمکت برای تیمی که به دنبال قهرمانی است اثری مخرب داشته است. در واقع سپاهانیها همواره با تغییرات پیدرپی به دنبال کسب عنوان و تکرار روزهای خوش قبل بودهاند اما درگیر همین تغییرات شده و هرگز موفق نشدند.
استقلال
استقلال نیز از این قافله عقب نمانده و به لطف مدیران کاربلدش همواره آبستن تغییر مربی آن هم در مقاطع کوتاه بوده است. استقلالیها در این هفت سال 11 مربی عوض کردند که آماری بهشدت تکاندهنده است. مربیانی که رنگ ثبات را ندیدند و بهطور میانگین تقریبا هیچ مربیای نتوانست یک فصل کامل را در استقلال سپری کند. اگر به اسامی مربیان استقلال نگاه کنید مشخص است که بهجز یک و نیم فصل حضور فرهاد مجیدی در استقلال که باثباتترین فصل استقلالیها بود و به قهرمانی ختم شد، هیچ فصل دیگری این تیم شاهد ثبات در کادر فنی نبود و بدون شک همین تزلزلها آنها را از رقابت با حریف سنتیشان، پرسپولیس عقب میانداخت.
تراکتور
تراکتور دیگر تیم باثبات لیگ برتری که 14 سال از حضورش در لیگ برتر میگذرد، در هفت سال اخیر 21 مربی عوض کرده است. این رکورد یکی از عجیبترین رکوردهای تاریخ لیگ برتر است. آنها هفت سال قبل، بعد از کسب مقام سومی لیگ برتر در حالی که منتظر قهرمانی بودند تونی اولویرا را کنار گذاشتند و از آن پس تغییر را پشت تغییر تجربه کردند. مربیانی که موقتا هدایت این تیم را برعهده داشتند نهتنها کاری از پیش نبرده بلکه تیم را از ریتم خارج کرده و بیشتر تخریبکننده بودند. این همه تغییر برای تیم تراکتور بهجز یک قهرمانی در جام حذفی با ساکت الهامی که آن هم جانشین دنیزلی شده بود عایدی نداشت. این تیم با این همه تغییر بهطور میانگین برای هر فصل سه مربی در اختیار داشته است که البته بسیار عجیب است و فقط از مالک این باشگاه برمیآید.
فولاد
فولاد دیگر تیمی است که در این هفت سال حضور مستمری در لیگ داشته است. فولادیها نیز به تغییر علاقهمند بودند. آنها در این هفت فصل 10 مربی عوض کردند و تقریبا هر مربی را کمتر از یک فصل در اختیار داشتند. آنها در این مدت فقط با جواد نکونام به صورت مداوم در زمان مدیریت سعید آذری همکاری کردند که نتیجه آن یک قهرمانی حذفی و یک سوپرجام است. آنها هم این ثبات را تاب نیاورند تا خیلی سریع دوباره تغییر ایجاد کرده و خود را وارد چالش کنند. این تیم برای فصل جدید نیز به دنبال تغییر است و هرچند از این همه تغییر نتیجهای به دست نیاورده اما مدیران تازهوارد اغلب دوست دارند برای اینکه خودی نشان دهند قبل از هر کاری سرمربی را تغییر دهند.
ذوبآهن
ذوبآهن در این هفت سال، یازده مربی عوض کرده است و آنها نیز از این همه تغییر چیزی به دست نیاورند. آمار نشان میدهد این تغییرات در فوتبال ما بیشتر مخرب بوده و فایدهای نداشته است. ذوبیها بهجز یک نایب قهرمانی با امیر قلعهنویی که درنهایت به حضور امید نمازی روی نیمکت ختم شد افتخار دیگری کسب نکردند و اتفاقا در سراشیبی افول قرار گرفتند.
صنعتنفت
صنعتنفت هم آمار خوبی در این زمینه ندارد. این تیم در میان دیگر تیمهای لیگ برتر جزء تیمهای با عمر هفتساله است. آنها نیز همواره در این سالها در آستانه سقوط بودند و یازده مربی عوض کردند. آبادانیها فقط در فصلی که گذشت چهار بار سرمربی خود را تغییر دادند. اوج افتخارات آنها در این هفت سال مقام هفتم است و بیش از این دستاوردی ندارند اما عبرت نمیگیرند و به این تغییرات پیاپی خود ادامه میدهند.
این آمار نشان میدهد که تغییرات پیاپی تقریبا هیچ نتیجهای ندارد. شاید تغییر مربی در مقاطعی مثل آنچه فصل قبل برای ویسی در صنعتنفت یا خمز در تراکتور رخ داد در جهت مثبت باشد اما به واقع در بیشتر موارد غیرحرفهای است. آمار لیگ برتر در بین تیمهای با ثبات نشان میدهد تیمهایی که بیشترین تغییر را داشتند هیچ دستاوردی نداشته و در مقاطع کوتاه یک فصل و نیم ثبات حداقل بهترین عملکرد خود را نشان دادند. در حالی که در تیمی مثل پرسپولیس که بیشترین ثبات را داشته شاهد قهرمانیهای پیدرپی بودیم.
این ثبات نهتنها شامل مربیان است که بازیکنان را هم شامل میشود. بدون شک حضور بازیکنان به شکل مداوم در یک تیم به ثبات آنها و هماهنگی و آمادگی بازیکن کمک بیشتری میکند مخصوصا اینکه مربی هم تغییر نکند.
این نشان میدهد برای تیم پرسپولیس تصمیمات درست گرفته شد و وقتی مدیران بالا دست متوجه انتخاب درست خود شدند هر بار ناز یحیی را کشیده و او را برای فصل بعد هم حفظ کردند در حالی که این اتفاق هرگز برای استقلال رخ نداد و دیگر تیمهای مدعی از جمله سپاهان و تراکتور هم با رفتارهای چندگانه خود تیشه بر ریشه خود زدند.
ارسال نظر