حاجمحمد: فدراسیون، شان تیم ملی را پایین میآورد
رایکوف مربی خارجی بود که فوتبال ایران را متحول کرد و درهای تازهای را روی فوتبالیست ایرانی گشود.
فرهیختگان: رایکوف مربی خارجی بود که فوتبال ایران را متحول کرد و درهای تازهای را روی فوتبالیست ایرانی گشود. یکی از بازیکنانی که درمیان صدها بازیکنی که رایکوف از آنها تست گرفت و انتخاب شد مهدی حاجمحمد بود. در آستانه هیاهوی تیم ملی و تب داغ لیگ دقایقی با او هم کلام شدیم. گفتوگوی این بازیکن سابق استقلال و تیم ملی را بخوانید.
از مربیان ایرانی برنامه گرفتند اما درحال مذاکره با گزینه خارجی بودند که علیرغم انصراف قلعهنویی ناگهان دوباره نام او مطرح شد؟
برنامهای که از مربیان ایرانی گرفتند، برنامهای بود برای اینکه ما را سرکار بگذارند. دیدید که درنهایت کار خودشان را کردند. من با مربیان ایرانی کار کردم. در دوران ما مربیان ایرانی ضعیف بودند، چون علمی از مربیگری نداشتند. وقتی با رایکوف کار کردم تازه متوجه شدم 70 درصد بازی فوتبال در دستان سرمربی است و فقط 30 درصد بازیکنی که دستورات او را اجرایی میکند، نقش دارد. از کارهایی که رایکوف انجام داد، متوجه شدم او آن طرف دیوار را میبیند و هرچه میگفت درست از آب درمیآمد تا آن زمان از مربی ایرانی چنین چیزهایی ندیده بود. هنوز هم چنین شرایطی حاکم است و به همین دلیل معتقدم مربی خارجی بهتر است. هرچند در بین ایرانیها قلعهنویی از بقیه بهتر نشان داده است. باز جای شکرش باقی است دیگر گزینههایی که از آنها برنامه خواسته بودند، انتخاب نکردند. چارهای نیست باید به این مربی منتخب اعتماد کنیم. قطعا میتوانستیم انتخاب بهتری داشته باشیم اما عادت کردهایم که غافلگیر شویم.
فکر میکنید چرا جامعه فوتبال به مربی ایرانی اعتماد ندارد؟
مربیها هم مثل پزشکان باید علم خود را بهروز کنند. همانطور که آنها در نقاط مختلف دنیا در سمینارها شرکت میکنند و مقالات خود را برای ارزیابی ارائه میدهند، مربیان هم باید بهروز باشند. درحالیکه چنین چیزی را نمیبینیم. مربیای مثل گواردیولا بیجهت بزرگ نمیشود. مربیان ما یا دعوا میکنند و جنگ اعصاب راه میاندازند یا درحال اعتراض به زمین و زمان هستند. مربی بادانش اما نیمهاول را ارزیابی و در فرصت بین نیمه اطلاعات را تحلیل و تلاش میکند، نتیجه را بهنفع خود تغییر دهد. درحالیکه مربیان ما در همان دوساعت میخواهند با همه دعوا کنند و همهچیز را خارج از زمین فوتبال بهنفع خود تغییر دهند.
هرچند به این رفتارها انتقادهای زیادی وارد است اما این درگیریها تبدیل به تاکتیکی شده که از زمان کیروش در فوتبال ما بهجا مانده است. او در بازیهایی مثل بازی با کرهجنوبی که میدانست به حریف نمیرسیم با شلوغبازی کنار زمین تمرکز حریف را بههم میریخت.
کیروش باهوش بود و میدانست چه کار میکند اما اینها نمیدانند چه کار میکنند. میخواهند ادای او را دربیاورند اما نمیتوانند. باید کار را بلد باشی و کیروش این کارها را بلد بود. او بیجهت کیروش نشده بود. من کاری ندارم همه بد او را میگویند اما من او را مربی بزرگی میبینم. یادتان هست مهدی رحمتی را در اوج چطور کنار گذاشت؟ بهخاطر دارم چند بازی هنوز مانده بود اما با یک مساوی هم از جامجهانی بازمیماندیم. اینجا بود که حدس میزنم رحمتی- که دروازهبان بزرگی بود- ناامید شده بود و حرف مربی را گوش نکرد و در بدترین شرایط کیروش او را کنار گذاشت. همین را من از رایکوف دیدم. با این تفاوت که رایکوف یکمرتبه بازیکن نافرمان را کنار نمیگذاشت. او مدارا میکرد و در جایی که فکرش را نمیکردی بازیکن را تنبیه میکرد. اولین سالی که با تیم جوانان به تایلند رفتیم، قبل از تمرین آخر به همه اعلام کرد هرکه نیاید خط میخورد. ناصر حجازی نفر اول بود و در تمرین آخر شرکت نکرد و درحالیکه کسی فکر نمیکرد او را خط زد. میخواهم بگویم مربی خارجی رفتار با بازیکنان را خوب بلد است.
مربیان خارجی در لیگ ما خوب عمل میکنند. آیا باید بهجای آموزش مربیان خودی (مثل تیمهای شرق آسیا) به فکر تزریق مربی خارجی برای ارتقای فوتبال باشیم؟
هیچچیز سرجای خودش نیست. ما اصلا به فکر بد و خوب نیستیم، بلکه هرکس میخواهد کار خودش پیشبرود. نمیدانم چه اتفاقی افتاده که با برنامه خواستن از برخی مربیان که حتی در حد باشگاه نیستند شأن تیم ملی را پایین میآورند. من مربیگری کردهام و میدانم مربیگری یعنی چه اما مربیگری چند فاکتور میخواهد؛ اول اینکه بازیکن از مربی حساب ببرد، مربی باید پررو باشد. علی پروین نه کلاس رفته بود و نه مربیگری بلد بود اما چشمانش مثل پلنگ است. هیچ بازیکنی نمیتواند در چشمانش نگاه کند. به همین دلیل بازیکنان از او حساب میبردند و واقعا خوب کار کرد و قهرمانی آورد. البته استعداد بازیکن هم مهم است اما استعدادها استثنا هستند. باید بپذیریم هیچ کاری برای پرورش بازیکن و مربی نکردهایم. در مدارس فوتبال بازیکن مهم نیست، بلکه شغل پدر بازیکن مهم است. از این رو بهدنبال سازندگی نیستیم، درحالیکه امسال مسی و رونالدو در آکادمیها به این سطح رسیدهاند. در آکادمیهای ما اطلاعات مادر و پدر بچه را میدانند اما از خود بازیکن هیچ نمیدانند. فوتبالیست خوب پیدا کردن سخت نیست اما وقتی قرار در این آکادمیها چیز دیگری است، طبیعی است که بازیکن هم معرفی نمیکنند.
از استقلال و حواشی مالی این باشگاه خبر دارید؟
بهنظر من استقلال مشکل مالی ندارد، بلکه خودشان با نابلدی مشکل را بهوجود میآورند. اگر آن پولی را که به باشگاه میآید در زمان خود خرج همان کار کنند، ممکن نیست مشکل مالی بهوجود بیاید. مگر به همین طرفدارها نگفتند پول بریزید. ما که نمیدانیم این مبلغ واقعا چقدر است. باشگاه یکچیزی اعلام کرده است. وقتی اینها چندبار یک اشتباه را تکرار میکنند، چطور ممکن است هواداران اعتماد کنند.
ساپینتو را با استقلال موفق میبینید؟
ساپینتو چشم مرا نگرفت. مورینیو یکگل میزند و دو ساعت دفاع میکند تا گل نخورد، آنوقت چطور در تیمهای ما نتایج یکمرتبه در دقیقه آخر عوض میشود؛ پرسپولیسیها هم در بازی با تراکتوریها همینطور! من نمیتوانم قبول کنم اینها مربیان مورداعتمادی باشند، وقتی قبولشان ندارم. فراموش نکنیم ابزار خوب مربی را توانا میکند. من بهشخصه مربی خارجی خوب را ترجیح میدادم. نه هر مربی خارجی که برای پول میآید و سازندگی برایش مهم نیست، مربیای که بیاید و با علاقه بدون توجه به اینکه در چه کشور و چه تیمی کار میکند برای فوتبال تلاش کند. از طرفی ما هم یک چرخه مربیگری داریم که فقط همینها در لیگ هستند و دور هم میچرخند، یعنی ما دیگر مربی در این مملکت نداریم که سالهاست همینها در تیمهای لیگ برتر جابهجا میشوند؟ از این رو فوتبال ما به کار زیاد احتیاج دارد که شاید برای پرداختن به آن خیلی دیر شده باشد. نتیجهاش را در تیم ملی میبینید.
ارسال نظر