سیانکی: لجنبازی در لیگ پایهها بیداد میکند
محمد سیانکی حادثه دلخراش را روایت میکند.
حادثهای تلخ در هفته گذشته لیگ برتر نوجوانان تهران را تحت تاثیر قرار داد. در جریان مسابقات هفته قبل علی نوبخت، مدافع احسان شهر برخوردی از ناحیه سر با مهاجم مقاومت پیدا کرد و پس از یک هفته بستری در بیمارستان، دچار مرگ مغزی شد تا دیدار هفته بیست و هشتم، آخرین بازی عمر این نوجوان باشد. از قضا این اتفاق تلخ مقابل دیدگان محمد سیانکی رخ داد که سرمربیگری احسان ری را عهدهدار است. به همین دلیل گفت و گوی کوتاهی با گزارشگر صدا و سیما انجام دادیم؛
از روز حادثه و اتفاقی که رخ داد برایمان میگویید؟
متاسفانه دقایق پایانی دیدار با مقاومت بود و ما یک هیچ جلو بودیم. روی برخوردی ساده که محکم هم نبود، علی نوبخت با مهاجم مقاومت سر به سر شد و روی زمین افتاد. بلافاصله گوشش خونریزی کرد. پزشک و داور مسابقه خیلی زحمت کشیدند و بالای سرش آمدیم. بر اثر شوکی که به علی نوبخت وارد شد، زبانش چرخید و دهانش قفل شد. بعد از 7-8 دقیقه، اورژانس آمد و او را به بیمارستان منتقل کرد. کارهای اولیه را انجام دادیم و خیلی امیدوار بودیم که با انتقالش به بیمارستان حال مساعدی پیدا کند. بازی ادامه یافت و پس از سوت پایان، به بیمارستان رفتیم و متوجه شدیم ضربه شدیدی به سر علی خورده و دچار ضربه مغزی شده است ولی تا 48 ساعت آینده ریکاوری میشود و جایی برای نگرانی نیست. نمیدانم شرایطی از قبل داشته یا نه اما متاسفانه ریههایش فعالیت لازم را دارا نبوده، خونرسانی به مغزش کامل انجام نشده و ما در کمال ناباوری و تاسف، یکی از بهترین فوتبالیستهای آینده ایران که از نظر فنی و هم اخلاقی زبانزد بود را از دست دادیم. اتفاق تلخی بود، دل من پر از حرف های نگفته است. چرا باید جوانی را به همین راحتی از دست بدهیم؟ وقتی مسابقات به روزهای حساس میرسد، وظیفه یک مدیر، یک رئیس هیات، یک ناظر و یک داور این است که با دقت و وسواس همه تیمها و آدمها را زیر نظر داشته باشند. تیم ما در تلاش بود که بتوانیم در هفته های آخر ماندنمان در لیگ را قطعی کنیم. سه امتیاز بازی با مقاومت برای تیم ما خیلی اهمیت داشت چرا که در باشگاهی فعالیت میکنم، که شرافت در آن حرف اول را میزند. ما در احسان ری عزت نفس را سرلوحه کارمان قرار دادهایم و مثل بعضی تیمها وارد روابط کثیف نمیشویم. خون این پسر دامن تمام افرادی که در این لیگ فساد رو ترویج میدهند خواهد گرفت.
منظورتان از فساد چیست، چه اتفاقی در رده های پایه رخ میدهد؟
نمیتوانیم این موضوع را کتمان کنیم که زد و بند به خصوص در فوتبال پایه بیداد میکند. متاسفانه برخی پیجهای فوتبال پایه هستند که خواسته یا ناخواسته یک سری فایلها، مکالمات، ارتباط غیرسالم را رسانهای میکنند و بچهها (فوتبالیستهای رده پایه) هم درست یا غلط این صفحات را دنبال میکنند. بازیکنان پایه رابطههای ناسالم پشت پرده میبینند و میشنوند برخی مدیرها در راس این اتفاقات ناسالم هستند که کراهت دارد اسمشان را مدیر یا آدم بگذاریم! دست به هر کاری میزنند که تیمشان سه امتیاز بازی را بگیرد تا قهرمان شود، نیافتد یا تفاضل گلشان بالا برود. به طور مثل مکالماتی رسانهای میشود که فلان بازیکن n میلیون گرفته تا ضعیف بازی کند و گل بخورد. از طرفی بازیکنان تیمی که باید برای ماندن تلاش کند یا در کورس است، طبیعتا فشار و استرششان خیلی بالا میرود. چه باید کرد که این فشار و استرس به حداقل برسد؟ راهحل نظارت، پیگیری و معرفی افراد فاسد است که اصلا این کار انجام نمیشود. شک نکنید دامنشان را خواهد گرفت. خودشان میدانند چه کار کردهاند و دیگر نمیتوانند بخوابند. لازم به بازگو کردن من نیست و خودشان میدانند که چه لجنبازیای درآورده و چه کارهایی کردهاند.
برگردیم به روز حادثه، آمبولانس در محل بازی حضور داشت؟
یک آمبولانس به همراه پزشک باید در کنار زمین باشد که بود و چون خودمان میزبان بودیم، مشکلی از این بابت وجود نداشت. در چنین سانحههایی اورژانس حتی در صورت وجود آمبولانس هم باید خودش را به صحنه برساند چرا که اگر بازی ادامه پیدا کند، ممکن است برای فرد دیگری هم اتفاقی رخ دهد و در نتیجه باید در طول مسابقه در محل مستقر باشد. زمان بازی بعد از ظهر پنجشنبه و در منطقه بهشت زهرا بود که در ترافیک سنگینی داشت اما مدت زیادی طول نکشید که آمبولانس هم آمد و انصافا هیچ کوتاهی از سمت اورژانس نداشتیم. تلاش زیادی هم کردند که باید تشکر کنیم. قطعا باید شرایط ایدهآل باشد اما کوتاهی از سمت اورژانس نبود.
این اتفاق تاثیر بدی از لحاظ روحی روی تیم شما گذاشت؟
روز دوشنبه با هیئت فوتبال تماس گرفتم که علی دچار مرگ مغزی شده و شرایط روحی خوبی ندارم که بتوانم در تمرینها حاضر شوم؛ خواهش میکنم دیدار این هفته را عقب بیاندازید. اما متاسفانه هیچ همکاریای با ما نکردند. بچهها هم تقریبا متوجه شده بودند که دوستشان را از دست دادهاند ولی نمیخواستند باور کنند. حساب کنید یک بازیکن 16-17 ساله در چنین شرایط روحی باید بازی حساسی را برگزار کند که سه امتیاز برایش مهم است. یک زمانی هست مسابقه حساسیت ندارد و میگوییم هر نتیجهای شود، مشکلی نیست. ولی نه تیمی که در معرض سقوط قرار دارد، همتیمیشان روی تخت بیمارستان است، بیشترشان نمیخواهند باور کنند رفیقشان را از دست دادهاند و امیدوارند، استرس دارند، حواشی مربوط به زد و بند را هم میشنوند و خیلیهایشان خود را در خون دوستشان مقصر میدانند! به نظر خیلیها که متولی این داستانها بودهاند، روی سکوها حضور داشتند. من که آنقدر شرایط روحیام بد بود که در جریان بازی نبودم و اصلا متوجه نشدم چه شد و چه طور بازی گذشت. یک سری داستانهایی هست که حتی بازگو کردنشان شرمآور است. مسابقه را برگزار کردند اما همان طور که میدانید در فوتبال جهان دقیقه 80 بازیکن یا حتی یک تماشاگر دچار حمله مغزی یا قلبی شود، بازی را نگه میدارند و بعدا قطع میکنند ولی به نظر هیئت فوتبال تهران تمام کردن مسابقات برایش خیلی ارزشمند است!
ارسال نظر