انتخاب مربی داخلی برای تیم ملی، چه خطراتی دارد؟
همهچیز به سمت این پیش رفته که تیم ملی ایران صاحب یک سرمربی داخلی شود.
روزنامه همشهری: همهچیز به سمت این پیش رفته که تیم ملی ایران صاحب یک سرمربی داخلی شود. اظهارات وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال حول همین محور است و بهنظر میرسد تحریمها، مشکلات مالی و مصایب همکاری زیانبار با مارک ویلموتس، تصمیمسازان فدراسیون فوتبال را به چنین سمت و سویی سوق داده است. در این میان برخی مربیان داخلی هم به دفاع از همصنفان خود برخاستهاند؛ از آن جمله است مجید جلالی، رئیس سابق کانون مربیان که سابقه نامهنگاری با مقامات سیاسی علیه برانکو و کیروش را دارد. جلالی معتقد است در این مقطع نوبت استفاده از مربی ایرانی است. با این همه اما در عین احترام به همه مربیان داخلی، بهنظر میرسد بخشیدن نیمکت تیم ملی به آنها یک بازی ۲ سر باخت باشد که احتمالا نه تیم ملی از آن سودی خواهد برد و نه بهنفع مربی مورد نظر تمام میشود. این موقعیت، چیزی شبیه پوست موز است که زیر پای مربی ایرانی انداخته میشود.
سابقه ناخوشایند
دهه 80 برای فوتبال ملی ایران 2 نیمه کاملا متفاوت داشت. در نیمه اول آن دهه، هدایت تیم ملی ایران برعهده میروسلاو بلاژوویچ و سپس دستیار او یعنی برانکو ایوانکوویچ گذاشته شد. در پی اتفاقات یکشنبه سیاه منامه، ما به جامجهانی2002 نرسیدیم، اما کیفیت فوتبال تیم چیرو از سوی همه ناظران تأیید میشد. او تیم خوبی ساخته بود و پس از آن برانکو توانست موفقیتهای قابل توجهی بهدست بیاورد. صعود به نیمهنهایی جام ملتهای آسیا با چاشنی پیروزی 4گله بر کرهجنوبی و راهیابی آسان به جامجهانی2006 از آن دست بود، هرچند اختلافات شدید در تیم و عدمحمایت کافی فدراسیون از برانکو باعث شد ایران در آلمان نتایج مطلوب و مورد انتظار را نگیرد. از اینجا وارد نیمه دوم دهه 80 شدیم؛ جایی که 3 سرمربی ایرانی حضوری ناموفق روی نیمکت تیم ملی داشتند. شکست خانگی برابر عربستان با علی دایی، باخت به تیم جوان کرهجنوبی با امیر قلعهنویی و 2توقف دردناک مقابل 2کره و حذف از مقدماتی جامجهانی با افشین قطبی، بدترین روزهای فوتبال ملی را ساخت. پرسش اینجاست که آیا امروز هم قرار است از سر خشم و استیصال به همان سمت برویم؟ یعنی باز قرار است چون یک مربی خارجی نتایج لازم را نگرفته، نفر ایرانی به جایش بگذاریم و آزموده را بیازماییم؟ خودتان در 20 سال گذشته خدمات مربیان داخلی و خارجی تیم ملی را مقایسه کنید و ببینید آیا چنین انتخابی درست است؟
مردم فرصت میدهند؟
غیر از ابعاد فنی، درست یا غلط سطح مدارای افکار عمومی با مربیان خارجی بسیار بالاتر از همتایان ایرانی آنهاست. یقین بدانید اگر یک مربی داخلی در جام ملتها 3گل از ژاپن میخورد تا آخر عمر باید در انزوا و تنهایی سر میکرد، اما کارلوس کیروش با وجود چنین نتیجهای بار دیگر سرمربی تیم ملی شد و برخی هم از او حمایت کردند! به هر حال بخشی از مردم دلخوش به تخصص و تجارب مربیان خارجی هستند، اما این آستانه تحمل در قبال مربیان داخلی واقعا پایینتر است. اگر دلتان برای تیم ملی نمیسوزد، لااقل به شخصیت گزینههای داخلی رحم کنید و آنها را در چنین موقعیتی قرار ندهید. سکوت 9ماهه علی دایی را بعد از باخت به عربستان به یاد بیاورید، همینطور محاکمه تلویزیونی امیر قلعهنویی و نیز له شدن افشین قطبی را. بله؛ شاید پذیرفتن پیشنهاد هدایت تیم ملی بسیار وسوسهکننده بهنظر برسد، اما ممکن است پایانش به شیرینی آغازش نباشد.
مگر قرار است برای باخت آماده شویم؟
یک استدلال رایج طی روزهای گذشته در دفاع از مربیان بومی این بوده که: «مگر با مربی ایرانی بیشتر از 6گل از انگلیس میخوردیم؟» بله، شاید شکستمان در آن بازی سنگینتر نمیشد، اما پرسش اینجاست که مگر ما باید برای باخت و ناکامی برنامه بریزیم؟ اگر قرار است باز هم 6تا بخوریم که هیچ؛ اصلا سرمربی تیم ملی را با قرعهکشی انتخاب کنید(!) اما اگر قرار است برای موفقیت برنامه داشته باشیم، بهتر است سراغ مربیان خارجی بادانش برویم و یادمان باشد اگر ویلموتس کلاهبردار از آب درآمد و از سوءمدیریت شدید فدراسیون سود برد، قرار نیست همه مربیان بینالمللی همین شرایط را داشته باشند. انتخاب صحیح، حتما راهگشاست.
ارسال نظر