۱۲۷۸۵۹۵
۶۴۴۰
۶۴۴۰
پ

من خرید زمستانی پرسپولیس هستم!

دوران بهبودی را پشت سر می‌گذارم که بیایم دفاع چپ پرسپولیس بازی کنم، البته من پای راستم آسیب دیده و پای چپم سالم است.

ورزش سه: دوران بهبودی را پشت سر می‌گذارم که بیایم دفاع چپ پرسپولیس بازی کنم، البته من پای راستم آسیب دیده و پای چپم سالم است.

من خرید زمستانی پرسپولیس هستم!

مجتبی محرمی. این اسم و فامیلی، خیلی‌ها را به یک دوره خاص از زندگی فرو می‌برد. شاید چیزی بیشتر از یک اسم برای بچه‌های پایین شهر که سالها با حضورش در پرسپولیس عشق دنیا را می‌کردند و در میان همه نداشته‌ها، یک دفاع چپ متعصب داشتند که تا آخرین سالهای فوتبالش، پرسپولیس را با هیچ چیزی در دنیا عوض نکرد.

عشق به مجتبی محرمی، سینه به سینه از فوتبالی‌های دهه شصت به هفتاد و هشتاد و نود رسید. چند سال پیش بود که در حاشیه یک بازی خیریه، پسرک خردسالی با او عکس می‌گرفت و از علاقه‌اش به آقا مجتبی می‌گفت و او هم می‌پرسید: «تو مگر فوتبال من را دیدی؟» و جواب شنید: «از پدرم شنیدم. انقدر شنیدم که اینطور دوستت داشته باشم.»

البته آنچه باعث محبوبیت محرمی شده بود، نه تنها علاقه‌ و تعصبش به پرسپولیس بلکه نمایشهای درخشانی بود که در سمت چپ خط دفاعی قرمزها و تیم ملی ایران ارائه و نقش یک راست‌پای استثنایی در سمت چپ دفاع را ایفا می‌کرد. شاید خیلی‌ها اشتراک نظر داشته باشند که مجتبی محرمی شایسته این بود که در چند جام جهانی به میدان برود و حالا در کنار جهانبخش و حاج صفی و انصاری فرد و شجاعی، رکورددار بازی در جام جهانی لقب بگیرد.

مجتبی که حواشی زیادی را هم در کارنامه ورزشی خود داشت، حالا در حوالی شصت سالگی، پس از حادثه‌ای که منجر به عمل جراحی او شد، دوران نقاهت را پشت سر می‎‌گذارد و البته همچنان سرحال و قبراق به تلفن خود پاسخ می‌دهد.

این گفتگویی است که با او انجام شده و یادی است از گذر ایام در فوتبال ایران و تهران که خواندنش خالی از لطف نیست:

* خبر بستری شدن شما در بیمارستان، اهالی فوتبال و به خصوص هواداران پرسپولیس را نگران کرده بود. در‌ حال حاضر شرایط‌تان چطور است.

خدا را شکر وضعیتم خوب است. جراحی کردم و مرخص شدم و رو به بهبودی هستم.

* چه شد که این اتفاق افتاد؟

خواستم به حمام بروم و پایم لیز خورد و به زمین افتادم و این بلا سرم آمد. اما به لطف خدا و دوستان به خیر گذشت و حالم خوب است.

* در این شرایط هم فوتبال و بازی‌های پرسپولیس را دنبال می‌کنید؟

بله. اتفاقا آقای درویش هم تماس گرفته بود و حالم را می‌پرسید.

* عملکرد پرسپولیس را در این فصل چطور ارزیابی می‌کنید؟

تیم تا الان عملکرد خوبی داشته است و مدیریت و کادرفنی در کنار هم، به نقطه خوبی رسیدند. در ابتدای فصل مدیریت موفق شد پنجره تیم را باز کند و مهره‌های خوبی از جمله علیرضا بیرانوند را جذب کند. از نظر من همه چیز خوب است و فعلا هم صدر جدول هستند اما قهرمانی نیم فصل به دردی نمی‌خورد و باید آخر فصل جام را بگیریم.

* همیشه از شما به عنوان بهترین دفاع چپ تاریخ پرسپولیس یاد می‌شود. در حال حاضر مدافعان چپ پرسپولیس را چطور می‌بینید؟

وحید امیری و علی نعمتی، هر دو خوب بازی می‌کنند اما هیچ‌کدام دفاع چپ تخصصی نیستند و با این حال‌ کمک حال تیم هستند.

* یعنی شما فکر می‌کنید پرسپولیس در این پست نیاز به تقویت و جذب یک دفاع چپ تخصصی دارد؟

قطعا همین‌طور است. من دوران بهبودی را پشت سر می‌گذارم که بیایم دفاع چپ بازی کنم. البته من پای راستم آسیب دیده و پای چپم سالم است. اما جدا از شوخی، یک دفاع چپ تخصصی می‌تواند کمک زیادی به تیم کند. البته علی نعمتی و وحید امیری به عنوان بازیکنان چند پسته، کمک حال تیم هستند و دست مربی را باز می‌گذارند. این بهترین چیزی است که یک سرمربی می‌تواند داشته باشد و مثل این است که چند بازیکن در اختیار دارد. خود من هم می‌توانم بگویم ده بازیکن بودم؛ چون در همه پست‌ها بازی کردم، به جز دروازه‌بان. اما انشالله یک دفاع چپ تخصصی هم بگیریم و برویم برای قهرمانی.

* اما پرسپولیس همچنان در خط حمله مشکل دارد.

درست است که آقای گل لیگ از پرسپولیس جدا شد اما بازیکنی مثل محمد عمری آمده که خودش آینده فوتبال ایران است؛ به این شرط که مغرور نشود. او کاملا در خدمت تیم است و ما به چنین بازیکنانی نیاز داریم که از آکادمی خودمان بیایند و بعدا نگویند این بازیکن را از فلان باشگاه خریدیم.

* فکر‌ می‌کنید بهترین دفاع چپ حال حاضر ایران، کدام بازیکن است؟

پاسخ به این سوال سخت است اما فکر می‌کنم در حال حاضر امید نورافکن بهترین مدافع چپ ایران است.

* نکته جالب اینکه شما معتقدید نورافکن بهترین دفاع چپ ایران است اما این بازیکن از لیست تیم ملی برای جام جهانی خط خورده بود.

این نظر سرمربی بود اما ایشان در سپاهان و تیم امید توانایی‌های خودش را نشان داد و درخشش خوبی داشت.

* نظر شما درباره مدافعانی که کی‌روش به جام جهانی برد، چیست؟

به هر حال نظر مربی روی آن بازیکنان بوده و شاید من اگر بودم، آن بازیکنان را نمی‌بردم و آقای نورافکن یا آقای جلالی را می‌بردم. همه اینها به مربی بستگی دارد اما به هر حال ما از این تصمیمات ضربه خوردیم. ما بازیکن نبردیم و دروازه‌بان اضافه بردیم. در‌ جام چه کار کردیم؟

* به دوران بازی خودتان برگردیم. سال‌ها از فوتبال شما گذشته اما همچنان می‌توانیم بگوییم شما جزو محبوب‌ترین بازیکنان تاریخ پرسپولیس هستید. فکر می‌کنید دلیل این محبوبیت چیست؟

این محبوبیت از دل هوادارانی است که من به آنها عشق می‌ورزم و دوست‌شان دارم و دست‌شان را هم می‌بوسم. هواداران همیشه از من حمایت کرده‌اند. وقتی که خبر بستری شدن من در بیمارستان منتشر شد، در ابتدا عده‌ای فکر می‌کردند من در بیمارستان کسری هستم اما تا فهمیدند در بیمارستان کیش هستم، همه آمدند. خدا را شکر که ما را دوست دارند و این هم برگ برنده ماست.

* نکته جالب این است که حتی نسل جدید هم شما را دوست دارند.

درست است که نسل جدید هم لطف دارند اما نسل جدید فقط اسم من را می‌شناسند. قدیمی‌ها بیشتر می‌شناسند و هر جا من را می‌بینند، می‌گویند بیا یک عکس بگیریم، حتی وسط اتوبان می‌گویند بزنیم بغل که عکس بگیریم.

* اگر بخواهید یک نقد به دوران فوتبال خودتان داشته باشید، چه می‌گویید؟

نکته منفی خاصی نمی‌توانم بگویم و حتی اگر به آمار گلزنی من به عنوان یک مدافع چپ نگاه کنید، می‌توانیم بگوییم من فوروارد بوده‌ام. اما همه می‌گویند که من یک بازیکن بداخلاق بوده‌ام و در زمین فلان رفتار را داشتم اما همه اینها به خاطر تعصبم به پیراهنم بود؛ چون دوست نداشتم ببازم و به همین دلیل قطعا اشتباهاتی هم داشته‌ام.

* مثلا چه اشتباهی؟

برای مثال جنجال در بازی پرسپولیس و استقلال و درگیری با آقای قلعه‌نویی. البته الان من و امیر ارتباط خوبی با هم داریم و حتی به من محبت داشتند و همراه با گل‌گهر به ترکیه هم رفتیم و کنار تیم‌شان بودیم. همه این مسائل گذشته است. من در دوران فوتبالم دو کارت قرمز دارم؛ یکی در همان بازی با امیر است و یک بازی هم با ژاندارمری که سه گل زدم و دقیقه ۹۰ اخراج شدم تیتر زدند محرمی در روز اوجش، نمره صفر گرفت. روی عکسم را ضربدر زدند و گفتند مردی که قاتل شد. اما با وجود محرومیت‌ها، هر زمانی که بازی می‌کردم، گل می‌زدم.

* آیا تصمیمی در فوتبال‌تان گرفته‌اید که از آن پشیمان باشید؟

نه، اصلا. شاید یک جاهایی هم ضرر کرده باشم اما پیشمان نیستم. به خاطر همان تصمیماتی که من در زندگی‌ام گرفتم است که در حال حاضر هواداران تا این حد به من لطف دارند و اگر مشکلی پیش بیاید به من زنگ می‌زنند می‌گویند کلیه‌ام را بفروشم یا پیک هستم و موتورم را بفروشم و به تو بدهم. اینها آدم را شرمنده می‌کند. به خاطر همین دوستان است که شده‌ایم مجتبی محرمی. اگر نبودند ما مجتبی محرمی بودیم با شماره صفر، نه هشت.

* پس هیچ تصمیمی نیست به خاطر آن احساس پشیمانی کنید؟

نه. من در راه آهن و شاهین بودم و برای سربازی به نیروی زمینی رفتم و سپس به پرسپولیس آمدم؛ با اینهمه هوادار و عشق. من مدیون همه هستم. چه پشیمانی‌ای؟

* در یک دوره‌ای به قطر رفتید. آن زمان هم اینطور بود که هر بازیکنی بتواند با رفتن به فوتبال قطر، از نظر مالی سود کند؟

آن‌ موقع اصلا از این خبرها نبود. اگر بخواهم دقیق بگویم سرآمد باشگاه‌های قطری، نادی القطر بود که آقای برزگری، آقای محمدخانی و آقای حمید درخشان در آن بازی می‌کردند. شیخ آن باشگاه، آقای برزگری را خیلی دوست داشت و من هم در دوره‌ای قرار بود به این تیم بروم اما اتفاقاتی افتاد که خدا نخواست. اما اگر بخواهیم از نظر مالی نگاه کنیم، آن زمان قراردادهای خارجی به دلار بود و با هشت میلیون تومان می‌شد یک خانه خوب خرید اما الان با ۳۰۰ میلیون باید پراید بخرید.

* شما در‌ مجموع نتوانستید در فوتبال به پول خوبی برسید؟

سرمایه من از این فوتبال، محبت‌هایی است که به من می‌شود وگرنه از نظر مالی می‌توانم زندگی خودم را بچرخانم و دوستانم هم کمک می‌کنند. دوست خوب، سرمایه زندگی است. من الان مریض هستم و ۶ نفر از من مراقبت می‌کنند؛ برای مثال خانواده آقای تیغ تیز، آقای صابری، آقای غلامی، آقای مقیمی و آقای داوودی به من محبت می‌کنند و از آنها ممنوم؛ همین برای من کافی است.

* ولی به هر حال اگر یک فوتبالیست در دوران فوتبالش پول خوبی به دست نیاورد، ممکن است بعد از فوتبال به مشکل بخورد.

من یک اعتقادی دارم و به مو می‌رسم اما پاره نمی‌شوم‌. آن کسی که باید بدهد، بالای سر است. برای من هزاران بار اتفاق افتاده که پول یک آژانس نداشتم اما روز بعد پول به دستم رسیده است. این به خاطر خداوند و دوستان خوب است.

* شما در سال ۷۰ هم در آستانه جدایی از پرسپولیس و پیوستن به کشاورز بودید اما پرسپولیس در هفته اول باخت و شما هفته دوم برگشتید.

آن زمان کشاورز بازیکنانی مثل آقای سیروس قایقران، ناصر محمدخانی و آقای زرینچه را جذب کرد؛ این ماموریتی بود که وزیر کشاورزی داشت. این بازیکنان در تیم کشاورز جمع شدند و من هم قرار بود به این تیم برویم اما یک روز می‌خواستم به خانه بروم و دیدم عده‌ای هواداران آمده‌اند و می‌گویند نر‌و. گفتم اجازه بدهید بروم اما گفتند نرو و ما هم ماندیم. بعد از آن هم تجارت پیشنهاد داد و باز هم نرفتیم. پشیمان هم نیستیم و خدا را شکر.

* می‌گفتند آقای پروین آن زمان موافق بازگشت شما نبوده است. درست است؟

نه، اصلا. من حتی می‌توانم جلوی خود آقای پروین هم بگویم که این موضوع درست نیست. ایشان حتی از برگشت من خوشحال هم شد.

* هنوز با آقای پروین در ارتباط هستید؟

بله؛ کم و بیش در ارتباط هستیم.

* جالب است چون در این شرایط ممکن است با گذشت زمان، هر بازیکنی با خودش بگوید کاش یک پیشنهاد خوب را قبول می‌کردم تا الان شرایط مالی بهتری داشته باشم.

حالا که من قبول نکردم، باید غصه بخورم؟ بله؛ من می‌توانستم یک پیشنهاد خوب را قبول کنم و با ۶ میلیون، یک خانه هزار متری در اقدسیه بخرم اما نرفتم و الان در خانه ۴۰ متری مادرم زندگی می‌کنم؛ مگر چه ایرادی دارد؟ در‌ جایی زندگی می‌کنم که بزرگ شدم و فوتبال بازی کردم. دستم را هم جلوی کسی دراز نمی‌کنم اما دوستان محبت دارند و کمک می‌کنند.

* یعنی هنوز در‌ محله‌ای زندگی می‌کنید که از آنجا فوتبال را شروع کردید؟

بله؛ خانه پدر و مادرم هستم.

* همیشه زمانی که از شما صحبت می‌شود، می‌گویند از یک محله‌ای در پایین شهر فوتبال‌تان را شروع کردید و تبدیل به یک ستاره شدید.

متاسفانه بسیاری نگاه خوبی به آن محله ندارند اما در آنجا از دکتر و پروفسور و جراح تا کشتی‌گیر داشتیم و در این بین ما هم فوتبالیست شدیم. درست است؛ کنار من یک آدم می‌نشست و فلان کار را می‌کرد اما من فوتبالم را بازی می‌کردم. از آنجا به تیم ملی و رده‌‌های بالا رسیدیم و باز هم می‌گفتند بچه آنجا هستی. مگر چه ایرادی دارد؟ خیلی‌ها از همانجا به افتخارات ملی و درجات بالا رسیدند.

* از بچگی و شروع فوتبال تا الان؛ آن محله چه تفاوتی کرده است؟

فقط یک سری از دوستان و همسایه‌ها دیگر نیستند و دل‌مان تنگ می‌شود. محرم به محرم دور هم جمع می‌شویم و همدیگر را می‌بینیم و متوجه می‌شویم که چه کسانی زنده هستند و برا رفتگان هم دعا می‌کنیم.

* شما فوتبال را چطور شروع کردید؟

از خیابان و کوچه و محله و با توپ‌ پلاستیکی شروع کردیم و یک روز به ما گفتند برو در راه آهن برای تیم جوانان تست بده. آن زمان بازیکنان بزرگی در بزرگسالان راه آهن بودند و زمانی که برای تست رفتیم پنالتی شد و به ما گفتند تو بزن؛ من توپ را به ساعت زدم و آقای ابوطالب گفت برو. گفتم دیگر خط خوردم اما بعدا گفتند بیا سر تمرین. راه آهن بودم و بعد از آن هم به شاهین رفتم و دو دوره بازی‌ها برگزار نشد و سال ۶۴ نایب قهرمان شدیم. بعد از آن به سربازی رفتم و تیم خوبی داشتیم. سپس به پرسپولیس رفتم که نمی‌توانم قهرمانی‌هایش را بشمارم.

* با این شرایط که در دوران نقاهت هم هستید، بیشتر از این مزاحم شما نمی‌شویم. صحبت پایانی؟

می‌خواهم از همینجا از دکتر فردوس و آقای افشون، رئیس و معاون بیمارستان تخصصی کیش‌، دکتر محتشم، جراح، و کادر درمان بیمارستان کیش تشکر کنم. همچنین از آقای بلورفروشان و آقای ایمان پاکتچی و مالک و مدیر هتل میراژ و پرسنل هتل که پس از مرخص شدن من از بیمارستان، لطف داشتند و هیچ چیزی کم‌ نگذاشتند. همچنین از آقای بشیر رمضانی و آقای حمید استیلی و مدیریت دهکده ساحلی، آقای مهندس احمدپور و تمام کسانی که محبت داشتند. تشکر می‌کنم. از پرسپولیسی‌های عزیزم دعا کردند و پیام دادند و به بیمارستان آمدند هم ممنونم.

 

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج