جام که تمام شود؛ با حال بدمان چه کنیم؟
بعد از اینکه این چند روز پر آدرنالین تمام شود، سرنوشت فوتبال ایران چه میشود
هیوا مافی در روزنامه اعتماد نوشت: روی خاک ذوقزده قطر که چند سوایی پیش شترها و اسبها با ریشسفیدی ساربان و هزار افاده افتخار یورتمه بر بیابانهای این سرزمین پرمیلیاردر را میدادند، حالا لبالب پر است از تیفوسیهای بعضا روانی فوتبالی که چندده هزار دلار را ریختهاند پای اینکه بیایند و از روی سکوها آخرین چشمهها از مسی و رونالدو و قد علم کردنهای بدلهای آنها مثل راموس و فودن و ساکا را ببینند.
حالا اگر بپرسیم و هرقدر هم که آنها زیر بار نروند و بگویند جام سراسر جذابیت است و صعود مراکش و کرواسی باعث گند زدن به زیبایی جام نمیشود؛ میدانیم که چه اگر جام خوبی را گذرانده باشیم و چه اگر جام مزخرف و کمهیجانی را شاهد بوده باشیم، وقتی سوت پایان فینال را در حوالی ۹ شب ۱۸ دسامبر بزنند، «چندساعت» بعد که دروغ گفتهایم اما «چندروزی» بعدش خاک قطر از وجود یک سلبریتی و فکر مردم سراسر این جهان از فکر جامجهاننما «shift delete» میشود.
تیم قهرمان هم پس از دو، سه هفتهای خوشحالی بر طبل بیعاری میکوبد و تا چند ماه مانده به جام بعدی دیگر حرص فوتبال و جام را نمیزند. «خدای آلبی سلسته» یا به قول دشمناش «کوتوله مغرور» هم میداند که فارغ از هر نتیجه و مقامی که تیمش در پایان دارا باشد نرم نرمک باید کفشها را بیاویزد، سند حکومت فوتبال را به اسم ارلینگ و کیلیان بزند و گزینه تعطیلات همراه با بانو انتونلا را انتخاب کند.
راستی حال و اوضاع رقیب پیرمردش چه میشود؟ کریس هم قطعا بعد از جار و جنجالی که با سانتوس بهپا کرد احتمالا به زودی سر ناسازگاری را با تن هاگ هم بگذارد و نیمه ناچار چمدان را برای چند سال به مقصد سعودی ببندد تا حسابش برای چندصد سال بعد هم حسابی بیمه باشد.
این همه سوزن به دیگران زدیم بگذارید یک جوالدوز هم به خودمان بزنیم؛ واقعا بعد از اینکه این چند روز پر آدرنالین تمام شود، سرنوشت فوتبال ایران چه میشود؟ احتمال قریب به یقین مهدی تاج با فنون اصفهانیاش یک مراسم تجلیل و تکریم برای پیرمرد پرتغالی بابت بدبخت کردنمان میگیرد تا مبادا او غرامت n دلاری را به پاچه فدراسیونش بکند و آش نخورده و دهنِ سوخته شود. بعد از آن هم برای جام ملتها بزرگان را جمع میکند تا ناز جواد نکونام را بکشند تا او افتخار حضور روی نیمکت تیم ملی را بدهد و منت بر سر ما بگذارد.
واقعبینانه که بخواهیم نگاه کنیم این جام بیشتر مانند لیدوکایینی بود بر این روزهای پردرد که تا چند روزی سوز این زخمهای ناسور را حس نکنیم و خودمان را گول بزنیم که مهمترین و سختترین معادله جهان این است که پنالتی هری کین گل میشود یا نه؟!
زندگی گاه برایمان همانند ولید الرکراکی تا میکند که همه چیز روی روال است و دنیا به کام و گاه همانند ساوتگیت که هر کار میکنیم، نمیشود و نمیرسیم. هر چه هست اگر یکشنبه تیمتان با اقتدار جام را بالا برد شما برنده هیچ چیز نشدید و تنها آن چند بازیکناند که قهرمانی و بردن را آن هم برای چند لحظه تجربه کردهاند. ما و شما همان بازندههایی هستیم که بودیم. به قول دوستی که دیشب میگفت در بامداد بیست و هفتم آذر همه باختیم به جز تیم قهرمان و اینفانتینویی که با مرموزی سر کارش مانده و البته میثاقی، احمدی و آقا جواد که سنگ هم از آسمان ببارد از جایشان تکان نمیخورند و هر چه هم اگر بد کار کنند و سوتی بدهند تعویض و کنار رفتن در جایگاه آنها معنایی ندارد. آخری البته به شوخی بود، مبادا به دوستان بربخورد!
ارسال نظر