کاری که اصولگرایان با علی دایی و کریمی کردند
دایی و علی کریمی با وجود آنکه دو چهره تأثیرگذار و پرهوادار در فوتبال ایران بودهاند، هیچوقت نتوانستند برای همیشه اختلافی را که بینشان وجود داشت، نادیده بگیرند.
روزنامه شرق: دایی و علی کریمی با وجود آنکه دو چهره تأثیرگذار و پرهوادار در فوتبال ایران بودهاند، هیچوقت نتوانستند برای همیشه اختلافی را که بینشان وجود داشت، نادیده بگیرند. آنها به مرور زمان این اختلاف را کمرنگ کردند، ولی آشتیکنانی در کار نبوده است. این موضوع، ولی به لطف جبهه اصولگرایان، رسانهها و روزنامههای نزدیک به این جریان به تازگی رقم خورده و علی دایی و علی کریمی بعد از سالها بالاخره با یکدیگر آشتی کردهاند!
این ضربالمثل ایرانی که میگوید دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند، با مرور اتفاقاتی که برای علی دایی و علی کریمی رخ داده باورپذیر میشود. این دو از زمانی که نامی برای خودشان در دنیای فوتبال به هم زدهاند، دل خوشی از یکدیگر نداشتند. دایی زودتر از علی کریمی چهره شده بود و مسنتربودن او در این ماجرا دخیل بود. بااینحال، هر دو در زمره اسطورههای سرخی بودند که حضورشان در فوتبال ایران فراموشنشدنی است. علی دایی و علی کریمی با هم اختلافنظرهای عجیبی داشتهاند. همواره علیه یکدیگر جبهه گرفته و حتی روبوسیهای اجباری هم نتوانسته بود ریشه اختلافات موجود بین این دو نفر را از بین ببرد. عجیب آنکه درباره دلیل اصلی و اولیه اختلافنظر این دو نفر هنوز حرفوحدیث زیاد است.
درباره شروع این اختلافات از دلایل پیشپاافتادهای صحبت میشود؛ از اینکه علی کریمی به علی دایی لایی زده یا اینکه در اردوی تیم ملی جای علی دایی نشسته و اینکه در اتوبوس تیم ملی با تشکیل باند مخالف دایی، او را به سخره گرفته است. بااینحال، درباره ریشههای واقعی این اختلاف میتوان به مسائل فوتبالی سر زد. علی کریمی با همان زبان تندوتیز همیشگیاش به علی دایی کنایه میزد که تکنیک مناسبی ندارد. او میگوید دایی اینهمه گل زده، ولی هرگز کسی ندیده او بتواند بازیکنی را دریبل بزند. جمله معروف «علی دایی را خدا بغل کرده» یکی از جملاتی است که اختلاف این دو نفر را روشن میکند. البته دایی هم برای دلخوری از علی کریمی به قدر کافی دلیل داشت. او میگفت عدهای در تیم ملی در چشم من نگاه میکنند، ولی به من پاس نمیدهند. اشارهاش به علی کریمی و رفقای نزدیک او در تیم ملی بود. اتفاقی که رفتهرفته موجبات خداحافظی علی دایی از تیم ملی را رقم زد.
باوجوداین فرصت برای تلافی کارهای علی کریمی خیلی سریع نصیب علی دایی شد. او سرمربی تیم ملی شد و در عین ناباوری، علی کریمی را که به نظر میرسید میتوانست عصای دست این مربی باشد، به تیم ملی دعوت نکرد. دایی میگفت علی کریمی به سبک و سیستم بازی مدنظرش برای تیم ملی نمیخورد. علی کریمی هم به نزدیکانش گفته بود تا زمانی که علی دایی سرمربی تیم ملی باشد، حاضر نیست برای تیم ملی ایران بازی کند. البته این دو، هربار که صحبت از اختلافات میشد، میگفتند هیچ مشکلی با یکدیگر ندارند و کدورتی در بین نیست. علی کریمی میگفت از قبل هم مشکلی وجود نداشته، ولی اختلافنظر چرا.
یک بار هم که دایی سرمربی پرسپولیس بود و علی کریمی برای استیلآذین بازی میکرد، شایعه حضور علی کریمی در پرسپولیس به درخواست علی دایی مطرح شد که آن زمان جرقههایی برای آشتی این دو شکل گرفت. علی کریمی استقبال کرد و حتی از اینکه در این سالها با علی دایی اختلافنظر داشته ابراز پشیمانی کرد. بااینحال آن وصال صورت نگرفت تا اختلافات بهصورت صددرصدی حلوفصل نشود. علی کریمی بعدها نه بهشدت همیشگی بلکه در لفافه کنایههایی را به علی دایی میزد، ولی رفتهرفته از شدت آنها کاسته شد. جدایی این دو از دنیای فوتبال هم که دیگر به این اختلاف قدیمی رنگ فراموشی سپرد.
دو علی مهم فوتبال ایران پیشتر در داستان فوت غمانگیز مهرداد میناوند و علیرضا انصاریان به آغوش یکدیگر رفتند تا خیلیها از این بگویند که تلاش چندساله میناوند برای آشتیدادن این دو نفر بالاخره جواب داد. هرچند کاندیداشدن علی کریمی برای انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال و عدم حمایت علی دایی از او بازهم باعث بهوجودآمدن اختلافاتی بین این دو نفر شد...
دایی و علی کریمی با وجود آنکه دو چهره تأثیرگذار و پرهوادار در فوتبال ایران بودهاند، هیچوقت نتوانستند برای همیشه اختلافی را که بینشان وجود داشت، نادیده بگیرند. آنها به مرور زمان این اختلاف را کمرنگ کردند، ولی آشتیکنانی در کار نبوده است. این موضوع، ولی به لطف جبهه اصولگرایان، رسانهها و روزنامههای نزدیک به این جریان به تازگی رقم خورده و علی دایی و علی کریمی بعد از سالها بالاخره با یکدیگر آشتی کردهاند! شاید آنها نیاز به یک مخالف مشترک داشتند تا به هم نزدیک شوند.
ماجرا از این قرار است که بعد از مرگ مهسا امینی، علی کریمی تبدیل به چهرهای تأثیرگذار در فضای مجازی شد. طیف اصولگرایان به علی کریمی تاخته و حتی او را در زمره لیدرهای اعتراضات خیابانی گنجاندند. حمله به کریمی فقط معطوف به این ماجرا نشد، چون او را وطنفروش و خائن هم نامیدند و برای مصادره ویلایش هم اقدام ناقصی کردند. علی دایی هم دو استوری حمایتی از اعتراضات گذاشت، ولی مسیر این دو از یکدیگر جدا و متفاوت بود. اگرچه علی کریمی چهرههای ورزشی و هنری بسیاری را در استوری و توییترش «تگ» میکرد و برای آنها هشتگهای خاصی مانند #شرف و #باشرف میزد، ولی حتی در همین مدت هم چنین کاری را برای علی دایی انجام نداد تا اینکه ماجرای مرگ دانشآموز اردبیلی پیش آمد.
علی دایی با انتقاد از اتفاقاتی که در یکی از مدارس اردبیل رخ داد، از این گفت که سکوت جایز نیست. از این رو مورد حمله طیف اصولگرایان قرار گرفت که خواسته بودند مثل علی کریمی نباشد. الفاظ به کار برده علیه علی دایی البته بعضا هم دوستانه نبود و او را فریبخورده نامیدند. دایی، ولی پای حرفی که زده بود ایستاد و گفت که ادعای مطروحه درباره مرگ اسرا پناهی، دانشآموز اردبیلی را قبول ندارد. درست در همین کشمکش با رسانهها و چهرههای اصولگرا بود که اتفاق موردانتظار برای اهالی فوتبال بالاخره رخ داد؛ علی کریمی با انتشار یک توییت و تصویری از خودش در آغوش علی دایی از او بهعنوان آقای گل نام برد و به مردم اردبیل پیام فرستاد. بعد هم که موضوع مهمتری در این ارتباط رقم خورد و این دو برای اولین بار بعد از سالها، یکدیگر را در اینستاگرام فالو کردند. دو چهره مشهور دنیای فوتبال ایران که یکی ۱۰ و دیگری ۱۳ میلیون فالوئر دارند، حالا به لطف انتقاد و حملات اصولگرایان بالاخره اختلافات قدیمی را فراموش کرده و با یکدیگر آشتی کردند.
ارسال نظر