کاش هیچکدام از این ۳ نفر رئیس فدراسیون نشوند
قرار است امروز دوران بلاتکلیفی فدراسیون فوتبال به پایان برسد و رئیس این مجموعه مشخص شود.
بهروز رسایلی در روزنامه همشهری نوشت: قرار است امروز دوران بلاتکلیفی فدراسیون فوتبال به پایان برسد و رئیس این مجموعه مشخص شود. قاعدتا باید از این اتفاق خوشحال باشیم، اما کیفیت نامزدهای راهیافته به مرحله نهایی طوری است که مجال شادمانی و امیدواری نمیدهد. پس از کش و قوسهای فراوان، سرانجام صلاحیت مهدی تاج، عزیزالله محمدی و میرشاد ماجدی برای حضور در انتخابات تأیید شده، اما بهنظر میرسد اگر مردم حق رأی داشتند و گزینه «هیچکدام» در دسترس بود، این گزینه حائز اکثریت قاطع آرا میشد!
تاج؛ بدون شرح
بحثبرانگیزترین چهره حاضر در انتخابات مهدی تاج است. او که نزد افکار عمومی و حتی بیگانگان با فوتبال با تراژدی بزرگ «ویلموتسگیت» شناخته میشود و تا این لحظه سنگینترین بدهی بینالمللی تاریخ این رشته ورزشی را به ایران تحمیل کرده، به شکلی غیرمنتظره در انتخابات نامنویسی کرد و بعد از انبوهی از شایعات در مورد ردصلاحیتش فرصت حضور مرحله نهایی را بهدست آورد. بازگشت تاج به صحنه که بعد از قلبدرد مبهم او اتفاق افتاد، کمکی به افزایش مقبولیت این رئیس پیشین فدراسیون فوتبال نکرد. او با وجود تریبونهای متعددی که در اختیار داشت و به کمک آنها بسیار پررنگتر از سایرین در رسانهها ظاهر شد، نتوانست وجههاش را ترمیم کند. بلکه برعکس؛ هر عذر بدتر از گناه تاج، به برهانی دیگر علیه او تبدیل شد و کار را برای این نامزد سخت کرد. هر چند تاج اساسا اعتنایی به افکار عمومی ندارد و به ترکیب و ساختمان رایدهندگان امیدوار است؛ کسانی که بعضا سالها با او کار کردهاند و حاضرند با وجود همه هجمهها به این مدیر رأی بدهند.
عزیزمحمدی؛ امان از شوالیه
بین نامزدها شاید عزیزالله محمدی قدری مقبولتر از سایرین مینماید. به هر حال او سالها در سازمان لیگ زحمت کشیده و تنها نوبتی که حق پخش تلویزیونی از صداوسیما دریافت شده، مربوط به حضور عزیزمحمدی در فدراسیون میشده است. با این همه اما، زمانی که او علی فتحاللهزاده را بهعنوان نایبرئیس اول خود معرفی میکند، همین مختصر امید و خوشبینی نسبت بهخودش را هم از بین میبرد! چه تحولی قرار است در انتظار فوتبال ایران باشد، وقتی فتحاللهزاده مغز متفکر و بازوی اجرایی عزیزمحمدی لقب میگیرد؟ البته که مدیرعامل اسبق استقلال موفقیتهایی در این باشگاه داشته است، اما انبوهی از انتقادات متوجه اوست؛ از گرانسازی فوتبال و کمک به تشدید تورم این رشته ورزشی با ترکاندن بمبهای مختلف تا افکار و اعمالی که فرسنگها با مدیریت مدرن و روزآمد فاصله دارند. زمانی که او متهم شده بود به پرداخت پول برای خرید عنوان شوالیه، در دفاع از خودش چنین جمله ناامیدکنندهای به زبان آورد: «پول دادم شوالیه خریدم، حشیش نخریدم که.» (خبرگزاری ایرنا، 18تیر 92) شاید اینها جزئی و پیش پا افتاده بهنظر برسد، اما واقعا اینطور نیست و جهانبینی یکی مثل فتحاللهزاده را نشان میدهد؛ مردی که قرار بود لیونل مسی را برای استقلال بخرد و حالا روشن نیست چگونه میتواند به عزیزمحمدی کمک کند.
ماجدی؛ بانی بحران
قضاوت در مورد میرشاد ماجدی حتی آسانتر هم هست، چرا که او در طول ماههای اخیر سرپرست فدراسیون فوتبال بوده و عملکردش به خوبی میتواند عیار او را نشان بدهد. سردرگمی و اختلافات عجیب حاکم بر تیم ملی ایران در این مقطع، به خوبی سطح توان مدیریتی ماجدی را نشان میدهد. لغو پیاپی مسابقات دوستانه تیم ملی، غائله بازی تدارکاتی با کانادا، حواشی بیپایان اردوی قطر، دودستگی و اختلاف نظر در تیم ملی، اجازه یافتن مقامات دولتی برای مداخله در امور تیم ملی، تناقضگویی پیرامون سرنوشت کادرفنی و... تنها بخش کوچکی از مصایب و مشکلات دوران مدیریت ماجدی است؛ کسی که در همین مقطع، تصادفا برادرش به عضویت کادرفنی تیم ملی جوانان درآمد و نیز برخی تحرکات او در آستانه انتخابات مخصوصا در زمینه تغییر کاپیتانهای تیم ملی حسابی بحثبرانگیز شد. بیش از این چه میتوان گفت؟
تنها آرزو
این انتخاباتی نیست که آرزو کنیم از دل آن بهترین گزینه برای هدایت فدراسیون بیرون بیاید، تنها میتوانیم امیدوار باشیم مدیری برگزیده شود که ضرر و زیان او کمتر باشد. همین!
ارسال نظر