حقی که فوتبال را از فرش به عرش میرساند
حدود ۱۹ سال قبل محمدحسن انصاریفرد، مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس برای اولین بار موفق شد بابت بازی خداحافظی احمدرضا عابدزاده که بین پرسپولیس و بایرنمونیخ در ورزشگاه آزادی برگزار شد ۱۷۵ میلیون تومان از صداوسیما دریافت کند و این برای فوتبالی که همیشه رویای درآمدزایی از طریق حق پخش تلویزیونی را در سر میپروراند موفقیت بزرگی به حساب میآمد.
فرهیختگان: حدود ۱۹ سال قبل محمدحسن انصاریفرد، مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس برای اولین بار موفق شد بابت بازی خداحافظی احمدرضا عابدزاده که بین پرسپولیس و بایرنمونیخ در ورزشگاه آزادی برگزار شد ۱۷۵ میلیون تومان از صداوسیما دریافت کند و این برای فوتبالی که همیشه رویای درآمدزایی از طریق حق پخش تلویزیونی را در سر میپروراند موفقیت بزرگی به حساب میآمد.
حق پخش تلویزیونی به عمده مشکل این روزهای فوتبال ایران تبدیل شده است. حق اولیه هر تیم باشگاهی و ملی که ظاهرا در فوتبال ایران نادیده گرفته میشود و باشگاه استقلال و پرسپولیس به لطف قدرتی که دارند برای رسیدن به این حق اقدام کردند. حق پخش تلویزیونی، همچنان پرونده مفتوح فوتبال ایران است با اینکه در دهه ۸۰ فدراسیون فوتبال بهشدت به این موضوع پرداخت اما هنوز مشکلات به قوت خود باقی است و روزی نیست که بحث پیرامون آن ادامه پیدا نکند. در این میان شاید تنها یک نکته کاملا روشن به نظر برسد؛ اینکه صداوسیما تحت هیچ شرایطی حاضر نیست به خواسته واقعی فوتبال در حوزه حقپخش اعتنا کند و آن را جدی بگیرد. حقوق پخش تلویزیونی مسابقات متفاوت است و ظاهرا حقوقی که صداوسیما از آن دم میزند و پرداختش را چماق کرده بر سر فوتبال میکوبد فقط یک بخش آن است و آن حقوق پخش زنده است. در همه جای دنیا اما حقوق پخش غیرزنده هم داریم که مربوط به زمان گذشته از ساعت این بازیهاست. اتفاقا در این نوع حقوق پخش عامل مهمی برای قیمتگذاری است. به این بخش مورد دیگری با عنوان حقوق پخش خلاصه یا صحنههای مهم بازی در شبکههای خبری یا برنامههای مرتبط را نیز اضافه کنید.
شاید جالب باشد بدانید در کشورهایی که قانون حق پخش به درستی اعمال میشود شبکههایی که حق پخش مسابقات را نخریده باشند حتی گلهای بازیها را هم نمیتوانند پخش کنند و تنها به اعلام نتایج اکتفا میکنند. بگذریم از اینکه ما در فروش حق پخش در داخل کشور ماندیم و برخی کشورها این محصول خود را حتی به کشورهای دیگر نیز صادر میکنند.
البته فراموش نکنیم که شیوه بازاریابی و فروش حقوق پخش تلویزیونی در کشورهای مختلف متفاوت است و آن نامهای که استقلال و پرسپولیس اخیرا ارسال کرده و خاطر سازمان لیگ را مکدر کردهاند درواقع به نفع خودشان است. در مرحله اول برخی کشورها حقوق پخش توسط سازمان لیگ به فروش میرسد و درآمد حاصله طبق جدولی خاص براساس میزان مخاطب و بازدهی مالی میان باشگاهها توزیع میشود. در نوع دوم که کمتر مرسوم است هر باشگاه خودش حقوق پخش بازیهایش را میفروشد. در این کشورها این حقوق نیز سیاستهای متفاوتی دارد. نمیخواهیم بگوییم کدام بهتر است ولی به نظر میرسد دو تیم استقلال و پرسپولیس نوع دوم را بیشتر میپسندند؛ چراکه خود را پرمخاطبترین و پردرآمدترین تیمها به لحاظ تبلیغاتی میدانند.
شاید جالب باشد بدانید پیشترها، صداوسیما نهتنها بابت پخش مسابقات لیگ و تیمملی ایران حقوق باشگاهها و فدراسیون بهعنوان صاحبان این محصول را پرداخت نمیکرد، بلکه برای بازیهای تیم ملی نیز خود اقدام به فروش این حقوق به بازارهای خارجی میکرد. برای اولین بار در زمان ریاست محسن صفاییفراهانی، فدراسیون حداقل توانست این حق خود را بگیرد. سرانجام در سال ۱۳۸۷ قرارداد خریداری حقوق پخش لیگ برتر کشور امضا شد، رقمی که دو طرف برسر آن به توافق رسیدند در یک قرارداد سه ساله، در سال اول ۱۰ میلیارد و در سال دوم ۱۱ میلیارد تومان بود. این رقم در سالهای بعد به ۱۵ میلیارد تومان رسید. هرچند تمام این مبلغ نیز مربوط به حقوق پخش بازیهای لیگ برتر نیست، زیرا در همان سال اول قرار شد 6 میلیارد تومان از ۱۰ میلیارد تومان مذکور از طریق قرارداد تبلیغات دور زمین به سازمان لیگ تعلق گیرد. درواقع صداوسیما فقط ۴ میلیارد تومان برای سال اول بابت خریداری حقوق تلویزیونی مسابقات به سازمان لیگ پرداخت کرد. برای تمدید قرارداد میان فدراسیون فوتبال و صداوسیما در سال ۱۳۹۳، فدراسیون سالانه ۱۶۰ میلیارد تومان مطالبه کرد، اما صداوسیما تنها حاضر بود ۲۰ میلیارد تومان بدهد.
رقمی که مشکلگشا نیست
همین حالا هم باید بدانید که حق پخش برای کل فوتبال ایران است و جام حذفی را هم شامل میشود درحالی که این تورنمنت محصولی متفاوت است و حقوق رسانهای و بازاریابیاش باید بهطور جداگانه بازاریابی شود. درحال حاضر سهم حق پخش در فوتبال ما آنقدر ناچیز است که نمیتواند کمک مالی قابلتوجهی به هیچیک از باشگاهها بکند. درواقع شاید به دو سه باشگاه به شکل ضمنی کمک برساند، اما دست بقیه تیمها خالی میماند. در صورت توزیع مساوی این رقم هم تقریبا به هیچکدام از تیمها سهم دندانگیری نخواهد رسید. به نظر میرسد تا این رقم افزایش چشمگیر پیدا نکند، کارایی چندانی نخواهد داشت و این افزایش چشمگیر فقط در صورت رعایت هر آنچه بهعنوان حق پخش به آن اطلاق میشود گفته میشود. چیزی که صداوسیما نادیده میگیرد و تنها حق پخش زنده را حق پخش میداند. درحالیکه سالانه از این فوتبال در پربینندهترین برنامههای خود استفاده میکند و هرساله با تبلیغات هنگفتی که از این طریق به دست میآورد برای خود سودآوری میکند.
لزوم احترام صداوسیما به قوانین
موضوع وقتی درناک میشود که بدانیم رعایت الزامات پرداخت حق پخش تلویزیونی یکی از شروط فیفاست. همین چندی پیش دو تیم استقلال و پرسپولیس را به دلیل رعایت نکردن اصول حرفهای از حضور در لیگ قهرمانان آسیا منع کردند و ما این دو نماینده را از دست دادیم. پس به این ترتیب نادیده گرفتن این دستورالعمل فیفا نیز میتواند عواقبی داشته باشد. اگر عواقبی نداشت صفاییفراهانی در زمان فدراسیون تعلیقی به این موضوع نمیپرداخت. یا کفاشیان که با خنده از زیر مسئولیتپذیری هر موردی در میرفت به این موضوع تا این حد ورود نمیکرد. این بار هم لازم است صداوسیما به جای نادیده گرفتن اصول حرفهای و بینالمللی این رشته ورزشی به قوانین بازی احترام بگذارد. درحالیکه به نظر میرسد صداوسیما بهعنوان یک نهاد دولتی علاقه چندانی به همکاری با باشگاهها که درحال خصوصی شدن و برآورده کردن انتظارات فیفا هستند، ندارند و به این ترتیب دود این عدم همکاری بیش از همه به چشم فوتبال ایران میرود.
طلسم بالاخره میشکند؟
اخیرا نیز مسئولان باشگاه استقلال در مصاحبههایی نسبت به اقدام صداوسیما در بازی استقلال و سپاهان معترض شدند و این اعتراض را اعلام کردند، در عوض نتیجهای حاصل نشد. پرسپولیسیها هم اگر چه از تعامل با صداوسیما گفتهاند اما تاکید دارند برای رسیدن به حق خود کنار استقلال هستند. این بار به نظر میرسد این تیمها با ورود به بورس و قدرت حقیقی و حقوقی بیشتری که گرفتند میتوانند بر خواسته خود پافشاری کرده و به این مهم دست پیدا کنند. چهبسا اگر مشکل ورود تماشاگران به استادیوم حل شود شاید بتوانند بیشتر به این موضوع پرداخته و مانور گستردهتری دهند تا یک طلسم بزرگ بالاخره بشکند.
ارسال نظر