ماجرای دختر ایرانی که به هیچ قلهای رحم نمیکند!
هیچوقت از داشتن رؤیاهای بزرگ نهراسیده. تسلیم برف و باد و بوران و بهمن نشده. از منطقه مرگ گذشته و در این ساعت؛ پنج و ۲۰دقیقه، رسیده.
روزنامه جام جم: هیچوقت از داشتن رؤیاهای بزرگ نهراسیده. تسلیم برف و باد و بوران و بهمن نشده. از منطقه مرگ گذشته و در این ساعت؛ پنج و ۲۰دقیقه، رسیده. نگاه میکند به اطراف. به عظمت بکر و بینظیر. نه در ماناسلو و نه حتی اورست، چنین احوالی نداشته! این اولین بار است که لحظه صعود، گرمای قطرههای اشک را روی گونههای یخزدهاش حس میکند. دیگر ایستادن زن ایرانی بر بام کوهستان وحشی افسانه نیست. حالا در این بامداد سیویکم تیر ماه۱۴۰۱ و ارتفاع ۸۶۱۱ متری، دکتر افسانه حسامیفرد، اولین زن ایرانی فاتح K۲، دومین بام بلند دنیا، به حساب میآید. «زن ایرانی میتواند.» این را لیلا اسفندیاری گفته بود.
در ۳۰سالگی که خیلیها با ورزش وداع میکنند، شروع کرده بود. اولین زن ایرانی که طولانی و دشوارترین غارها را پیمود. «میتوانی، اگر بخواهی. باید به اندازه کافی بخواهی.» اینها را گفته و برای صعود به بلندترین قلههای جهان کارش را رها کرده و خانهاش را فروخته بود. به نانگاپاربات صعود کرد. اما فرودش از گاشربروم نیمهتمام ماند. ۳۱ تیر ۱۳۹۰، هیمالیا خانه آخرش شد. و یازده سال بعد، افسانه بر فراز K۲ میگوید: «به یاد لیلا، لیلاها و زنهای ایرانی که میتوانستند و میتوانند اینجا باشند...» پنج روز نگذشته، پنجم مرداد۱۴۰۱ به «برود پیک» صعود میکند. چهارمین صعود هشت هزاری، در ۴۶سالگی.
۱۴۰۱، برای شما سال پرصعودی بوده است.
بله از بهار و با اورست آغاز شد.
آیا اردیبهشت که بر بام دنیا ایستادید، تصور میکردید دو ماه بعد، فاتح دومین کوه بلند جهان شوید؟
اصلا. برای صعود اورست وام گرفتم، هر چه داشتم
خرج کردم؛ حدود ۳۵ هزار دلار هزینه شخصی. این توانایی را در خود میدیدم لوتسه را هم فتح کنم. اما پولم تمام شد و از نظر مالی غیرممکن بود. به ناچار برگشتم. بنابراین فکر نمیکردم به این زودی صعودی در پیش داشته باشم.
اما انگار همه چیز زود جور شد.
دقیقا. شاید باور نکنید! از بازگشت اورست، فقط دو روز گذشته بود که کارم درست شد. برای شروع جذب اسپانسر، صرفا یک قرار ملاقات با «شرکت ویتابیوتیکس» داشتم. در جلسه، گزارش سفرم را ارائه دادم و در مورد برنامه بعدیام صحبت کردم. به قدری همه چیز خوب پیش رفت که همانجا از صعود بعدیام، اعلام حمایت کردند و قول پرداخت همه هزینهها را دادند.
در مورد «برود پیک» هم قول مساعد گرفتید؟
بله، ماجرای از دست رفتن فرصت فتح لوتسه به دلیل مشکل مالی را مطرح کردم و گفتم اگر بعد از K۲ آماده باشم برای فتح «برودپیک» اقدام میکنم. خوشبختانه از این موضوع استقبال کردند و همین باعث دلگرمی من شد. واقعا از حمایت مالی شرکت در این دو صعود اخیرم بسیار سپاسگزارم.
و داستان K۲ آغاز شد.
بله. برای گرفتن ویزای پاکستان زمان زیادی نداشتم. دقیقا دو روز مانده به سفر، ویزا رسید. بلیط گرفتند و بالأخره پرواز کردم. چهار روز بعد، پیمایش شروع شد؛ صعود از مسیر آبروزی. سوم جولای (۱۲ تیر) به کمپ اصلی (ارتفاع ۶۰۵۰متری) رسیدم. اعلام شد: «هوای منطقه بسیار متغیر است» و همان زمان، یک فرصت همهوایی وجود داشت. یک روز بعد، برای همهوایی به کمپهای بالاتر حرکت کردم. چون کمتر از دو ماه قبل، صعود اورست را انجام داده بودم، توانستم با همان همهوایی کار را پیش ببرم. بعد از شبمانی، برگشتم. منتظر باز شدن پنجره هوایی برای صعود شدم. با هماهنگی شرکت «سونسامیت» ۲۶تیر حرکت به سوی قله را شروع کردم. یک شب در کمپ۲ و دو شب در کمپ۳ خوابیدم. یک روز هم کمپ۴ ماندم. شب ۲۱جولای(۳۰ تیر) به سمت قله حرکت کردم و در نهایت بامداد روز بعد، صعود به K۲ تکمیل شد.
ظاهرا در پیمایش K۲ از کمپ ۲ به ۳، فنیترین بخش صعود، دشواریهای بسیاری وجود دارد.
بله تقریبا صعود عمودی بر ترکیبی از سنگ و یخ، معروف به هرم سیاه، مسیری پرچالش و بادخیز و کار با یخ و سنگ. باید با تمرکز کامل، تجهیزات و قدرت جسمی خوبی که دارید به سلامت عبور کنید.
روی قله چه حسی داشتید؟
هنوز هم گاهی میشنویم: «مگر کوه هم جای زنهاست؟!» بیاختیار اشک ریختم. بسیار خوشحال بودم که حالا همه میبینند، K۲ هم برای زنهای ایرانی قلهای بود که فتح شد.
میدانستید صعودتان به K۲ همزمان با روز درگذشت لیلا اسفندیاری است؟
چون ارتباطی با فضای مجازی نداشتم، از این همزمانی بیاطلاع بودم. در میان زنان کوهنورد کشورمان تلاشهای چند نفر همیشه برایم قابل احترام و توجه بیشتر بوده. افرادی مثل پروین رضایی، پروانه کاظمی و زندهیاد لیلا اسفندیاری. از لحظهای که وارد منطقه قرهقروم شدم ناخودآگاه لیلا در ذهنم بود. کارهای او همیشه برای من ارزشمند است. در ویدئویی که از من گرفته شده و هنوز منتشر نشده، یادش را زنده کردهام.
در نهایت به صعود برودپیک رسیدید.
با اینکه دشواری صعود K۲ گاهی به نظرم طاقتفرسا بود، وقتی به قله رسیدم، انرژی خوبی داشتم. در فرود به بیسکمپ K۲ بازگشتم. تقریبا ساعت دو بامداد از آنجا به سوی کمپ اصلی برودپیک حرکت کردیم و دو ساعت بعد استارت زدیم. یک شب کمپ دو ماندیم. یک شب هم کمپ سه و بعد به سمت قله حرکت کردیم. ۲۷جولای (۵ مرداد) به قله رسیدیم.
پروانه کاظمی سال۱۳۹۲، اورست و لوتسه را در فاصله یک هفته فتح کرد. حالا شما K۲ و برودپیک را به فاصله حدودا پنج روز.
برای من اتفاق مهمی بود. مرز تواناییام جابهجا شد. اعتمادم به استقامتم بیشتر شد. به شناخت تازهای از خودم رسیدم.
صعودهای بالای ۸۰۰۰ متر، برای زنان معادل مدال طلای جهان است. فدراسیون کوهنوردی مدال یا پاداش خاصی به شما اهدا کرده؟
هیچ مدال یا پاداشی اهدا نشده. صعودهای من همه با هزینه شخصی یا کمک اسپانسر انجام شده است.
و با وجود همه موانع، داستان این صعودها برای شما ادامه دارد.
بله. برنامه من صعود به ۱۴قله ۸۰۰۰متری جهان است، در حد امکانات و تواناییام. یکی مثل «عظیم قیچیساز» بدون اکسیژن هر چهارده قله را فتح میکند که الگو و افتخار همه ماست. یکی هم مثل من، با اکسیژن و به اندازهای که از نظر جسمی و مالی میتواند به تحقق رؤیای خود ادامه میدهد.
ارسال نظر