اصلانیان: من از پیشکسوتان پرسپولیس فرار میکنم
کل دنیا هم بگردید کسی که رانش از وسط نصف شده باشد دوباره به فوتبال برنگشته است. با ۴۲ سانتی متر پلاتین من چهار سال فوتبال بازی کردم
ورزش سه: امیرحسین اصلانیان که در دوره حضور علی پروین در پرسپولیس به عنوان مهاجم جذب این تیم شد در گفتوگویی مفصل با خبرنگار ما درباره نحوه پیوستنش به جمع سرخپوشان و همچنین جو این تیم در دوره علی پروین و بگوویچ صحبت کرده و خاطراتی را بازگو کرد.
این مهاجم که در سال ۱۳۸۲ دچار یک سانحه تصادف شد، درباره این حادثه نیز مسائلی را مطرح کرده است. مهاجم اسبق پرسپولیس در بخشی از صحبت هایش نیز به انتقاد های تند برخی از پیشکسوتان نسبت به یحیی گلمحمدی واکنش نشان داد و همچنین درباره موضع گیری اش در دو قطبی برانکو - کیروش که باعث ناراحتی هواداران پرسپولیس شد توضیحاتی را ارائه داد.
این گفتوگو را در ادامه میخوانیم:
* در ابتدا درباره شروع فوتبالت صحبت کن و اینکه چه شد که نظر پرسپولیس به تو جلب شد؟
حدود ۲۰ سال پیش مسابقات آموزشگاهی در زمین های بزرگ برگزار میشد و حتی آقای دادکان و پیشکسوتان دیگر هم میآمدند و بازی ها را نگاه میکردند. ما در آن زمان سرپرستی داشتیم که همزمان در تیم امیدهای استقلال هم حضور داشت من به همراه آقای فرهاد بوستانی و محمد آقامحمدی مدتی را در امیدهای استقلال تمرین کردیم تا اینکه من دفترچه اعزام به خدمت گرفتم و سرباز شدم. سه فصل در خدمت تیم نیروی زمینی بودم؛ یک بازی دوستانه با تیم ملی جوانان داشتیم که پس از آن بازی آقای جلال طالبی من را به تیم ملی جوانان دعوت کردند. سپس قبل از اعزام هم یک بازی دوستانه با تیم ما گذاشتند و گفتند برای اینکه من بیشتر بازی تو را ببینم در تیم خودت بازی کن که در آن بازی هم ما تیم ملی را بردیم و البته بعد از آن هم خط خوردیم. بعد از آن بازی، تیم های بهمن، سایپا و پرسپولیس مذاکراتی با من داشتند. آقای نبی سر همان بازی تیم ملی آمدند و به من گفتند آقای عابدینی شما را خواستند. جلسه گذاشتیم و یک قرارداد پنج ساله امضا کردیم.
* در دوره ای به پرسپولیس آمدی که مهاجم های پرسپولیس عملکرد خوبی نداشتند اما تو درخشیدی.
یکی از مسائلی که به من کمک زیادی میکرد این بود که وضعیت آمادگی جسمانی من نسبت به کل فوتبالیست های آن دوره باتر بود چون پیشینه ورزشی من، ورزش های رزمی را هم در کنار خودش میدید و روزها هم به همراه آقای کماسی در مجموعه انقلاب تمرینات اختصاصی داشتم و این تمرینات مستمر باعث شده بود که در فرصت هایی که به دست میآورم موقعیت ها را به گل تبدیل کنم. از طرفی وقتی مربی به لحاظ روحی روانی به شما انرژی بدهد، راندمان کاری شما مثبت تر خواهد بود.
* با توجه به اینکه در اکثر تیم ها، بازیکنان با تجربه ارتباط خوبی با بازیکنان جوان ندارند، جو پرسپولیس برای تو چطور بود؟
دقیقا همینطور بود. شاکله تیم ما از تیم ۹۸ بود که در جام جهانی بازی کرده بودند و من هم به عنوان یک بازیکن ۲۱ ساله وارد تیم شده بودم. اوایل میگفتند باید بجنگی تا بتوانی حقت را بگیری. باید هم احترام بزرگتر را نگه میداشتیم، هم اگر خطای شدیدی صورت میگرفت نباید اعتراض میکردیم. اگر یک بازیکن جوان نمیتوانست این شرایط را تحمل کند، به موفقیت نمیرسد و من کسانی را دیدم که با ۲-۳ جلسه تمرین فرار کردند و رفتند. الان شرایط متفاوت شده و اکثر بازیکنان در تیم ها همسن و سال هستند و گاهی یک نفر با دو سال بازی بازوبند کاپیتانی را هم میبندد اما در دوره ما به قدری بازیکنان بزرگ زیاد بودند که آقای استیلی چندین سال با پرسپولیس بود اما بازوبند به ایشان هم نرسید.
* این جو هم وجود داشت که به تو به عنوان یک بازیکن تازه وارد پاس ندهند تا رفقای خودشان گل بزنند؟
این مسئله هم در تیم های بزرگ طبیعی بود. تا زمانی که بازیکنان با تجربه به شما اعتماد کنند باید تلاش کنی و استعداد خودت را نشان بدهی تا مورد اعتماد بازیکنان باسابقه قرار بگیری. مهم ترین مسئله هم احترام است؛ اگر احترام را نگه داری باعث میشود تو را به عنوان دوست خودشان در تیم قبول کنند. برای من تا زمانی که این اتفاق رخ بدهد و به من پاس بدهند و من را بیشتر در موقعیت قرار بدهند حدود ۶ ماه زمان برد. با گذشت زمان با شرایط تیم سازگاری پیدا کردم و بازیکنان با تجربه من را جزوی از خودشان قرار دادند.
* رابطه شخصی خودت با آقای پروین چطور بود؟
دو سال اول رابطه خیلی خوبی داشتیم اما در سال سوم شرایط تغییر کرد. بعد از سالی که قهرمان شدیم جو تیم بد شده بود؛ آن سال ما در استادیوم تختی بازی میکردیم و زمین هم خیلی خراب بود. بعد از آن هم شرایطی به وجود آمد که آقای پروین کنار رفت و آقای بگوویچ را آوردند و ما که به تمرین رفتیم آقای پروین خیلی ناراحت شد. آن زمان جوان بودیم و مشاور نداشتیم و شاید اگر الان بود، حتما مشورت میکردیم که چه کار کنیم. به هر حال جوان بودیم و اشتباهاتی داشتیم.
* الان هم هنوز رابطهتان شکرآب است؟
الان ۲۰ سال گذشته و دیگر دلخوری وجود ندارد؛ امسال عید هم رفتم و ایشان را بعد از مدتها از نزدیک دیدم.
* در آن دوره روابط بازیکنان با یکدیگر چطور بود؟ آیا اعضای تیم با هم صمیمی بودند؟
شاید در ظاهر صمیمی بودیم اما در باطن اینطور نبود.
* به چه دلیل؟
شاید یکی از دلایل این مسئله مطبوعات بودند که باعث مشکل میشدند؛ برای مثال بعضی هفته نامه ها و روزنامه ها عکس های بزرگ از بازیکنان کار میکردند و اگر عکس یک بازیکن جوان چاپ میشد، دلخوری به وجود میآمد. من حتی یکبار به یکی از هفته نامه ها زنگ زدم و گفتم عکس من را چاپ نکنید چون باعث دلخوری میشود اما آنها گفتند ما خودمان درباره این مسئله تصمیم میگیریم و شما نمیتوانید دخالت کنید. رفاقت دلی در تیم وجود نداشت. البته در تیم های بزرگ شرایط همینطور است و کمتر پیش میآید که رفاقت دلی وجود داشته باشد.
* یعنی اگر عکس یک بازیکن چاپ میشد، بازیکنان دیگر ناراحت میشدند و این اتفاق رفاقت ها را از خدشهدار میکرد؟!
مسائل دیگری هم وجود داشت و این فقط یک مورد بود اما درباره همین اتفاق من یک خاطره هم دارم؛ ما یک بازی با فولاد خوزستان در اهواز داشتیم و آقای جمشیدی توپ را داخل محوطه آورد. جمشیدی که به سمت میرزاپور رفت و اگر توپ را به سمت من قل میداد دروازه خالی مقابل من بود و گل میزدم اما او با شوت به بیرون زد و باعث دلخوری شد و در زمین هم بگومگویی پیش آمد. بعد از بازی یکی از بازیکنان که نام نمیبرم به من گفت به پژمان گفتم چرا پاس ندادی که گل بزند؟ گفت اگر به او پاس میدادم فردا عکس او روی جلد روزنامه میرفت!
* با توجه به اخلاق های خاصی که آقای پروین دارند، کاپیتان های پرسپولیس چه نقشی در تیم داشتند؟
نقش بسیار پررنگ و قوی ای داشتند. آقای پروین از بزرگان تیم مشاوره و کمکی میگرفت و حتی نقش آنها از آقای ناصر ابراهیمی هم قوی تر بود.
* شما یک خاطره معروف هم دارید که بخاطر ده ثانیه بازی مقصر عدم نتیجه گیری تیم شدید.
بله. با ذوب آهن بازی داشتیم؛ در بازی قبل از آن، من گل زده بودم و پیکان را برده بودیم. در این بازی هم تماشاچی ها از دقیقه ۵۵-۶۰ شروع به تشویق من کردند. در دقیقه ۹۰ من را صدا کردند که وارد زمین شوم و زمانی که کنار زمین ایستاده بودم مدافعمان یک اشتباه کرد و ما گل خوردیم. بعد از آن من به زمین رفتم و هنوز توپ به پایم نخورده بود که سوت پایان بازی زده شد. من هم ناراحت بودم و وقتی به رختکن رفتم یک آب معدنی آنجا بود که به آن ضربه زدم. همان لحظه آقای پروین از پشت من را دیده بود. من رفتم خودم را پشت ستون ها قایم کردم که چشمش به من نخورد؛ آقای پروین آمد پرخاش کرد و گفت اینهمه صدایت کردند رفتی به زمین چه کار کردی؟ گفتم علی آقا اصلا توپ به پایم نخورد که کاری کنم.
* یکی از اتفاقات جالب تیم علی پروین هم قهر و آشتی های بین او و بهروز رهبریفرد بود.
آقای پروین خیلی سخت نمیگرفت. بهروز رهبری فرد یکی از مهره های تاثیرگذار و با اخلاق بود و من هم خیلی او را دوست داشتم. حتی خود آقای پروین میگفت من این بازیکن را در هر پستی بگذارم جواب میدهد. قهر و آشتی ها هم جالب بود؛ یک عضو تدارکات به اسم الیاس مژدهجو داشتیم که خودش هر باز شیرینی تهیه میکرد و با آقای رهبریفرد هماهنگ میکرد تا به تمرین بیاید. من یکی دو بار شاهد این اتفاق بودم.
* برای خود تو چنین اتفاقی پیش نیامده بود؟
یک بار دربی بود من به قدری پیش از بازی تمرین کرده بودم که میگفتم صد در صد من را در ترکیب میگذارد اما شرایط طوری شد که به من بازی نداد. بعد از بازی زمانی که میخواستم به اتوبوس بروم ناراحت بودم. فردای آن روز بدون اینکه اتفاقی بیفتد به دفتر آقای پروین رفتم و گفتم آیا من بد تمرین میکنم و شما از من ناراضی هستید؟ گفت نه عالی هستی. گفتم برای من جای سوال است که چرا دیروز به من فرصت ندادید. ایشان هم درباره مسائل فنی صحبت کرد. وقتی خداحافظی میکردم گفت کجا میروی؟ گفتم تمرین. گفت ما به الیاس گفتیم که شما اخراج هستی و من هم با خنده گفتم پس من به او میگویم شما گفتید اشکالی ندارد در تمرین شرکت کنم.
* علی پروین در بیشتر مواقع از تو به عنوان بازیکن تعویضی استفاده میکرد.
بله همینطور بود؛ مواقعی هم که میخواستم به زمین بروم آقای ابراهیمی میآمد و درباره مسائل فنی صحبت میکرد، گاهی هم روز قبل از بازی خود آقای پروین صحبت میکرد. در دربی ۹ دی ۷۹ هم بین دو نیمه آقای پروین با من صحبت کرد که به زمین رفتی این کارها را انجام بده و من هم تنها بازیکنی بودم که گرم میکردم اما یک نارنجک از سمت جایگاه خودی آمد و به ساق پای من خورد. حتی برگه تعویض من با پایان رافت را هم داده بودند و اگر من وارد زمین میشدم دعوا با آقای برومند پیش نمیآمد و بازی جنجالی نمیشد که چند بازیکن هم محروم شوند اما از شانس بد من این اتفاق افتاد.
* درباره دو دستگی که در آن زمان در تیم ایجاد شد و باعث دلخوری بین خودت و علی پروین شد هم بیشتر صحبت کن.
داستان از این قرار بود که تیم را دست آقای غمخوار دادند و پروژه کنار زدن آقای پروین را رقم زدند. سال ۸۱ بود که ما در بازی آخر به ملوان باختیم و سوم شدیم؛ بلافاصله آقای پروین مصاحبه کردند و گفتند ما با این کادر مدیریتی کار نمیکنیم. بعد از آن هم یک جلسه گذاشتند و گفتند من و کادرم با اینها کار نمیکنیم، شما خودتان میدانید و هرکس میخواهد برود تمرین کند.
* و تو جزو بازیکنانی بودی که به تمرین رفتی؟
شرایط به حدی بد شده بود که برای من یک پیشنهاد خوب از فولاد خوزستان آمد و جلسه گذاشتیم و قرارداد داخلی هم بستیم که بروم. آن زمان آقای قلعهنویی هدایت استقلال اهواز را داشت و زمانی که من را دید گفت به اهواز میروی مراقب باش افت نکنی، آنجا گرم است و تو هم سرعتی هستی. تقریبا کار تمام شده بود اما از باشگاه زنگ زدند و گفتند به باشگاه تشریف بیاورید، آقای غمخوار با شما کار دارد. من رفتم و گفتم من جدا میشوم. ایشان گفتند میخواهم به تو یک خبری بدهم که اولین نفری هستی که میشنوی، با کسی که تو را در فولاد میخواست قرارداد بستیم؛ "آقای بگوویچ". من هم گفتم به جای اینکه اینهمه مسافت را بروم و در آن هوای گرم بازی کنم اینجا بمانم؛ شاید امسال همینجا شرایط خوب شود. اما کاملا برعکس از آب درآمد.
* چه اتفاقی افتاد که شرایط خوب پیش نرفت؟
بخاطر سوءمدیریت بازیکنان زیادی خریده بودند و برای مثال ما ۹ فوروارد داشتیم؛ با حضور آن تعداد مهره در تیم، دعوا و اختلاف زیادی به وجود آمد و به حدی بازیکنان اخراج شده بودند که دیگر کسی نبود روی نیمکت بنشیند و فقط یک گلر ذخیره داشتیم. شرایط بدی بود و تیم از هم پاشیده شد.
* در همان سالها هم بود که تصادف کردی.
دلیل آن اتفاق هم درگیری های دوره آقای بگوویچ بود. داستان از این قرار بود که من رفتم گفتم من بازی قبل پاس گل دادم؛ چرا من را به سکو میفرستی؟ گفت شما ۹ بازیکن هستید و ما نمیتوانیم همه را در زمین بگذاریم و باید چرخشی روی سکو باشید. گفتم پس عملکرد فنی هیچ تاثیری ندارد؟ آقای چلنگر هم زمانی که صحبت های آقای بگوویچ را ترجمه میکرد اگر بگوویچ تند صحبت میکرد او هم صدایش را بالا میبرد و بی احترامی میکرد. من هم از کوره در رفتم و یک درگیری پیش آمد و گفتند تا کمیته انضباطی تشکیل شود اجازه تمرین نداری. بعد از آن تعطیلاتی بود که دوستانم گفتند حال روحی ات خوب نیست، بیا به شمال برویم تا حال و هوایت عوض شوند. من در صندلی شاگرد نشسته بودم که تصادف پیش آمد و راننده ما فوت کرد؛ من هم بیشتر از یک سال عذاب کشیدم تا اوضاع پایم درست شود.
* بعد از تصادف چطور به فوتبال برگشتی؟
به حدی شرایط سخت بود که واقعا کار هر کسی نبود. در کل دنیا هم بگردید کسی که رانش از وسط نصف شده باشد دوباره به فوتبال برنگشته است. با ۴۲ سانتی متر پلاتین من چهار سال فوتبال بازی کردم.
* در پیکان هم فوتبالت را ادامه دادی.
تیم پیکان آقای داربینیان که یک مربی ارمنی بود را آورده بود و هیچ شناختی هم از بازیکنان ایرانی نداشت. من آنجا تست دادم و مدت زیادی هم من را زیر نظر داشت و بعد از آن قبول کرد و یک قرارداد سه ساله با پیکان بستم. همان سال هم رفت و برگشت استقلال را بردیم و هم در آزادی به پرسپولیس چهار گل زدیم. تیم خیلی خوبی داشتیم.
* یعنی با آمادگی کامل به فوتبال برگشتی؟
بله دقیقا. با ۴۲ سانتی متر پلاتین در آن دوره با اختلاف زیادی در تمام آیتم های آکادمی المپیک اول شدم.
* بعد از جدایی از پرسپولیس تا سالها از این تیم طلب داشتی.
حدود ۲۰ سال دویدم و انقدر طلبم را ندادند که در آخر بخشیدم. به هر مدیری میگفتم پولم را بدهید میگفت برو از همان کسی که با او قرارداد بستی بگیر در صورتی که ما با باشگاه قرارداد بسته بودیم.
* از محمدحسن انصاریفرد هم بخاطر طلبت گله داشتی.
بله چون به من دروغ بدی گفت و از این بابت از او ناراحت بودم. به من گفت رک میگویم پول نداریم اما بلافاصله بایرن مونیخ را با یک رقم بالا دعوت کردند. چطور میشود در چشم های یک نفر نگاه کرد و دروغ به این بزرگی گفت؟ اگر میگفت نمیدهم خیلی بهتر بود که اینکه بگوید نداریم و یکدفعه آنقدر پول پیدا کند که بایرن مونیخ را به ایران بیاورد.
* مبلغ طلبت چقدر بود که بخشیدی؟
پارسال که بخشیدم طبق به روز رسانی بانک مرکزی حدود ۸۰۰ میلیون شده بود.
* مبلغی که قرارداد بسته بودی چقدر بود؟
سال ۸۲ ما من ۸۰ میلیون قرارداد بستند اما فقط ۶ میلیون دادند.در آخر هم از من مالیات پول نگرفته را گرفتند. الان به یک بازیکن در یک تیم بزرگ ۱۲-۱۳ میلیارد پول میدهند اما در زمین ۵۰ میلیون هم نمیارزد. با این رقم هایی که رد و بدل میشود باید کیفیتی هم در لیگ ببینیم اما در لیگی که این میزان گردش مالی دارد توانستیم چند بازیکن را به لیگ های خارجی بفروشیم؟ از طرفی در تیم ملی هم هیچ بازیکن فیکسی از لیگ نداریم.
* یکی از اتفاقاتی که در سالهای اخیر باعث دلخوری هواداران پرسپولیس از شما شد، دفاع شما از کیروش در زمان درگیری او با برانکو بود.
من از نظر فنی کار را میدیدم اما هوادار احساسی برخورد میکند. هر شخصی باید دیدگاه واقعی خودش را بگوید و نباید فیلم بازی کند. الان همه متوجه میشوند کیروش که بود و اگر من یا امثال علی دایی از او حمایت کردیم چه دلیلی داشت. وضعیت فعلی فوتبال ما را ببینید دلیل حمایت من هم مشخص میشود؛ کیروش بهترین عملکرد جام جهانی را هم رقم زد و در آخر هم خودش دوست داشت بماند اما وزیر ورزش نخواست چون باید بین کیروش و برانکو را انتخاب میکرد.
* یعنی از نظر شما کیروش از نظر فنی از برانکو بهتر بود؟
از نظر من بله؛ سابقه آقای کیروش نشان دهنده همه چیز است. البته من نمیخواهم عملکرد برانکو را زیر سوال ببرم؛ بهرحال ایشان با پرسپولیس موفق بودند و اگر هم پرسپولیس بعد ایشان قهرمان شد، تاثیر ایشان بود اما باید این را هم در نظر بگیرید که سایر تیم ها هم خیلی ضعیف بودند و پرسپولیس هر چقدر هم مساوی یا باخت میداد، استقلال نمیرسید.
* و فکر میکنید الان تیم ملی با اسکوچیچ شرایط خوبی ندارد؟
در حال حاضر نه فدراسیون داریم، نه رئیس، نه مدیریت اما با این شرایط دنبال نتیجه گیری هستیم. ما امسال بدترین نوع تدارکات را داریم و اگر نتیجه بگیریم علم زیر سوال میرود. به آقای اسکوچیچ هم که خدا کمک کرد تا روی نیمکت تیم ملی بنشیند؛ مگر میشود یک نفر از لیگ یک به تیم ملی برسد؟ نکته مهم این است که باید دانش مربی، از بازیکنانش بیشتر باشد اما الان برعکس است و بازیکنان تیم ملی هستند که به نیمکت بزرگی میدهند. در صورتی که زمان کیروش اینطور نبود. آقای اسکوچیچ پتانسیل و کاریزمای لازم را برای حضور در تیم ملی در جام جهانی ندارد اما وقتی رئیس فدراسیون و پول وجود نداشته باشد نتیجه همین میشود.
* از بحث تیم ملی خارج بشویم؛ درباره شرایط فعلی پرسپولیس و انتقاداتی که از آقای گلمحمدی میشود چه نظری داری؟
آقای گلمحمدی ابزاری نداشت که بخواهیم از او انتقاد کنیم. این فصل خرید های بدی صورت گرفت که دلیل آن هم نداشتن پول بوده است. البته ما میتوانستیم از بازیکنان امید استفاده کنیم اما در هر صورت شرایط طوری رقم خورد که نتوانستم جایگزینی برای بازیکنان جدا شده پیدا کنیم. در حال حاضر کادرفنی باید یک پوست اندازی در تیم انجام بدهند. پرسپولیس امسال در همه خطوط از دروازه گرفته تا نوک حمله ایرادات عجیبی داشت و امسال نیاز است در تمام خطوط بازیکن های خوبی جذب شوند تا در کورس قهرمانی قرار بگیریم. باید دو دفاع وسط خوب، یک پلی میکر، مهاجم و گلر جذب شوند و در واقع باید بودجه خوبی برای خرید در نظر گرفته شود.
* برخی از پیشکسوتان پرسپولیس در هر دوره ای حتی در زمان قهرمانی تیم انتقاد های زیادی به سرمربی ها وارد میکردند. درباره این مسئله چه نظری داری؟
اگر میبینید یک پیشکسوت با انتقاد هایش افراد را ترور شخصیتی میکند بخاطر این است که دنبال سهم خواهی است. منِ نوعی دیگر چیزی نمیخواهم و برای همین هم سعی میکنم کنتر انتقاد کنم اما افرادی هستند که همیشه در هر دوره ای انتقاد کردهاند. چند نفر از این افرادی که انتقاد شدید میکنند در دوره هایی در کادرفنی هم بودهاند و در زمان خودشان بدترین عملکرد را داشتند اما منتظر یک موقعیت برای مصاحبه و تخریب هستند. آنها برای همین کار ساخته شدهاند و انگار باید ارثی به آنها ارثی تعلق بگیرد. حتی قبل از کرونا هم که به تیم پیشکسوتان میرفتیم با وجود اینکه آنجا خبری از پول و قرارداد نبود، به حدی دعوا و درگیری وجود داشت که من فرار کردم و دیگر نرفتم.
ارسال نظر