رویکرد نظامهای سیاسی متفاوت در برابر کرونا
محسن رفیق روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه همدلی با عنوان رویکرد نظامهای سیاسی متفاوت در برابر کرونا نوشت: کرونا البته که بحرانی مشترک است. مرز نمیشناسد. تشخیصی از جهان اول یا جهان سوم ندارد و مرزهای کشورها را فارغ از رتبه اقتصادی یا سطح تکنولوژی آنها در مینوردد. با این وجود، آنچه در این زمینه خود را متفاوت نشان میدهد، تفاوت در نوع برخورد دولتها در مهار این پدیده است.
محسن رفیق روزنامهنگار طی یادداشتی در شماره امروز روزنامه همدلی با عنوان رویکرد نظامهای سیاسی متفاوت در برابر کرونا نوشت: کرونا البته که بحرانی مشترک است. مرز نمیشناسد. تشخیصی از جهان اول یا جهان سوم ندارد و مرزهای کشورها را فارغ از رتبه اقتصادی یا سطح تکنولوژی آنها در مینوردد. با این وجود، آنچه در این زمینه خود را متفاوت نشان میدهد، تفاوت در نوع برخورد دولتها در مهار این پدیده است.
استفان والت، استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد، در تازهترین تحلیل خود و در راستای نظریه واقعگرایی، یادآور میشود که بر خلاف آنچه برخی از پژوهشگران طی سالهای اخیر در مورد کاهش نقش دولتها و جایگزینی آنها با سازمانهای بینالمللی و نیروهای اجتماعی نظریهپردازی کردهاند، اما بحران کرونا بار دیگر نشان داده است که هنوز هم دولتها، یگانه بازیگر اصلی برای حفظ امنیت و جان مردم خود هستند و شهروندان نیز در چنین مواقعی همین نگاه را به دولتها دارند. با این وجود، چه چیزی نگرش دولتها را در برخورد با چنین مساله مشترکی متفاوت میکند.
با وجود آنکه هدف اصلی دولتها در شرایط فعلی، حفظ جان شهروندان و سلامت آنها بوده و یگانه مسئولیت حاکمان و دولتمردان چیزی جز آن نیست، تفاوت در سرعت یا سستی، در جهت تحقق این امر مهم در محدوده مرزهای مختلف، از کجا ناشی میشود؟ چرا در جایی مانند ایتالیا، کل کشور به یک باره در قرنطینه کامل فرو میرود، اما در جایی دیگر، قرنطینه شدن یک شهر که خود مبدأ انتقال و اشاعه ویروس بوده است با اما و اگر روبهرو شده و حتی با باید و نبایدهای عقیدتی و مذهبی گره میخورد؟ برخورد رئیس جمهوری مانند ترامپ به عنوان مقام اجرایی اصلی در قدرتمندترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان از کجا ناشی میشود؟ برخوردی که به نوشته روزنامه نیویورک تایمز، ترکیبی از بدترین ویژگیهای اقتدارطلبی و دموکراسی و شامل عدم شفافیت و پروپاگاندا و نیز ناکارآمدی در رهبری بوده است.
چه چیز باعث آن میشود که دربرابر یک موضوع مشترک با یک هدف خاص، رویکردهایی اینچنین متفاوت دیده شود؟ کشوری ورود همه پروازهای خارجی از مبدأ چین را با وجود حجم بالای مراودات اقتصادی و مالی، لغو میکند و کشوری دیگر، کماکان پروازهای ملی خود را به این امر اختصاص میدهد! آیا مفهوم جان شهروندان، در نظامهای سیاسی متفاوت، معنایی متفاوت دارد یا اینکه اساسا رویکرد نظام سیاسی حاکم در مرزهای متفاوت و نوع پاسخگو بودن یا نبودن آنها به جامعه است که باعث میشود تا سیستم خود را در جایگاه اتخاذ تصمیماتی فرض کند که شهروندان در آن جایگاهی نداشته یا از طرفی اصل محسوب شوند؟
به نظر میرسد که واکنشهای متفاوت نسبت به مبارزه با ویروس کرونا باعث شده است تا نوع نگرش نظامهای مختلف سیاسی جهان نسبت به مهمترین مسئولیت خود یعنی حفظ جان و سلامت شهروندان نیز در قالب خطی مشی و ایدئولوژیهای حاکم بر آن نظامها خود را نشان دهد. سرکوب گردش اطلاعات، عدم شفافیت، اتلاف زمان در تصمیمگیریهای مهم و نبود ساختارهای پیشبینی شده از جمله مواردی است که در نظامهای سیاسی بسته و اقتدارگرا بیشتر مشاهده میشود، امری که با افزایش بیاعتمادی در جامعه، باعث گسترش دامنه بحران و ناتوانی در مدیریت صحیح آن میشود و اتفاقا بستر را برای نفوذ و نشر بیشتر ویروسهایی از این نوع، بیش از پیش فراهم میکند.
از طرفی تاکید بر شفافیت، ارائه آمار صحیح از مبتلایان و تلفات، تصمیمهای سریع و از روی اقتدار برای اعلام قرنطینه شهرها یا کل کشور، از مواردی است که هر چند مطلوب هیچ دولتی نیست، اما میتواند با همراه کردن باور و اعتماد عمومی، باعث افزایش همراهی و مشارکت اجتماعی شده و مسیر را در جهت حل بحران تسهیل کند. این دو رویکرد متفاوت، البته برگرفته از دو نگرش سیاسی متضاد در نظامهای مختلف سیاسی جهان است که به واسطه آنها نتایجی گوناگون در حال ظهور است.
ارسال نظر