خاطره تلخ گوهر خیراندیش از یک سریال
خیراندیش گفت: بیشتر کارهایم را انتخاب کردهام و با خنده گفت بگذارید همه با هم دوست باشیم. اما «سفر سبز» یکی از سریالهایی بود که خاطره تلخ و خوشحالیام در آنجا اتفاق افتاد. خاطره تلخ اینکه بر سر آن سریال همسرم را از دست دادم
تلویزیون خانه اصلی ماست/روی آن تعصب داریم!
این بازیگر سینما و تلویزیون خودش گفت، که به هر حال تلویزیون جایی است که همه ما در آن زندگی میکنیم. تلویزیون خانه اصلی ماست و یک جوری همه با هم در هر کانال آن بازی و برنامهسازی میکنیم. بنابراین بر روی آن تعصب داریم و دلمان میخواهد همه شبکههای آن از یک استاندارد نسبی برخوردار باشد.
نتوانستهایم به عنوان رسانه ملی نزدیک شویم
این بازیگر تلویزیون و سینما در گفتوگو با خبرنگار سرویس تلویزیون و رادیو خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه صداوسیما در طول این سالها تا چه میزان توانسته است به عنوان رسانه ملی نزدیک شود؟ گفت: به نظرم نتوانستهایم به عنوان رسانه ملی نزدیک شویم .متأسفانه ماهوارهها با هجوم خود و به دلیل سانسوری که کمتر دربرنامههای آنها صورت میگیرد، بینندههای خودشان را دارند. به طبع ما نیز در اینجا برای جذب مخاطب دست به سریالهایی میزنیم که بتواند سرگرمیهای بیشتری را فراهم سازد اما از آن شکل فاخر و ملی دور میشویم و به نظرم نتوانستهایم به عنوان رسانه ملی نزدیک شویم.
تلویزیون هر سال نازلتر میشود
او در عین حال در ادامه توضیح داد: ما فقط شبکههایمان را پر میکنیم یعنی هر چه نگاه میکنم به این نتیجه میرسم که ما در صدد پر کردن شبکههایمان هستیم و کمتر دیدهام سریالهای ارزشمندی که سالهای گذشته ساخته شدهاند تکرار شوند. تلویزیون حتی با سه سال پیش خود فرق کرده است و هر سال نازلتر میشود. نمیدانم واقعا چه باید بکنیم؟
خیراندیش در ادامه به این نکته اشاره میکند که ما هنوز متوجه نشدیم متر و معیاری که به هر حال تلویزیون دنبالش است، چیست؟
این همه انبوهسازی کارهای ضعیف در تلویزیون چه معنی دارد؟
خیراندیش همچنین با طرح این پرسش که این همه انبوهسازی کارهای ضعیف چه معنی دارد وقتی که وضعیت بودجه نامناسب است؟ و سپس گفت: همین بودجه کم را به کسانی اختصاص بدهند که راهکارهای ساخت یک سریال خوب را بلدند و در کارهای قبلیشان که هزینه کردهاند موفق بودهاند و آنها را تکرار کنند. به نظر من تکرار کردن این سریالها ارزششان بیش از کارهای سهوی است.
بودجه اندک تلویزیون در اختیار کسانی قرار بگیرد که تلویزیون را میشناسند
او در ادامه توضیح داد که بودجه اندک صداوسیما باید در اختیار کسانی قرار بگیرد که تلویزیون را میشناسند و پارامترهایش را میدانند تا کارها در یک شرایط و زمان خوب ساخته و پخش شود نه اینکه امروز صبح کاری را بسازیم و شب پخش کنیم! متأسفانه این بدترین لطمهای است که به یک کار میخورد و ارزشهایش را هیچگاه نمیتواند حفظ کند یا اگر هم حفظ میشود گروه عوامل سازنده خیلی تلاش میکنند، از خودشان مایه میگذارند و با بودجه کم این ارزش را حفظ میکنند. اما به طور کلی این نوع ساخت و سازها را نمیتوان با آنچه که در استانداردهای بینالمللی میبینیم، مقایسه کنیم.
گله از شرایط بد کارهای مناسبتی
این بازیگر در ادامه علت افت کارهای نمایشی و برنامههای تلویزیونی را فشردگی و زمان کم در حیطهی تولید دانست و گفت: آنقدر زمان برای ساخت برنامه کم است که از کیفیت کار میاندازد. متأسفانه در سریالهای مناسبتی پیش از این بودهام. برای ما بدترین شرایط این بوده است که متن را از قبل نداشتهایم. حتی در لحظه، فیلمنامه را عوض کردهاند و گاهی وقتها که جلوی دوربین هستیم تماس میگیرند و متن را تغییر میدهند. شما هیچوقت نمیتوانید متنهای آماده شده را برای سریالها مناسبتی داشته باشید.
در کارهای مناسبتی قصههایمان از عمق کمتری برخوردارند
این بازیگر همچنین با اعتقاد بر اینکه شتابزدگی در کارهای مناسبتی ارزش کار را کم میکند، گفت: این شتابزدگی باعث میشود که سنجیده کار نکنیم و قصههایمان از عمق کمتری برخوردار باشند. در کارهای مناسبتی درست ۲۴ ساعت کار میکنیم و در همان لحظه برنامه روی آنتن میرود. نمیدانم آیا کسی میداند یا نه؟ متنها تغییر میکنند به شکلی که اگر بنده قرار نبوده برادر و یا همسری داشته باشم شوهردار و یا برادردار میشوم. متأسفانه وقتی کاری تصویب میشود یک چیزهایی را تغییر میدهند که آدم خودش حیران میشود. با این حال من فکر میکنم این سازندگان هستند که شقالقمر میکنند و با این فرصت کم تلاششان این است که طوری کارها را به تصویر بکشند که قابل دیدن، باورپذیر و از شأنیتی برخوردار باشند.
ماجرای پخش نشدن سریال بیژن بیرنگ از تلویزیون
این بازیگر تلویزیون که این روزها در سریال نوروزی «ما فرشته نیستیم» مجید اوجی و فلورا سام ایفای نقش میکند به پخش نشدن سریال بیژن بیرنگ از تلویزیون که با مشکلات مواجه شد اشاره کرد و گفت: چهار سال پیش برای صداوسیما با بیژن بیرنگ کار کرده بودم و مضمون آن جبهه بود و بخشی را که بازی کرده بودم مربوط به مادر بود. من خودم آن نقش را خیلی دوست داشتم به دلیل اینکه بیژن بیرنگ دیالوگهایی که مینویسد بسیار خوب است. اما نمیدانم این سریال چرا از تلویزیون پخش نشد. در حالی که در این سریال بخشهایی را بازی کردم که در آن یک مادر به جبهه میرود. من خوشحال بودم و فکر میکردم بیژن بیرنگ بعد از سالها به تلویزیون برگشته و کاری را دوباره آغاز کرده است.
او در ادامه توضیح داد: ما در شهرک سینمایی دفاع مقدس، در جایی که گرم است و خاک فراوان دارد، کار میکردیم و فکر میکردیم که این سریال میتواند مورد توجه مردم قرار بگیرد. به هر حال هم بازیگرانش خوب بود، هم دیالوگ و هم کارگردانش؛ به عنوان یک بازیگر فکر کردم چه کار شایستهای انجام دادهایم، اما بعد نگاه کردیم که تلویزیون آن را پخش نمیکند. البته سرانجام بعد از رایزنیهای فراوان که من در ایران نبودم، شنیدم که این سریال را پخش کردند. با اینکه سریال «همچون سرو» به لحاظ مالی مرا تأمین نکرد و هنوز که هنوز است پس از چهار سال دستمزد و طلبم را دریافت نکردهام، اما آن را دوست دارم.
«میوه ممنوعه» یک سریال آبرومندانه برای تلویزیون
گوهر خیراندیش در بخش دیگری از گفتوگوی خود با خبرنگار ایسنا یادی از سریال بهیادماندنی «میوه ممنوعه» حسن فتحی کرد و گفت: بیشتر اوقات که سفر خارج از ایران میروم، خیلی از کسانی را میبینم که سریالهایی از جنس «میوه ممنوعه» را مثل کتاب در خانهشان دارند. پیش از اینکه این سریال ساخته شود، فیلمنامه آن توسط علیرضا نادری و علیرضا کاظمیپور نوشته شده بود. یادم میآید جلساتی که با یکدیگر داشتیم و فکرهایی که بر روی نقشهایمان داشتیم را بسط و گسترش میدادیم و تمرین میکردیم و با وجود وقت کم توانستیم یک سریال آبرومندانه به جای بگذاریم.
اگر میدانستم در تئاتر تامین میشوم ...
او در بخش دیگری از گفتوگوی خود در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا تئاتر را ترجیح میدهد یا سینما و تلویزیون، گفت: هر کاری که دوست داشته باشم، چه در تئاتر، چه در سینما و چه در تلویزیون انجام میدهم. اگر به من باشد بتوانم در تئاتر که خانه اصلیام است، تأمین باشم، دوست دارم کاری را که تحصیلاتم در آن رشته بوده است، ادامه دهم.
او در عین حال گفت: شخصا با اجرای تئاتر حالم بهتر میشود و زنگار از من زدوده میشود و با هُرم نفس تماشاچی احیاء میشود. اگر میدانستم روزی مثل برخی کشورها استخدام رسمی تئاتر هستم و میدانستم که از طریق تئاتر میتوانم درآمدهای لازم را برای تأمین زندگی خودم و بچههایم داشته باشم، واقعا سعی میکردم در تئاتر باشم اما به منزله این نیست که من سینما و تلویزیون را دوست ندارم. به هر حال برای گذران زندگیام مجبور میشوم سریال و فیلمی را قبول کنم که از میان خیل زیاد فیلمنامههایی که پیشنهاد شده است، انتخاب میکنم.
فیلمنامه «ما فرشته نیستیم» برایم جذاب بود
این بازیگر که این بار به واسطهی بازی در سریال نوروزی شبکهی تهران به تلویزیون بازگشته است، از حضورش در سریال نوروزی «ما فرشته نیستیم» گفت و توضیح داد: در ایران نبودم که مجید اوجی (تهیهکننده این کار) با من تماس گرفت و پیشنهاد این کار را به من داد. از آنجایی که پیش از این با ایشان و فلورا سام سالهای سال کار کردهایم از «همسایهها» گرفته تا «توطئه فامیلی»، «سفر سبز» و فیلمهای ۹۰ دقیقهای، این پیشنهاد را پذیرفتم؛ به دلیل اینکه پیش از این گروه خوبی در کنار هم بودیم؛ البته مجید اوجی همیشه تعهد مالیاش را به جا و درست انجام میدهد و گروه خوبی را دور خودش جمع میکند.
زنی که شغلش باز کردن گاوصندوق است
او درباره نقش خود در این سریال نیز توضیح کوتاهی داد و گفت: نقش زنی را بازی میکنم که شغل فامیلیاش باز کردن گاوصندوق است. متوجه شدم داستان این سریال داستان چهار دزدی است که در زندان هستند اما به دلیل توانمندیهایشان از زندان بیرون میآیند. فیلمنامه این سریال برایم جذاب بود.
جز مادر، مادربزرگ، عمه و خاله نقش دیگری را ایفا نمیکنم
او در بخش دیگری از گفتوگوی خود از نقشهای متفاوتی که تاکنون ایفا کرده و بیشتر آنها با عنوان مادر بوده است، نیز گفت و توضیح داد: به سنی رسیدهام که جز مادر، مادربزرگ، عمه و خاله نقش دیگری را ایفا نمیکنم. اگرقصهها مادری داشته باشد به من پیشنهاد میکنند و اگر پیرزنی داشته باشد نقش را به من پیشنهاد میدهند. به دلیل اینکه گریمورها خیلی زیر بار گریمهای پیرزنی نمیروند. حتی اگر ببینند یک نقش بالهجه میخواهند، باز به سراغ من میآیند.
خیراندیش در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چه سریالی برایش پیش از این خاطرهانگیز و جذاب بوده است؟ گفت: بیشتر کارهایم را انتخاب کردهام و با خنده گفت بگذارید همه با هم دوست باشیم. اما «سفر سبز» یکی از سریالهایی بود که خاطره تلخ و خوشحالیام در آنجا اتفاق افتاد. خاطره تلخ اینکه بر سر آن سریال همسرم را از دست دادم و خاطره شیرین اینکه باوجود این اتفاق، ادامهی بازی در «سفر سبز» را دنبال کردم و کارم را ادامه دادم.
حضور در لوکیشنی که دردهای گذشته برایم تازه شد
این بازیگر همچنین از کارهای سینماییاش که در سال ۹۲ داشته است گفت و توضیح داد: «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» کاری از علیرضا افخمی بود که پیش از این داشتم. با توجه به آسیب شدیدی که از ناحیه سر دیدم مورد جراحی قرار گرفتم. کتفم هم شکسته بود اما تمام آن دردها را با آرامبخشهای قوی گذراندم. اکنون نیز باورم نمیشود که باز هم در همان لوکیشنی که آسیب دیدم ایفاگر یک نقش در سریال نوروزی شبکه تهران هستم. تجربه جالبی برایم بود. وقتی وارد شدم خاطرات و دردهای گذشته برایم تازه شد.
بازی در فیلم علیرضا افخمی برایم دوستداشتنی بود
او در عین حال خاطرنشان کرد که بازی در فیلم علیرضا افخمی برایش دوستداشتنی و لذتبخش بوده است و توضیح داد: آن زمان با وجود این حادثه با دست شکسته و آسیبدیده بر سر صحنه حاضر شدم و اتفاقا نتیجهاش این شد که بهترین فیلمنامه و کارگردانی را این فیلم در جشنواره امسال فجر گرفت. «نقش نگار» نیز عنوان فیلم دیگری به کارگردانی علی عطشانی است که با آتیلا پسیانی و بهرام رادان آن را کار کردیم که متأسفانه به جشنواره نرسید.
نظر کاربران
دوسش دارم.