۹۵۰۲۶۶
۷ نظر
۵۰۱۷
۷ نظر
۵۰۱۷
پ

نویسنده آمریکایی: خون ایرانی‌ها بر دستان ماست

جرالدین بروکس، نویسنده استرالیایی‌-آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر ادبی را در ایران با رمان «مارچ» می‌شناسیم. او، اما بین سال‌های ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۵ را به‌عنوان خبرنگار وال‌استریت ژورنال در ایران و خاورمیانه می‌گذرانده و حالا در همین روز‌های گذشته و بعد از ترور سردار سلیمانی توسط آمریکایی‌ها و سقوط هواپیمای اوکراینی، یادداشتی را از خاطرات و تحلیل‌هایش در نیویورک‌تایمز منتشر کرده است.

صبح‌نو: جرالدین بروکس، نویسنده استرالیایی‌-آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر ادبی را در ایران با رمان «مارچ» می‌شناسیم. او اما بین سال‌های ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۵ را به‌عنوان خبرنگار وال‌استریت ژورنال در ایران و خاورمیانه می‌گذرانده و حالا در همین روز‌های گذشته و بعد از ترور سردار سلیمانی توسط آمریکایی‌‌ها و سقوط هواپیمای اوکراینی، یادداشتی را از خاطرات و تحلیل‌هایش در نیویورک‌تایمز منتشر کرده است؛

«۳۰ سال پیش یک روز داغ در ماه ژوئن بود. من داشتم در زیر چادر عرق می‌ریختم در حالی که لکه‌ای در میان ازدحام پوشیده در رنگ مشکی عزادارانی بودم که برای تشییع آیت‌الله خمینی به تهران سرازیر شده بودند. به محض اینکه جمعیت مشتاق به شکل خطرناکی به سمت محل تدفین خیز برداشت، پاهای من از زمین جدا شد و در میان انبوه انسانیت گم شدم.

آن زمان من یک خبرنگار حوزه خاورمیانه در وال‌استریت ژورنال بودم. کارم این بود که بفهمم و توضیح دهم که چرا چیزی که احتمالا بزرگ‌ترین جمعیت عزاداران را دور هم گرد آورده، باعث شده است آن‌ها برای مردی دیوانه‌وار اشک بریزند که خوانندگان من او را با شمایلی نامناسب می‌شناختند.

امروز، سه دهه بعد از شکست دیپلماتیک، از راه دور از طریق اخبار شبکه‌های تلویزیونی، جمعیتی مشابه همان روزها را در ایران می‌بینم با این تفاوت که این‌بار برای یک ژنرال بلندپایه، قاسم سلیمانی عزاداری می‌کنند. من دیگر روزنامه‌نگار نیستم؛ بنابراین به یک بیننده شاکی پای برنامه‌های تلویزیونی تقلیل یافته‌ام که مفسران برنامه‌هایش، هیچ‌ کمکی به ما نمی‌کنند تا بفهمیم واقعا چه اتفاقی در حال وقوع است اما به جایش، فهم‌مان را با ارائه اطلاعات نادرستِ بیشتر مختل و گیج‌مان می‌کنند.

در حال تماشای CNN، ناگهان در اوج ناامیدی فریاد می‌کشم؛ وقتی که گزارشگری ادعا می‌کند که در جولای ۱۹۸۸، وینسنس، ناو جنگی ایالات متحده، «به طور تصادفی» پرواز ایران‌ایر ۶۵۵، یک هواپیمای مسافری را سرنگون کرد و اینکه ۹ ماه بعد، ژنرال سلیمانی، بمب لوله‌ای را در ماشینی که همسر فرمانده وینسنس، ویلیام راجرز در سن‌دیه‌گو راننده‌اش بود (و البته از آن نجات یافت) کار گذاشت.

گزارشگر CNN اشاره می‌کند که این اتفاق نشان می‌دهد ژنرال سلیمانی چقدر خطرناک بوده است. اما FBI نتوانست تصدیق کند که بمب‌گذاری در ماشین راجرز یک اقدام تروریستی از سوی ایرانی‌ها بوده و به همین دلیل پرونده، گشوده باقی ماند. به علاوه که حمله به ایران‌ایر۶۵۵ توسط وینسنس هیچ‌ معنایی نداشته و تصادفی بوده و ۲۹۰نفر را که ۶۶ تایشان کودک بوده‌اند، کشته است.

سال ۱۹۸۸ برای شرکت در مراسم تشییع آن ۲۹۰ مسافر جان‌باخته به ایران سفر کردم. پیکرهای آن‌ها از آب‌های خلیج فارس گرفته شده و برای تدفین به وطن بازگردانده شده بود. ویراستارم به محض اینکه به مقصد تهران کشورم را ترک کردم با من تماس گرفت و از من خواست این مساله را در نظر بگیرم که ممکن است ایران خودش هواپیما را ساقط کرده باشد چون به نظرش عجیب می‌آمد که پیکرهای بازیافته، بدون لباس بودند. او می‌پرسید «آیا آن‌ها قبل از اینکه هواپیما را سرنگون کنند، اجساد عریان را در هواپیما گذاشته بودند؟»

می‌شد او را به خاطر اینکه فیزیک مربوط به اتفاق را نمی‌داند، بخشید؛ اینکه لباس‌ها به‌علت انفجار هواپیما و سقوطش از آسمان به داخل دریا از بدن مسافران کنده شده بودند؛ اما دشوارتر این بود که بی‌اطلاعی فرهنگی‌اش را ببخشم؛ دولتی که به اندازه ایران در حفظ حجب و حیا وسواس دارد تا حدی که پوشش موهای سر هر زن را لازم می‌داند، محال است به برهنه‌کردن پیکرها قبل از انفجارشان حتی فکر هم کرده باشد.

جهالت، همه تراژدی را محاصره کرده بود و همچنان هم محاصره کرده است. در عواقب فوری بعد از سرنگونی ایران‌ایر۶۵۵، دوپهلوگویی و دروغگویی ارتش ایالات متحده آمریکا به شکلی سریع و انبوه از راه رسید: هواپیما در کوریدور هوایی مسافری حرکت نمی‌کرده است. (که می‌کرد) ترانسپوندرش روشن نبوده است. (که بود) درحال سقوط به سمت وینسنس بوده است. (که نبود)

با این حال ایالات متحده بعدها کاپیتان راجرز را «برای رفتار فوق‌العاده شایسته»اش به‌عنوان فرمانده وینسنس در آن ایام مورد تقدیر قرار داد. در این تقدیر رسمی هیچ ‌توجهی به سرنگونی ایران‌ایر655 نشده بود. آمریکایی‌‌ها چه احساسی داشتند اگر ایران به مردی مدال می‌داد که 290 شهروند آمریکایی را کشته بود؟

ژنرال سلیمانی خون برخی آمریکایی‌ها را به گردن دارد؛ همانطور که به‌طور مکرر نه‌تنها از رییس‌جمهور ترامپ بلکه از نامزدهای دموکرات ریاست‌جمهوری هم شنیده‌ایم. فرض کنیم این درست است! اما آیا اشکالی دارد به خودمان یادآوری کنیم که خون بسیاری از ایرانی‌ها به گردن ماست؟

در یک سفر گزارشگری دیگر به ایران، از خرمشهر دیدن کردم؛ شهری که به خاطر هجوم گلوله‌باران صدام به یک ویرانه تنزل یافته بود؛ همان اتفاقی که برای اماکن غیرنظامی تهران هم که بمباران مشابهی را متحمل شده بودند، افتاده بود. در آن زمان، صدام همانطور که سفیر ایالات متحده در بغداد به من گفت، مردی بود «که می‌توانیم با او همکاری کنیم». ما و اسرائیل به‌طور مخفیانه او را با اطلاعاتی درباره اینکه چطور می‌تواند به شکلی موثرتر اهداف را با موشک مورد اصابت قرار دهد، تامین می‌کردیم. اینجا هم جایی است که خون غیرنظامیان ایرانی بر دستان ماست.

چون شاهد مستقیم آن نابودگری بوده‌ام، فهم این موضوع به نظرم دشوار نمی‌آید که چرا ایران به دنبال ساخت و تقویت ظرفیت‌های موشکی خودش بوده است. ما هم می‌بودیم و اگر در موقعیت آن‌ها قرار می‌داشتیم همین کار را می‌کردیم. طرفداران اسرائیل اغلب اشاره می‌کنند که تجاوز نظامی اسرائیل می‌تواند توجیه‌پذیر باشد چرا که در «یک همسایگی بد» زندگی می‌کند اما ما ایران را به «مداخله» در عراق متهم می‌کنیم درحالی که از یاد برده‌ایم یا شاید چشم می‌پوشیم از اینکه کمی قبل‌تر، عراق تهدید بالقوه‌ای برای ایران محسوب می‌شد که آمریکا آن را تربیت و تحریکش کرده بود.

۴۰سال برای ایالات متحده زمان زیادی است که در یک کشور حضور دیپلماتیک نداشته باشد و ایران دارد همه تقصیر این روابط نامتناسب را به دوش می‌کشد اما ترور خطرناک و بی‌علت ژنرال سلیمانی درهای ارتباط دیپلماتیک را برای دهه‌های بیشتری خواهد بست.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    خیای عجیبه از یه آمریکائی .

  • ر

    غلط کردی

  • آریا

    یک زن آزاده

  • ترابی

    اللهم عجل لولیک الفرج

  • بهمن پناهی

    چقدر جالب و خوب ،واقعیت رو نوشته بود

    پاسخ ها

    • راستگو

      نه همشو مثلا اون نمیدونه نحوه برخورد دو دولت با مخالفنشون چقدر فرق داره اونا در پخش زنده تلویزیون ادای نفر اول کشورشان رو در میارن و هیچ مقامی نمی تونه بهش بگه بالای چشمت ابرو‌‌ ٍ اما اما در کشور عزیز ما خودتون میدونید

  • علیرضا

    هنوزوجدانهای بیدارحتی درغرب وحشی ازنظرسیاسی وجوددارد.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج