۹۴۶۶۴۰
۲۲ نظر
۵۰۴۴
۲۲ نظر
۵۰۴۴
پ

دختر ۲۱ ساله‌ای که ۱۷ بار از خانه فرار کرده است

تاکنون ۱۷ بار از خانه فرار کرده ام و با انواع و اقسام رفتار‌های پرخطر آشنایی دارم. من در اوج هیجانات دوران جوانی در حالی مسیر خلاف را برگزیدم که از عاقبت آن هیچ اطلاعی نداشتم، اما پدر و مادرم نیز مرا رها کردند به طوری که...

خراسان نوشت: این‌ها بخشی از اظهارات دختر ۲۱ ساله‌ای است که توسط نیرو‌های گشت انتظامی و به اتهام فرار از منزل به کلانتری هدایت شده بود.

این دختر که به همراه چند پسر جوان و پس از اقدامات هنجارشکنانه اجتماعی مورد ظن پلیس قرار گرفته بود، در حالی که بیان می‌کرد برای هجدهمین بار دستبند‌های قانون دستانم را می‌فشارد، درباره سرگذشت تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: مادرم کارمند اداره بهزیستی در یکی از شهر‌های کشور است و پدرم نیز شغل آزاد دارد و با خرید و فروش منزل روزگار می‌گذراند با آن که یک برادر کوچک‌تر از خودم دارم، اما پدر و مادرم هیچ گاه به من اهمیت نمی‌دادند و به حرف‌ها و خواسته هایم توجهی نداشتند در واقع آن‌ها مرا درک نمی‌کردند و عقاید سنتی خودشان را داشتند.

در دوران کودکی پدرم مرا کتک می‌زد و من همواره به نوعی از حضور در خانه ترس و نگرانی داشتم. مادرم نیز درگیر شغل خود بود و توجهی به من نداشت. با آن که به سن جوانی رسیده بودم، ولی هیچ گاه مادرم در کنارم نمی‌نشست و به درد دل هایم گوش نمی‌داد. در واقع هیچ گاه نتوانستم محبت پدر و مادرم را درک کنم. از سوی دیگر پدرم معتاد بود و من از محبت‌های او نیز بی نصیب بودم.

آن‌ها فقط به برادر کوچک ترم توجه داشتند و مرا از رفتار‌های هنجارشکنانه‌ای منع می‌کردند که موجب آبروریزی خانوادگی می‌شد. این در حالی بود که من دوست داشتم دختری آزاد باشم و هر طوری که می‌خواهم زندگی کنم، ولی راه و روش درست زندگی کردن را نمی‌دانستم. تصورم این بود که ارتباط آزادانه با پسران جوان یا نوع پوشش به شیوه فرهنگ غربی بخشی از این رفتار‌های آزادانه است، ولی نمی‌دانستم با این گونه زندگی آینده ام را به تباهی می‌کشانم. زمانی فهمیدم راه خطا را رفته ام که دیگر دیر شده بود و من در منجلاب رفتار‌های زشت دست و پا می‌زدم.

بار‌ها به اتهام فرار از خانه دستگیر شدم، اما هر بار پدر و مادرم مرا تحقیر کردند و مایه ننگ خانواده دانستند. آن‌ها معتقد بودند به دلیل این آبروریزی و رسوایی‌هایی که به بار آوردم دیگر جایی در خانه ندارم. من هم که آرزوهایم را در کوچه و خیابان جست وجو می‌کردم و به هر لبخند محبت آمیزی دل می‌باختم باز هم تصمیم به فرار از خانه می‌گرفتم.

کار به جایی رسید که دیگر مادرم حاضر به پذیرفتن من نبود و نیرو‌های انتظامی مرا تحویل بهزیستی دادند. این موضوع تاثیر عجیبی بر ذهن و روحم گذاشت، اما باز هم غرور جوانی ام اجازه نداد به طور منطقی درباره رفتار‌های هنجارشکنانه ام فکر کنم.

نمی‌دانستم با این کار‌ها آینده خودم را نابود می‌کنم و تنها به مقابله با پدر و مادرم برخاسته بودم. وقتی از بهزیستی به منزل بازگشتم، شرایط برایم سخت‌تر شد و من هم به لجبازی پرداختم تا این که با دخترانی که آن‌ها نیز از منزل فرار می‌کردند و من در کشاکش‌های فرار از خانه با آن‌ها آشنا شده بودم تماس گرفتم تا دوباره به یک مکان نامعلوم فرار کنیم و آزادانه به زندگی خودمان ادامه بدهیم. این بود که حدود یک ماه قبل و با یک نقشه قبلی در یکی از پارک‌های مشهد قرار گذاشتیم.

این بار به جای رفتن به پاتوق خلافکاران یا خانه‌های مجردی دیگران، خودمان یک واحد آپارتمانی را در بولوار جانباز مشهد اجاره کردیم و با کار کردن در بیرون از منزل اجاره آن منزل را می‌پرداختیم. در این میان چند پسر جوان هم که با آن‌ها در فضای مجازی آشنا شده بودیم با ما هم اتاق شدند چرا که آن پسر‌ها نیز شرایطی مانند ما داشتند و ...

«افسانه» در حالی که چشمانش پر از اشک شده بود، با بیان این که دلم برای پدر و مادرم تنگ شده است، اما آن‌ها مرا مایه آبروریزی می‌دانند، ادامه داد: می‌دانم در منجلاب فساد غرق شده و آینده ام را از دست داده ام، ولی شاید مادر تحصیل کرده ام نیز در این تباهی من بی تقصیر نبود و ...

شایان ذکر است، به دنبال اظهارات این دختر جوان، مشاور و مددکار کلانتری به دستور سرگرد محمدی (رئیس کلانتری آبکوه) با مادر افسانه تماس گرفت، اما او بعد از شنیدن ماجرای دخترش، حاضر به پذیرش او نشد و گفت: با کارشناسان اجتماعی بهزیستی (۱۲۳) تماس بگیرید و او را به بهزیستی تحویل بدهید و ..

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • معصومه

    تنها مقصر سرنوشت این دختر پدر و مادرش هستن...شما که نمی تونید از عهده تربیتش بر بیاید چرا یه طفل معصوم رو میارید تو این دنیا ....واقعا متاسفم

    پاسخ ها

    • بدون نام

      چرا یک طرفه قضاوت میکنید گاهی انسان ها برای اینکه خودشونو تبرئه کنن دیگران رو مقصر جلوه میدن برای مادر و پدر بچه هیچوقت فرق نمیکنه و اینکه این دختر از ابتدا تمایل به دوست و ... داشته که این باعث هنجارشکنی ها اون شده. من از وقتی مادر شدم فهمیدم اینو درک میکنم تمام هستی یک پدرومادر بچه هاشونن . من واقعا تو سن نوجوانی و جوانی بخاطر شاید لجبازی و ... چقد مادروپدرمو عذاب دادم و اونا چون دوستم داشتن مجبور به سکوت شدن واقعا بچه ها مقصرن

    • بدون نام

      و امان از روزیکه بچه ایی ناخلف از آب در بیاد نمیشه کاریش کرد
      اینجوری نگید لطفا

    • بدون نام

      کلا بعضیا خودشون مشکل دارن....ذاتشون مشکل داره ربطی به پدر و مادر نداره....من پدر و مادر میشناسم گل گلاب...بچشون فاضلاب
      ربطی نداره که بگیم پدر و مادر مقصرن
      تو ی خانواده طرف دو تا بچه داره....یکیشون گل اون یکی تعجب میکنی برادر یا خواهر اونه
      اینم گرفتنش همه چیز رو میندازه گردن پدر مادرش
      خودش هیچی

    • بدون نام

      یعنی میگی فرزند نوح هم پدر و مادرش در تربیتش کوتاهی کردن؟

    • بدون نام

      وقتی حرف پدر مادرش گوش نمیده، اون بنده خداها چیکار میتونن بکنن

  • بدون نام

    این طفل بیگناه به احتمال زیاد اختلال شخصیت ضداجتماعی داره و باید درمان مناسب بگیره نه اینکه طرد از خانه بشه و بره بهزیستی. اگر سیستم تامین اجتماعی درست باشه گرفتن کمک درمانی در این موارد موضوع بغرنجی نمیشه. البته اگر دزدی، غارت، اختلاس و کژدستی ها بذارن سیستم کلی تامین اجتماعی و بهزیستی کار و وظیفه اصلیشون رو انجام بدن

  • بدون نام

    خدايا خودت به جوانان مملکت رحم کن آمین

  • شبنم

    امان از جهل و تعصب کورکورانه پدر ها و مادرها

    پاسخ ها

    • بدون نام

      امان از فقر،!!! چه فقر اقتصادی، چه فقر فرهنگی، چه فقر آموزشی، چه فقر تربیتی و هزار کوفت و زهر مار دیگه،!!!

    • بدون نام

      امان از جهل و تفکرات کورکورانه جوانان از غرب

  • بدون نام

    بعضی از ما اسم خودمون رو گذاشتیم پدر ومادر ولی وظایفمون رو درست انجام نمیدیم با اینکه میدونیم بچه بزرگ کردن چقدر سخته ولی بازم این بدبختارو با خودخواهی به دنیا میاریم وای برما

  • سمانه

    خدایا خودت کمک تموم جوونامون بکن

  • بدون نام

    باز خراسان چرت نوشت اون خونه که ازش فرار میکنن حتما جهنمه دیگه

  • بدون نام

    اصلآ مشهد شده منبع فساد این حرفها همش بهانه است

  • رضا

    ... کرم از درخته !

    پاسخ ها

    • بدون نام

      ژن پدری منظورته؟

  • الاهوازی

    گاهی وقتها بعضی پدر و مادرها خیلی غریبه میشن

    پاسخ ها

    • اهوازی

      لاهوازی از اهوازی جداست جهت اطلاع مخاطبین

  • بهار

    کاربر 16:2ایا به نطر شما بچه ای که از شکم مادر متولد اک متولد نمیشه ایا امثال این دختره تربیت شدا همین پدروگادرها نیستند اگر بخواهیم خدایش قصاوت کنیم یه جایی درزندگی ان طور شخصها مشکلی بود ه حالا کاری نداریم شما که مادر شدی تمام زندگیت شد فرزندت ایا فقط دوستش داری مهمه نه عزیزمن یه مادر. یه پدروقتی بچه دارمیشند باید تمام کارهایی برافرزندشون انجام درست انجام بدند تا ثمره درختی که کاشتند میوه خوب بده نه کرم درخت

  • همراه

    بابا یه فکری به حال محیط فرهنکی مشهدبکنید از دست رفت همه بزه و خلاف ها نصفش تو مشهده لطفا بفکر باشین

  • بدون نام

    قم و مشهد افتخار آفرینی میکنند

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج