قتل برای انگشتر یک مرده!
برادر جوانی که حدود چهار ماه قبل خودکشی کرده بود، برای گرفتن انگشتر برادر مرحومش، در حالی دست به جنایتی وحشتناک زد که مدعی بود برای به چنگ آوردن آن انگشتر باید چهار نفر را بکشد!
خراسان: هنوز ساعتی از بامداد روز گذشته سپری نشده بود که زنگ تلفن همراه قاضی ویژه قتل عمد، خواب را از چشمان وی ربود. ماموران کلانتری میرزاکوچک خان مشهد ماجرای وقوع جنایتی هولناک را در حالی به قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب اطلاع دادند که از طریق کارکنان بیمارستان شهید هاشمی نژاد در جریان آن قرار گرفته بودند. دقایقی بعد قاضی کاظم میرزایی به همراه گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به سرپرستی سرهنگ نجفی (افسر پرونده) عازم مرکز درمانی شد و به تحقیق در این باره پرداخت.
جسد مربوط به جوان ۳۱ سالهای به نام جواد مشهدی بود که با وارد آمدن ضربه هولناک چاقو به قفسه سینه اش جان خود را از دست داده بود؛ بنابراین گزارش، بررسیهای میدانی در سحرگاه روز گذشته نشان داد که «جواد» در نزاع مرگبار با فردی به نام «فرهاد-ک» در بولوار ابوطالب مشهد مجروح شده و به بیمارستان شهید هاشمی نژاد انتقال یافته است.
با به دست آمدن این سرنخ، بلافاصله دامنه تحقیقات مقام قضایی و کارآگاهان به منطقه ابوطالب ۷۶ کشید جایی که نزاع مقابل یک فروشگاه فیلم و بازیهای رایانهای اتفاق افتاده بود.
شاهدان عینی که صحنه جنایت را دیده بودند به قاضی میرزایی گفتند: حدود نیمه شب جوان ۲۱ سالهای به نام «فرهاد» به این جا آمد (مقابل فروشگاه) و دنبال «جواد» میگشت! او در حالی که با رجزخوانی قدرت نمایی میکرد ادعا داشت که به خاطر انگشترهای برادر مرحومش باید چهار نفر را بکشد! که در این لحظه یکی از افراد حاضر در محل سعی کرد «فرهاد» را آرام کند، ولی او که خود را بسیار عصبانی نشان میداد، با غروری کاذب گفت: «کاری نکن، که نفر چهارمی تو باشی!» و سپس با گفتن این جمله، محل را ترک کرد. هنوز نیم ساعت بیشتر از این ماجرا سپری نشده بود که «جواد» به محل آمد و در همین حال ناگهان خودروی ۲۰۶ آلبالویی رنگ «فرهاد» نیز در آن سوی خیابان متوقف شد.
«فرهاد» به سمت کلوپ بازیهای رایانهای میآمد که «جواد» آن جا ایستاده بود! «جواد» نیز با دیدن «فرهاد» به سوی او رفت که در این هنگام «فرهاد» در حالی که دست به کمرش داشت ناگهان کارد وحشتناکی را بیرون کشید و چند ضربه به طرف «جواد» پرت کرد، ولی «جواد» جاخالی داد و ضربههای کلنگی وار به او نخورد با وجود این در یک لحظه یکی از ضربات بر قفسه سینه اش نشست و خون آلود روی زمین افتاد. فرهاد نیز با رها کردن پیکر خون آلود وی، سوار بر ۲۰۶ شد و از محل گریخت. «جواد» نیز کشان کشان خود را به داخل فروشگاه رساند و از دوستانش خواست با اورژانس تماس بگیرند.
گزارش ها حاکی است با مشخص شدن ماجرا، قاضی کاظم میرزایی دستورات ویژهای را برای پیگیری پرونده این جنایت صادر کرد و تحقیقات سحرگاهی کارآگاهان با هدایت مستقیم سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی) برای ردزنی متهم فراری ادامه یافت. کارآگاهان که با رصدهای اطلاعاتی و استفاده از تجهیزات فنی پلیسی وارد عملیاتی هماهنگ شده بودند با پوششهای مبدل موفق شدند مکان اختفای متهم فراری را شناسایی کنند و او را زیر چتر اطلاعاتی قرار دهند.
درحالی که آسمان مشهد رو به سپیدی میرفت، کارآگاهان اداره جنایی به سرنخهایی رسیدند که نشان میداد متهم فراری ۲۱ ساله، با یکی از دوستانش قرار ملاقات دارد بنابراین عملیات دستگیری به تاخیر افتاد تا دوست نزدیک متهم نیز شناسایی شود. بنابر گزارش خراسان، درحالی که هنوز بررسیهای قاضی میرزایی در محل وقوع جنایت و مراکز احتمالی حضور قاتل فراری ادامه داشت، صبح روز گذشته، کارآگاهان با همکاری نیروهای کلانتری میرزا کوچک خان با فرماندهی سرهنگ باقرزاده حکاک، محل قرار متهم را به محاصره درآوردند و گروه دیگری نیز به تعقیب خودروی پرایدی پرداختند که متهم سوار بر آن عازم محل قرار در اطراف میدان میرزا کوچک خان مشهد بود!
عملیات پلیس با دقت کامل و رعایت همه جوانب امنیتی ادامه داشت تا این که حدود ساعت ۱۰:۳۰ خودروی پراید درست کنار خودروی پوششی کارآگاهان متوقف شد و «فرهاد» مشغول پرداخت کرایه به راننده تاکسی اینترنتی بودکه احساس کرد در محاصره پلیس قرار دارد.
او بی درنگ قفل مرکزی پراید را پایین زد و از راننده خواست برای فرار از چنگ پلیس پدال گاز را فشار دهد، اما هنوز راننده در میان شوک و تردید و تهدید مسافر قرار داشت که صدای شلیک تیرهوایی ماموران کلانتری، او را در جا میخکوب کرد و این گونه کارآگاهان حلقههای قانون را بر دستان هر دو نفر گره زدند! در همان بررسیهای مقدماتی که در حضور قاضی میرزایی صورت گرفت، مشخص شد که راننده پراید تاکسی اینترنتی بی گناه است به همین دلیل او در همان محل آزاد شد و «فرهاد» که هنوز از مرگ «جواد» خبر نداشت به مقر انتظامی انتقال یافت.
این متهم ۲۱ ساله که خود را مجرد معرفی میکرد در اعترافاتش به قاضی میرزایی گفت: حدود چهار ماه قبل برادرم با قرص برنج خودکشی کرد، اما او انگشتری داشت که فکر میکردم نزد «جواد» گذاشته است! چند بار از «جواد» خواستم که انگشتر برادرم را به من بدهد چرا که تنها یادگاری برادرم بود، ولی او میگفت من از چنین انگشتری خبر ندارم و هیچ گونه لوازمی از برادرت دست من نیست!
من هم که از این پاسخهای او عصبانی شده بودم تصمیم گرفتم تا او را بترسانم به همین دلیل آن شب به «پاتوق» او و دوستانش رفتم و آنها را تهدید کردم، ولی «جواد» آن جا نبود! هنگامی که دوباره از آن محل عبور میکردم «جواد» را دیدم و از دوربرگردان دور زدم که این اتفاق افتاد، ولی من قصد کشتن او را نداشتم!
فقط به خاطر غرور جوانی میخواستم، زهر چشم بگیرم! گزارش خراسان حاکی است بررسیهای بیشتر درباره زوایای دیگر این جنایت هولناک که به خاطر انگشتر یک مرده رخ داد درحالی زیر نظر سرهنگ «علی بهرامزاده» (رئیس دایره قتل عمد اداره جنایی) ادامه دارد که کارد خون آلود نیز با دستور قاضی ویژه قتل عمد کشف شده است.
نظر کاربران
فیلم سینمایی تعریف میکنی داش
این ها بشدت برای اجتماع خطرناکن
می کشند بعد میگن قصد کشتن اورانداشتم اگرقصد کشتن اورامیداشتی چکارمی کردی
اولا یارو قاتله دیگه چرا اون چشم های لعنتی شو بستین بذار مردم او را بشناسند و مواظب باشند، از کجا معلوم همان آشغال چند روز دیگه آزاد بشه بازم بیاد تو خیابونا عربده بکشه، و بعدش اینکه مگه حمل سلاح سرد ممنوع نیست هر کس یه چاقو یکی شمشیر یکی قمه حالا بگذریم از اینکه حتی اسلحه گرم هم فت و فراوان شده، راستی چه خبره، نکنه تگزاسه اینجا و ما خبر نداشتیم، به هر حال دست برادران نیروی انتظامی درد نکنه و خدا یار و یاورشان باشه،
پاسخ ها
اینکاروبخاطرآبروی خانوادش میکنن...خودش آدم کشته خانوادش گناهی نکردن
انشاءالله می ری پیش برادرت میخوابی ونیازی به انگشتر نداری فقط مقداری کفن لازم داری
چرا نظر منو چاپ نمیکنی
این خراسان رمان جنایی مینویسه یا گزارش قتل
شاهدان عینی ....!حداقل ۱۱۰ زنگ میزدن یا بااورژانس به نقل ازنویسنده خراسان جواد بعداز چاقو خوردن خودشو کشان کشان رسانده داخل فروشگاه که بگه تماس بگیرن بااورژانس ! اگه شاهدان عینی فوری زنگ میزدن شاید اون جوان الان زنده بود، خراسان یا تخیلی مینویسه یا سواد تهیه گزارش راندارد!؟
قضاوت نکنین چیزی که نمیدونین چرا فوش بده ک بخواد بمیره میخواست فوش نده اونم داداششوازدست داده بوده